بسم الله الرحمن الرحیم
قرائتی داستانی از انقلاب الهی ایران و آینده پیشرو (قسمت پنجم)
گفتم؛ یعنی امام زمان (عج) دوباره بهشتی مانند دوران آدم ع برپا میکنند؟ این حرف خیلی حرف عجیبی است. میتونید استنادات بیشتری بیان بفرمایید؟
آقای سائحی : بنده الان فقط چند آیه محوری و کلی عرض میکنم خدمتتون. چون نمیشه همهاش رو الان و یکجا صحبت کرد.
آقای سائحی : ابتدا یک سوال مطرح میکنم و بعدش چند آیه محوری و کلی عرض میکنم خدمتتون. چون نمیشه همهاش رو الان و یکجا صحبت کرد. دورترین بهشتها کیواقع میشود و با چه تعبیری در قرآن آمده؟
حاج آقا صداقت : بهشت پس از قیامت، آخرین بهشت و ابدی است و در جاهای مختلف قرآن، به صورت «خالدین فیها أبدا» آمده است.
آقای سائحی : پس در این بحث، آیاتی از قرآن که تعبیر فوق دارد را کنار میگذاریم و به دیگر آیاتی که عبارت «جنت» در آن تصریح شده، میپردازیم : آیهای در قرآن هست که به صراحت از بهشتی مدتدار صحبت شده است :
[هود108] ص233) وَ أَمَّا الَّذينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ اْلأَرْضُ و اما كساني كه نيكبخت شدهاند، تا آسمانها و زمين برجاست، در بهشت جاودانندپس با توجه به مدت دار بودن این بهشت، پس این آیه نمیتواند حاکی از بهشت پس از قیامت باشد و این، یکی از آیات مربوط به بهشتی قبل از قیامت و در دوران طلایی بشریت با امامت اهل بیت (ع) است.
حاج آقا صداقت : چرا این را به بهشت برزخی که خوبان پس از مرگ به آنجا برده میشوند، معنی نکنیم؟ مگر پس از مرگ، عدهای موقتا به بهشت نمیروند تا بعد از قیامت نیز دوباره به بهشتی بالاتر بروند؟
آقای سائحی : بله خوبان پس از مرگ به فضاهای بهشتی در آسمانها برده میشوند اما اینجا از مدت دار بودن بقاء آسمانها و زمین صحبت شده است و اینکه این بهشت، تا قبل از قیامت و تمام شدن عُمر آسمانها و زمین، پابرجاست در برخی آیات دیگر نیز از قرار داده شدن «أجل مسمّی» برای آسمانها و زمین صحبت شده است[1]
حاج آقا صداقت : این قبول! این بهشت، مدت دوامش، بندِ به عُمر آسمانها و زمین و قبل از قیامت است. اما چرا بهشتی پس از ظهور باشد؟ این موضوع واضح نیست.
آقای سائحی : حاج آقا جان! سیاق این آیات رو دیدهاید؟ خیلی عجیبه! سیاق این آیات، اصلا ربطی به مرگ و پس از مرگ نداره و فضایی شبهِ قیامتی داره! خلاصه بگم ؛ خداوند در سوره هود از عذاب چندین قوم در دنیا صحبت میکند و بعد درآیات ذیل میفرماید :
[هود102] ص233 ) وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِيَ ظالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَليمٌ شَديدٌ و اين گونه بود [به قهر] گرفتن پروردگارت، وقتي شهرها را در حالي كه ستمگر بودند [به قهر] ميگرفت. آري [به قهر] گرفتن او دردناك و سخت است. [هود103] ص233) إِنَّ في ذلِكَ لآيَةً لِمَنْ خافَ عَذابَ اْلآخِرَةِ ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ قطعاً در اين [يادآوريها] براي كسي كه از عذاب آخرت ميترسد عبرتي است. آن [روز] روزي است كه مردم را براي آن گرد ميآورند، و آن [روز] روزي است كه [جملگي در آن] حاضر ميشوند. [هود104] ص233 ) وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاّ لأَجَلٍ مَعْدُودٍ و ما آن را جز تا زمان معيّني به تأخير نميافكنيم. [هود105] ص233 ) يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعيدٌ روزي [است] كه چون فرا رسد هيچ كس جز به اذن وي سخن نگويد. آنگاه بعضي از آنان تيرهبختند و [برخي] نيكبخت. [هود106] ص233 ) فَأَمَّا الَّذينَ شَقُوا فَفِي النّارِ لَهُمْ فيها زَفيرٌ وَ شَهيقٌ و اما كساني كه تيرهبخت شدهاند، در آتش، فرياد و نالهاي دارند. [هود107] ص233) خالِدينَ فيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ اْلأَرْضُ إِلاّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعّالٌ لِما يُريدُ تا آسمانها و زمين برجاست، در آن ماندگار خواهند بود، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، زيرا پروردگار تو همان كُند كه خواهد.طبق آیات 102 و 103، آمدن عذاب بر اقوام گذشته در دنیا، آیهای است از عذاب در آینده که همه اقوام بد تا دوران ظهور را شامل میشود و طبق آیه 104، خداوند این عذاب همه اقوام بد در دنیا را به تاخیر انداختهاست تا اینکه همه اشقیاء را در آتشی به مدت عُمر آسمانها و زمین میافکند و سعداء را نیز در بهشتی به مدت عُمر آسمانها و زمین وارد میکند.
