سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / شعر/ بهار جان

شعر/ بهار جان

بهار جان

بهار آمد، جوانی‌ را پس از پیری‌ ز سر گیرم      

کنار یار بنشینم، ز عمر خود ثمر گیرم

 

به گُلشن باز گردم، با گُل و گلبُن در آمیزم      

به طرف بوستان، دلدار مهوش را به برگیرم

 

خزان و زردی‌ آن را نهم در پُشت سر، روزی‌      

که در گُلزار جان، از گل عذار خود خبر گیرم

 

پر و بالم که در دِی‌ از غم دلدار پرپر شد      

به فروردین به یاد وصل دلبر، بال و پر گیرم

 

به هنگام خزان، در این خراب‌آباد بنشستم      

بهار آمد که بهر وصل او، بار سفر گیرم

 

اگر ساقی‌ از آن جامی‌ که بر عشّاق افشاند      

بیفشاند، به مستی‌ از رُخ او پرده بر گیرم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شاعر «سلام فرمانده» به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت

سیدمهدی بنی‌هاشمی شاعر سروده «سلام فرمانده» به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت که یک بیت از آن را به مناسبت عملیات وعده صادق خوانده بودند.

شعر /ای جوانان عجم جان من و جان شما

ويدئو/ شاعر فارسی‌ زبان علامه اقبال لاهوری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.