سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / شعر / دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

شعر / دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

 

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

 

ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه

ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی

 

آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان

که دل اهل نظر برد که سریست خدایی

 

پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند

تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی

 

حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان

این توانم که بیایم به محلت به گدایی

 

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت

همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی

 

روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا

در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی

 

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

 

شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن

تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی

 

سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد

که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی

 

خلق گویند برو دل به هوای دگری ده

نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شاعر «سلام فرمانده» به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت

سیدمهدی بنی‌هاشمی شاعر سروده «سلام فرمانده» به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت که یک بیت از آن را به مناسبت عملیات وعده صادق خوانده بودند.

شعر /ای جوانان عجم جان من و جان شما

ويدئو/ شاعر فارسی‌ زبان علامه اقبال لاهوری

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.