حاج آقا صداقت : این برداشتها به نظر، صحیح است اما تعبیر «يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاّ بِإِذْنِهِ» در این آیات، شبیه فضای قیامتی است. قبول کردنش نیاز به تحقیق بیشتری داره! بنده تا حالا هیچکجا ندیدم کسی این جور برداشت داشته باشه! کل استدلالتون راجع به بهشت ظهور، همین آیه است؟
آقای سائحی : تا حالا به فرمایش خود شما، دو موضوع تثبیت شد؛ یکی اینکه بهشت یا بهشتهای پس از قیامت، با تعبیر «خالدین فیها ابدا» آمده و دیگر اینکه؛ عبارت «ما دامت السماوات و الارض» در آیه 107 و 108 نیز حاکی از فضا و دورانی قبل از قیامت است.
حال پس از این دو موضوعِ مسلّم، با توجه به سیاق آیه 108 نتیجه گرفتیم که موضوع مربوط به دوران پس از مرگ نیست بلکه حاکی از وقوع دورانی است که به تعبیر آیه 104، « وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاّ لأَجَلٍ مَعْدُودٍ» شده است که در آینده دنیا اتفاق خواهد افتاد و تکلیف همه اشقیاء و سعداء در دوران « ذلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النّاسُ وَ ذلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ» در همین دنیا و قبل از قیامت، مشخص میشود و هلاک اقوام گذشته در دنیا، آیهای از همین موضوع بوده است.
دلیل مهم دیگری که علاوه بر مدت زمان این بهشت در آیه 108 استفاده میشود، مکان و موقعیت این بهشت است. از اینکه مدت عُمر این بهشت بستگی به دوامِ آسمانها و زمین دارد، نتیجه گرفته میشود که مکان آن نیز در همین آسمانها و زمین است.
و اما آیات دیگر : بنده یکی دو آیه دیگه در راستای همین آیه 108 سوره هود میخوانم که خوب است دوستان دیگر هم مشارکت بفرمایند تا بحثمون خوب چکش کاری بشه!
پس طبق آیه 108 هود، در موقعیت آسمانها و زمین، بهشتی داریم که پس از برپا شدن فضای شبهِ قیامتی (برحسب سیاق آیه 108) در دنیا و تا پایان عِمر آسمانها و زمین و پیش از قیامت کبری برپا میشود. در ادامه برای توضیح بیشتر، به آیاتی دیگر میرسیم:
[آلعمران133] ص67 ) وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ اْلأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ و براي نيل به آمرزشي از پروردگار خود، و بهشتي كه پهنايش [به قدر] آسمانها و زمين است [و] براي پرهيزگاران آماده شده است، بشتابيد.در این آیه خداوند به وجود بهشتی در پهنه آسمانها و زمین تصریح دارد و میفرماید؛ به سوی این بهشت که یک موقعیت مکانی است، سرعت بگیرید. در اینجا نیز حداقل به سه دلیل، منظور از این بهشت، بهشتی برزخی و پس از مرگ نیست. زیرا؛ اولا در آن صورت، سرعت گرفتن به بهشت، به نوعی معادلِ سرعت گرفتن به سوی مرگ میشود. در حالی که هریک از انسانها، عُمرشان سرآمدی معیّن دارد. آنوقت چطور مرگشان را به جلو بیاندازند؟ یعنی کاری کنند که زود عِمرشان تمام شود؟ در این صورت، این تعبیرکه بیمعنی است. ثانیا طبق قران، هفت آسمان داریم و یکی از آنها «سماء الدنیا» است -که باز طبق قرآن، ستارگان و کهکشانها، زینت آن شمرده شده است- و هماکنون این فضا اصلا بهشتی نیست و بلکه طبق آخرین مطالعات، تنها جایی که به طور قطع، حیات وجود دارد، کره زمین است و در ستارگان یا سیّارات دیگر، حتی وضعیت مناسبی برای حیات مادی نیست چه رسد به بهشت. ثالثا این بهشت، «الارض» را نیز شامل میشود در حالی که بهشت برزخیِ پس از مرگ، زمین را فرا نمیگیرد. یعنی حتی زمین مادی که حیات در آن وجود دارد، هماکنون بهشتی نیست.
