مژده ای مُرغ چمن،فصل بهار آمد باز
ادامه نوشته »شعر/ نالهی هزار
ز سبزهزار چمن، بوی نو بهار آید
ادامه نوشته »شعر/ بهار جان
بهار آمد، جوانی را پس از پیری ز سر گیرم
ادامه نوشته »شعر / من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم
ادامه نوشته »شعر/کبکی به دهن گرفت موری
حکایت/ میکرد بر آن ضعیف زوری
ادامه نوشته »شعر / دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
ادامه نوشته »شعر / پیام بلبل
بوسه زد باد بهاری، به لب سبزه به ناز
ادامه نوشته »شعر / فتوی پیرِ مُغان دارم و قولیست قدیم
سالها شد که منم بر درِ میخانه مقیم
ادامه نوشته »شعر نو/ تا تو بیایی
مهدی جان، خدا کند که بیایی
ادامه نوشته »شعر نو/ نمیسازم غزل تا تو بیایی
نمیشه غصه حل تا تو بیایی
ادامه نوشته »شعر/ نور، نَار، دَرخت
غرق نورِ رحمت و فضل و وجود
ادامه نوشته »شعر/من کیم تا تو بیایی به سر بالینم
هر چه تو جود کنی باز به تو محتاجم
ادامه نوشته »شعر/ دارد دلم خدایا، حال و هوای مادر
جانم فدای مادر ، جانم فدای مادر
ادامه نوشته »شعر/ به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح
ادامه نوشته »شعر/ ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روزه دریابی
ادامه نوشته »شعر/ ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری
ادامه نوشته »شعر/ در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست
راهیست راهِ عشق که هیچش کناره نیست
ادامه نوشته »شعر/ گفت لحنی آسمانی «من نباشم تا تو باشی»
روی چادر بچهها را، می نشاند و یاد می داد
ادامه نوشته »شعر/ ای فروغ شرع و دین از روی رخشان شما
ای صبا با همنشینان امام ما بگو
ادامه نوشته »شعر/ اگر آن شاه دین پرور نوازد خاطر ما را
که مهدی در حدیث آرد لب لعل شکر خوارا
ادامه نوشته »