السلام علی الحسین
ادامه نوشته »قرائتی داستانی از انقلاب الهی ایران و آینده پیش رو (بخش دوم، قسمت دوم)
السلام علی الحسین
ادامه نوشته »قرائتی داستانی از انقلاب الهی ایران و آینده پیش رو (بخش دوم _ قسمت اول)
السلام علی الحسین
ادامه نوشته »قرائتی داستانی از انقلاب الهی ایران و آینده پیشرو – قسمت پنجم
گفتم؛ یعنی امام زمان (عج) دوباره بهشتی مانند دوران آدم ع برپا میکنند؟ این حرف خیلی حرف عجیبی است. میتونید استنادات بیشتری بیان بفرمایید؟
ادامه نوشته »قرائتی داستانی از انقلاب الهی و آینده پیش رو- قسمت چهارم
بسم الله الرحمن الرحیم قرائتی داستانی از انقلاب الهی ایران و آینده پیشرو (قسمت چهارم) آقا جواد : اگر بخواهیم قرآنی صحبت کنیم، به نظر شما آیه دیگری نیز از قرآن داریم که فرمایش شما را تایید کند؟ آیا واقعا ما قوم خاصی هستیم و خودمان هم خبر نداریم؟ احساس …
ادامه نوشته »قرائتی داستانی از انقلاب الهی و آینده پیش رو – قسمت سوم
بسم الله الرحمن الرحیم قرائتی داستانی از انقلاب الهی ایران و آینده پیشرو (قسمت سوم) آقا جواد دوباره بحث را از سر گرفت و پرسید؛ در صحبتهایتان صحبت از برنامههای خدا کردید. منظورتان چیست؟ یعنی برای پیشرفت مملکت نیز باید منتظر برنامه خدا باشیم یا خودمان باید تلاش کنیم؟ آیا …
ادامه نوشته »قرائتی داستانی از انقلاب الهی و آینده پیش رو (قسمت دوم)
از مشکلات اساسی ما این است که در جبهه حق قرار گرفتهایم ولی به ابزارهایی که خدا در قران برای این جبهه مشخص کرده، هدایت نشده و بهرهای نیز نبرده ایم
ادامه نوشته »قرائتی داستانی از انقلاب اسلامی و آینده پیش رو (قسمت1)
وقتی از جبهه صحبت میکرد، نورانیت فضا و حال و هوای جبهه برایش خاطراتی آرمانی بود اما وضعیت سیاسی، اقتصادی و خصوصا فرهنگی جامعه را که میدید، غم و غصّهاش دو چندان میشد. آثار و عوارض ناشی از شیمیایی در منطقه فاو، پس از سالها کار دستش داد و در نهایت به رفقای شهیدش پیوست.
ادامه نوشته »اگر در کاروان حسین ص بودم (10)
عصر عاشورا بود، یاران وفادار امام حسین ع در دفاع از حریم اهل بیت (ع) به شهادت رسیده بودند واینک در برزخ منتظر بودند تا نتیجه عمل خود را مشاهده کنند.
ادامه نوشته »اگر درکاروان حسین ص بودم (9)
آری! با پیوستن حرّ، جمع یاران تکمیل شدهبود و دیگر سخنرانیهای امام ع در لشکر باطل کارگر نبود.
ادامه نوشته »اگر درکاروان حسین ص بودم (8)
راستی امام حسین ص، در جامعهای در محاصره دشمن ودر فردا روزی، به دست اشقیا کشته خواهد شد که؛ همگی افراد جامعه مسلمان بودند و نمازهای یومیه و گاه نماز نافله شب را نیز به جماعت میخواندند
ادامه نوشته »اگر درکاروان حسین ص بودم (7)
مولای ما حسین ص با اشارهای، بهشت و جایگاه یاران را نشان میدادند و با اشارهای، این کار را انجام دادند. گذشته، حال و آینده عوالم هستی در اختیار ایشان بود. بهتر بگویم؛ اینطور به نظر میآمد که امام ع گوشهای از درون وجود نورانی خود را به ما نمایاندند.
ادامه نوشته »اگر در کاروان امام حسین (صلوات الله علیه) بودم – (مقدمه)
به یاد دارم که سالیان پیش دلنوشته مرحوم علامه شیخ جعفر شوشتری را در مقدمه کتاب «خصائص الحسینیه» میخواندم. ایشان که سالهای شریف عمرش را در راه تعلیم و تعلم دروس دینی شیعه گذرانده بود، در اواخر عمر با لحن عاجزانهای میفرمود؛
ادامه نوشته »اگر درکاروان حسین ص بودم (6)
پس از نماز، امام خوبیها، رو به یاران ایستادند و لبان مبارک به سخن گشودند
ادامه نوشته »اگر درکاروان حسین ص بودم (5)
در اوج نیاز به استغفار و پس زدن گذشته شوم خود، یک شب دیگر مهلت یافته بودم. تا بحال هرگز متوجه غنیمت بودنِ فرصت دنیا نشده بودم. من که سالهای عمرم را در غیر راه حق، هدر داده بودم
ادامه نوشته »اگر درکاروان حسین ص بودم (4)
آن شب، اولین شبی بود که در سرزمین طیب و طاهر کربلا ماندیم. اصلا از خاکش، بوی دیگری استشمام میشد. فردای آن روز، چند هزار نفر دیگر به فرماندهی عمربن سعد به این سپاه پیوستند.
ادامه نوشته »اگر درکاروان حسین ص بودم (3)
همینطور صحبت و انتقال معرفت، ادامه داشت که ناگهان، از دور، سیاهی سپاهی آشکار شد. گویی با شتاب به سوی این کاروان میآمدند. نزدیک و نزدیک تر شدند. ۱۰۰۰ نفر با لباس رزم به فرماندهی "حربن یزید ریاحی" برای توقف حرکت کاروان، آمده بودند.
ادامه نوشته »اگر در کاروان حسین ص بودم (2)
چقدر دوست دارم که در پای این کاروان عظیم، عجیب، معجزه آمیز و مقدس، و امام این کاروان، ذبح شوم! آیا امکانش هست؟
ادامه نوشته »اگر در کاروان حسین (ص) بودم (1)
خسته، سرگردان و مایوس از خود و عنایات خدا سر به بیابان گذاشته بود. آیا برای رهایی از گناهان و گذشته شومم، راه نجاتی هست؟
ادامه نوشته »