در مجموع حتی اگر بهشت بودن آسمانهای فوق آسمان دنیا (شش آسمان دیگر) را بپذیریم، طبق عبارت «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ اْلأَرْضُ » حداقل آسمان دنیا و زمین، هنوز بهشتی نشدهاند.
در جای خود میخکوب شده بودم. این آیه از کجای قرآن آمده بود؟! همه ساکت شده بودند و کسی در نفی یا تایید، حرفی نمیزد. ناگهان یکی از دوستان که تا حالا ساکت بود و انگار رغبتی در بحثها نشان نمیداد، گفت؛ یعنی آقای سائحی! مثل دوران حضرت آدم (ع)، دوباره انسان برمیگرده به بهشت؟ چقدر خوب! یعنی امام زمان (عج) میان و انسان رو به جایگاه اصلیش میرسونن؟! ما که همش شنیدید، دنیا زندان مومن هست و بهشت کافر ولی گویا پس از ظهور دیگه این خبرا نیست و برعکس میشه! هاا؟!
حاج آقا صداقت : ظاهرا دلیلهاتون درسته! اما چرا تو احادیث و روایات، اینطوری نیست؟! ضمنا با این توضیحاتی که شما دادید، نظم و نظام هستی یه جور دیگه میشه! اینکه دنیا بهشت میشه، یعنی اختیار از انسان گرفته میشه؟! این که با انسانیت انسان و اختیار داشتن او جور در نمیاد. اونوقت انسانها میتونن گناه کنن و نمیکنن؟ یا اینکه..؟! چرا اینهمه علماء و عرفای بزرگوار تا حالا بهش اشاره نکردن؟ شاید میدونستن ولی مصلحت نبوده که بگن؟
آقای سائحی : اگه جسارت نباشه و قبل از اینکه کمی روایی بحث کنیم، اجازه بفرمایید؛ یک آیه دیگه میخونم که بحث، محکمتر بشه!
[حديد21] ص540 ) سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ.. [براي رسيدن] به آمرزشي از پروردگارتان و بهشتي كه پهنايش چون پهناي آسمان و زمين است [و] براي كساني آماده شده كه به خدا و پيامبرانش ايمان آوردهاند، بر يكديگر سبقت جوييد…در سوره حدید، خداوند میفرماید؛ به سوی بهشتی که اندازهاش، به اندازه آسمان و زمین است، نه تنها سرعت، بلکه سبقت بگیرید. پس اینکه روزی آسمان و زمین بهشت بشوند، به صراحت در قرآن آمده است. یعنی در پایان دنیا، ابتدا آسمان و زمین بهشتی میشوند و سپس این نوع بهشتی که از آسمان و زمین شروع شده، به کل هفت آسمان، توسعه مییابد و آیه 108 هود، محقق میشود.
حاج آقا صداقت : میشه اجمالا سیاق این آیات رو نیز یه نگاه بیاندازیم؟
آقای سائحی : بله! حتما! کافی است؛ به یک آیه قبلش یک نگاهی بیاندازیم. مساله روشنتر میشود.
[حديد20] ص540 ) اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي اْلأَمْوالِ وَ اْلأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطامًا وَ فِي اْلآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَ مَغْفِرَةٌ مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانٌ وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ بدانيد كه زندگي دنيا، در حقيقت، بازي و سرگرمي و آرايش و فخرفروشي شما به يكديگر و فزونجويي در اموال و فرزندان است. [مثَل آنها] چون مثَل باراني است كه كشاورزان را رستني آن [باران] به شگفتي اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بيني، آنگاه خاشاك شود. و در آخرت [دنيا پرستان را] عذابي سخت است و [مؤمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودي است، و زندگاني دنيا جز كالاي فريبنده نيست.خداوند ابتدا در این آیه، بیارزش بودن نظام فعلی دنیا را که در محدوده همین آسمان و زمین است، خاطر نشان میکند که؛ دنیا صحنه لهو و لعب و تفاخر و تکاثری است که حتی پایدار نیست و مانند گیاهان با طراوتی که به سرعت خشک و بیارزش میشوند، دوام ندارد و در آیه بعد امر میکند که به سوی نظام دیگری در همین آسمان و زمین سبقت بگیرید که قوانینش بهشتی است و زوال ندارد و برای اهل ایمان به خدا و رسول تدارک دیده شده است.
دوستان : حاج آقا این که دیگه خیلی واضح و مُتقَن بود. راستی اگر اینقدر واضحه، چرا علماء دیگه مطرح نفرمودن؟ تو احادیث داریم این مطلب رو؟ آقای سائحی ظاهرا استدلالتون درسته امّا گویا جرأت پذیرشش نیست؟
ساعت، از 2 شب گذشته بود. کوپههای مجاور همه خواب بودن اما اینجا غُلغلهای شده بود. هرکی یه چی میگفت! یکی میگفت؛ حدیث بیارید! یکی میگفت؛ چرا علماء نفرمودن؟ یهو حاج آقا صداقت گفت؛ اگر از احادیث هم، این مطلب بَربیاد، من قبول میکنم ولی نمیدونم چرا علماء نفرمودن یا ما ازشون نشنیدیم؟!
آقای سائحی : خُب به نظرم اگه اجازه بفرمایید، ابتدا بریم سراغ احادیث تا به قول دوستان نسبت به بهشت ظهور و پذیرش اون، جرأت ایجاد بشه! سپس یه بحث کوچک اما مهمی هم در مورد علماء و دانشمندان بزرگوارمون داشته باشیم.
احادیث
در موضوع حدیث، صرفا دو استناد مطرح میکنم. یکیش حدیث طویلی است که در جلد 53 بحارالانوار اومده. مفضل در مورد آخرالزمان و ظهور، از امام صادق ع سوالانی مطرح میکنند و امام صادق ع نیز پاسخ میفرمایند. مثلا میپرسند که مدت حکومت امام زمان (عج) چقدر است؟ امام ع آیات 106 تا 108 هود را که ابتدا خواندیم، مطرح میفرمایند. اشقیاء تا پایان عُمر آسمانها و زمین در نار و سعداء نیز تا پایان عُمر آسمانها و زمین، در بهشتاند.
استناد دوم، در بخشی از فرازهای دعای ندبه داریم؛ «وَ أَتمِم نعمتکَ بتقدیمکَ ایّاهُ اَمامَنا حتّی توردَنا جِنانَک» یعنی خدایا نعمتت را با مقدم داشتن ایشان در پیش روی ما تا وارد شدن ما به بهشتهایت، تام گردان!
بحث آخر
در ابتدای صحبتهای امشبمون مطرح شده بود که لازمه در مورد انقلاب اسلامی، ابتدا موقعیت جبهه حق و باطل رو ببینیم. جای خودمون رو پیدا کنیم و اونوقت سوالاتمون رو بپرسیم و گفتیم که فرمانده جبهه باطل، ابلیس لعین هست و تا زنده هست، دست از سر بشر برنخواهد داشت. حال این دشمن دیرین و خبیث، گاه در لباس دین و گاه در لباسهای دیگر و مسلکهای دیگر با ایادی جنّی و انسی خود پا در میدان میگذارد.
در این بحث نیز لازمه حواسمون به تلاش جبهه باطل باشه! خُب اول یه سوالی رو بپرسم. در اسلام نهضت ترجمه توسط چه کسی پایه گذاری شد؟
حاج آقا صداقت : گمونم حدود قرن دوم بود. نمیدونم دقیقا کِی بود!
آقای سائحی : بله! در قرن دوم و توسط منصور دوانقی و سپس هارون الرشید که هردو نیز از خلفای عباسی هستند. این دو در دوران کدام امام معصوم بودند؟ بله! ریشه انحرافات و خیلی از گرفتاریها از همین دوره شوم است.
در دوران اواخر بنی امیه و ابتدای دوران بنی عباس، دو امام معصوم ما یعنی امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) با تربیت چند هزار شاگرد در تبیین علوم اسلامی بسیار کوشیدند. اما در همین دوران، بنی عباس که ابتدا با شعار نمایشی برگرداندن خلافت رسول الله (صلوات الله علیه) به خاندان اهل بیت (علیهم السلام) به میدان آمده بودند و بر حقانیت اهل بیت (ع) نیز کاملا واقف بودند، با کیاست و سیاست شیطانی منصور، سعی بلیغ داشتند تا با راه اندازی کانونهای ترجمه، علوم و کتب شرقی و غربی آن زمان از جمله آثار افلاطون، ارسطو و…را ترجمه کنند تا تمام علمای اسلامی را به چالش بکشند و این باعث شد که حتی بهترین و نخبهترین علمای اسلام به نیّت دفاع از دین و پاسخگویی به شبهاتِ ترجمه شده، تا همین زمان نیز مشغول باشند و بلکه چارچوبه تفکرشان، به شدّت متاثر از این آثار باشد.
مسلمانان که پس از رسول الله (ص) و ماجرای سقیفه، سالها از اهل بیت ع حداقل به عنوان باب علوم الهی و قرآنی فاصله گرفته بودند، از دوران امام باقر (ع) و خصوصا امام صادق (ع)، تازه داشتند با اسلام حقیقی آشنا میشدندکه ناگهان با موجی از کتابهای ترجمه شده از علوم بیگانگان، مواجه شدند. این شد که در علمای اهل سنت، اشاعره و معتزله به وجود آمدند و در علمای شیعه نیز متکلمین و به اصطلاح حکمایی پیدا شدند که کارشان پاسخ گویی و تبیین مسائل اسلام و آن هم به گونهای بود که با منطق و اصول و قواعد ذهنی فلاسفه سازگار باشد. غیر از مسائل فقهی، به بقیه مسائل دینی از منظَر متکلمین و به اصطلاح حکما نگریسته شد.
و در ادامه این شد که پس از امام صادق (ع)- که چند هزار شاگرد داشتند- فرصتی برای تبیین قرآن فراهم نشد و علمای شیعه و سنی نیز درگیر حل و پاسخگویی به شبهات بیگانگان شدند و حتی به احادیث تفسیری اهل بیت ع اعتنای چندانی نشد و صرفا جمع آوری شد.
بزرگترین علمای تاثیر گذار شیعه، از جمله بوعلی سینا و خواجه نصیر الدین در قرون گذشته و یا سهروردی و ملاصدرا در قرون بعدی به ساختن نظامهای فکری و عقیدتی با صبغه فلسفی و کلامی یا به اصطلاح عرفانی پرداختند و این روند تا قرن اخیر و در آثار علامه طباطبایی(ره)، شهید مطهری (ره) و دیگران نیز ادامه یافت.
به عنوان مثال، در کل تفاسیر شیعه شاید بتوان گفت؛ حتی یک تفسیر که کاملا بر مبنای احادیثِ موجود از اهل بیت (ع) باشد، نوشته نشده است. بله به کوشش خوبانی از علماء گذشته از دوران صفوی، درگردآوری و تنظیم احادیث تفسیری بر حسب آیات قران، اهتمام جدی صورت گرفت اما حداقل میشود گفت؛ درآثار دانشمندان، این احادیث در بسیاری از آیات قرآن، حتی به عنوان مبنا و پیشفرض مناسب برای برداشت از قرآن، قرار نگرفت و گاه حتی پرداختن و اعتنای بیش از حدّ به احادیث، اخباریگری به حساب آمد و مطرود شد.
پس از این سخنان آقای سائحی، چه باید میگفتیم؟ با این مباحث عجیب و بنیان کنِ آقای سائحی، گویا همگی نیاز به استراحت و تفکر مجدد داشتند. کسی چیزی نمیگفت و برخی بچهها نیز خسته شده بودند. اما شعف زایدالوصفی مرا فراگرفته بود. این فرمایشات آقای سائحی، نظم و نظام درست و حسابی و مبانیِ کاملا قرآنی داشت. آقا جواد هم به نظرم هرگز فکر نمیکرد که سوالات پیدر پیاش به این مباحث ریشهای و مهم کشیده بشه.
گفتم؛ آقای سائحی! به نظرم بحث امشب رو در همینجا خاتمه بدهیم. اما یه قولی ازتون میخوایم که در طی این سفر نورانی، هرجا که فرصتی شد، این بحثها ادامه داشته باشه! بهرحال اگر قراره با ظهور مولامون (عج) بهشتی در زمین برپا بشه و خدا نیز دعوت به سرعت و سبقت میکنه، تکلیف ما چیه؟! مهدویت یعنی چی؟! سربازی آقا یعنی چی؟ و خیلی موضوعات دیگه…
آقای سائحی : خواهش میکنم! برای من افتخاری بود که در خدمت عاشقان و شیعیان اهل بیت (ع) باشم و چند کلامی از سر سفره مولامون (عج)، تقدیم جَوونهای دغدغهمند شیعه داشته باشم! اگر خدا توفیق بده، چشم ان شاء الله.
[1] . آیه 8 روم ص 405 : أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا في أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللّهُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى و ایه 3 احقاف ص 502 : ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى