قسمت دوم
سوالات و نکات حاج آقا صداقت…
اولین مطلب اینکه حقیقتا در این کتابها، ترسیمی که از آخرالزمان شده، فضایی پر تنش همراه با جنگ، زلزله، قحطی و آشوب است و اوج تصویری که از دوران پس از ظهور شده، غلبه تدریجی امام(ع) بر جبهه کفر، قراردادن والیانی برای مناطق تصرّف شده، دادخواهی آسان ستمدیدهگان، گسترش عدالت، ازدیاد عقل مردمان، ازدیاد عقل جانوران و اهلی شدن حیوانات درنده و بینیازی همگان از مال دنیاست.
اما صراحتا جایی از برپایی بهشتِ پس از ظهور صحبت نشده است. اما با بحثهای قرآنی و یکی دو روایتی که حاج آقا سائحی داشتند، به نظرم موضوع قابل پذیرش هست و انصافا فضایی امیدبخش و عظیم و عجیب رو جلو چشم انسان ترسیم میکنه! با بحث بهشت ظهور و اون تعریف بسیار عالیای که از برپایی عدل شد، انسانها به جایگاه والایی که خدا براشون از ابتدا درنظر گرفته بود، یعنی خلافت میرسَن و در بهشتی خدایی که بسیار فراتر از بهشت آدم(ع) هست، قرار میگیرن! تصور اینکه امام زمان(عج) ظهور میکنن تا بشریت رو از دنیای دنیّ و شرایط اسفل السافلین، بالا بیارن و با علوم الهی مانند اسمائی که به آدم (ع) تعلیم شد، وارد بهشتهای خدایی کنن، بسیار وجد آفرین و با عظمت است.
اما سوال اینکه در این کتابها، صحبت از اصلاح امر ظهور در یک شب شده است.
مثلا در حدیثی آمده؛ «اِنَّ اللهَ تَبارَکَ و تَعالی لَیُصْلِحُ له أمْرَه فی لَیْلَةٍ کما أَصْلَحَ اَمْرَ کَلیمِهِ موسی (عليهالسلام) إذْ ذَهَبَ لِیَقْتَبِسَ لِأَهْلِهِ ناراً فَرَجَعَ و هو رَسُولٌ نَبِیٌّ…». خُب اگر مساله اینطور هست، چه نیازی به زمینه سازی ظهور است؟ اصلا اگر ظهور دست خداست، از ما جز دعا چه کاری بر میآید؟
یه مساله دیگری که هست و نمیشه هرجایی این حرف رو زد،آدم وقتی چنین کتابهایی رو مطالعه میکنه، با یک فضای موهوم و پر ماجرایی مواجه میشه که در چند هفته یا چند ماه، شخصیتهای مثبت و منفی متعددی در اون ظهور میکنن اما یکدفعه ظهور میشه و اوضاع برمیگرده!
تو این اوضاع، بحث نابودی اسراییل کجا جایگاه داره؟ واقعا ما باید دنبال نابودی اسراییل باشیم یا اینکه این مساله به دست امام زمان(عج) حل میشه؟!
بله! هرچقدر این بحثهای جدی رو می شنیدم، بیشتر به وجد میاومدم که باید شناختم رو نسبت به ظهور بیشتر کنم و این موضوع، به تنهایی قابل حل نیست و همه باید در این معرفت افزایی به هم کمک کنیم. در خلال گفتگوها تو این فکر بودم که ما در جامعه مذهبی ما بسیار نیاز به هیاتهای معرفتی داریم که بجای بحثهای بیثمر سیاسی و بههم پریدنهای بیخودی، خیلی جدّی، این مقولات و گفتگوها رو پیگیری کنن و دامن بزنن!
سطح معلومات و شناخت ما در این زمینه، خیلی پایین بود. میگیم امام زمان(عج) و ان شاء الله ظهور! اما هنوز این مقولات و رصد آینده مهدوی، موضوع و محور برنامههای فرهنگی و کرسیهای آزاد اندیشی و…ما قرار نگرفته، چه رسد به اینکه بخواهد در برنامههای توسعه فرهنگی اقتصادی دولتها قرار بگیرد.
حاج آقا سائحی : بسیار تشکر حاج آقا جان! حقیقتا که خوب اسمی براتون گذاشتن! صداقت! تشکر از اینکه به شنیدهها اکتفا نکردید و غیرتمندانه پیِ مطلب رو گرفتید.
حقیر امشب سعی میکنم خیلی مختصر، به چند مطلب رو که تو فرمایشات و سوالاتتون بود، بپردازم.
چون حقیر ادامه سفر رو، قصد پیادهروی ندارم تا الان هم بخاطر همراهی با جوانان و دوستان هیات، همراه شدم. حالا نه اینکه چون تو پیادهروی کم آوردم، بخوام اینطوری بگم، اما حقیقتش ماجرای اربعین که به پیادهروی نیست.
اربعین، نه تنها منشأ بشری و سیاسی ندارد بلکه نوراللهی با محوریت کربلاست که سال به سال در حال تامّ شدن است و به تدریج قلوب و امور خلایق را به سمت و سوی ظهور مولا سوق میدهد. ان شاء الله هرچه بیشتر از جنبههای مختلف در این نور بهرهمند شویم و نسبت به آن معرفت پیدا کنیم. بنابراین؛ امشب رو هرچقدر بتونم، در خدمتتون هستم ولی فردا با ماشینهای گذری میرم کربلا. شما برنامه جمعی خودتون رو با بچههای هیات داشته باشید.
حاج آقا صداقت و دوستان: حاج آقا کجا با این عجله؟! ما تازه پیداتون کردیم. خُب مسالهای نیست از دوستان میپرسیم ببینیم چیمیگن. همین موقع تعدادی از دوستان که برای کیف از اطعمه و اشربه موکبهای اطراف، رفته بودن، وارد شدن.
گفتیم فردا چیکارهاید؟! میآیید با ماشین بریم کربلا یا قصد پیادهروی دارید؟!
دستهجمعی گفتن؛ اربعین به پیادهرویشه دیگه! حالا شما پیرمردا کمآوردین؟! باشه ولی ما ادامه میدیم. ما مردم عملیم و شما اهل منبر و فکر و ذکر. فقط زمان برگشت رو یه وقت و جایی هماهنگ کنیم که با هم برگردیم.
خُب تکلیف ما هم مشخص بود. من و آقا جواد و حاج آقا صداقت، به همراه آقای سائحی، قرار شد فردا با ماشین بریم کربلا.
گفتم آقای سائحی پس امشب بحث نداریم؟!
آقای سائحی: چرا در خدمتتون هستم. خلاصه بگم، امشب چندتا بحث داشتیم. یکی اینکه تو بحث مهدویت، روش و معیار شناخت ما چی باشه؟!
آیا با این کتابهایی که موجوده، به خوبی میشه درباره آخرالزمان و ظهور، مطلب به دست آورد؟
یکی بحث تمهید ظهور و سوم بحث نابودی اسراییل که در گذشته، مرحوم امام خمینی(ره) و هماکنون رهبر معظم انقلاب هم بهش تاکید دارن! اگر حالش باشه، امشب فقط به یک بحث میپردازیم و دو تا بحث دیگه رو ان شاء الله تو کربلا صحبت کنیم.
معیار و روش شناخت در مهدویت
در ابتدا بگم که معیار شناخت یک مسلمان از مقولات مختلف، باید قرآن باشه. مقوله مهدویت هم از این مساله مستثنی نیست. چرا که خداوند میفرماید؛ (وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْيانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ-نحل/89) اما اگر در دایره المعارف بزرگ اسلامی، به عنوان مثال موضوع آخرالزمان را جستجو کنید، نویسندگان این بخش از دایره المعارف، تصریح دارند که قرآن، گفتار صریحی در زمینه آخرالزمان ندارد و در اسلام، آنچه که در خصوص آخرالزمان مطرح میشود، منشأ حدیثی و روایی دارد. متاسفانه این، تفکر غالب در بحث مهدویت است.
این در حالی است که؛ پيامبر صلي الله عليه و آله میفرمایند؛ (اِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرآنِ) یعنی به هنگام فراگیر شدن فتنهها به مانند فراگیری شب، به قرآن رجوع کنید ویا در حدیث شریفی از امام صادق(ع) آمده است؛ (مَن لَم یَعرف أمرَنا منَ القرآنِ لَم یَتَنکّبِ الفِتَنَ- عیاشی/ج1، ص13) یعنی کسی که با قرآن نسبت به امر ما معرفت پیدا نکند، نمیتواند از گزند فتنهها در امان باشد.
حتی بسیاری از احادیث مربوط به آخرالزمان و مهدویت، در توضیح آیاتی از قرآن وارد شده است که البته دانشمندانی از گذشته چنین احادیثی را در عناوینی گردآوری کردهاند.
اما اینکه از مجموع این ایات و روایات، توانسته باشند که ترسیمی دقیق و زیبا و قرآنی از آینده پیشرو ارائه کنند، خودش جای بحث دارد.
منظَر و زاویه دید ما به مسائل گوناگون از جمله مهدویت، با نگاه و کلام خدا در قرآن بسیار متفاوت است.
برای ما نام و نسب اهل بیت ع پررنگ است، در حالی که قرآن اهل بیت(ع) را با فضایل و صفات در عوالم مختلف و نشئات آینده توضیح میدهد.
در مساله مهدویت و ظهور نیز، ما ظهور را صرفا به صورت ظهور فردی به نام حجت بن الحسن (عج) در کنار خانه کعبه میشناسیم در حالی که قرآن، ترسیم دیگری دارد.
ما در جامعه میگوییم: امام مهدی، امام مهدی. امام مهدی یعنی چه؟ یعنی چه کسی؟ کسی که چهکار میکند؟ جایگاه امام مهدی در عالم چیست؟ جایگاه امام مهدی در قرآن چیست؟ اصلاً امام مهدی در قرآن توصیف شده؟ به چه صورت توصیف شده؟ به آن صورتی که ما شیعیان توصیف میکنیم یا به آن صورتی که سنیها توصیف میکنند یا به آن صورتی که اسماعیلیان توصیف میکنند یا به آن صورتی که مسیحیان توصیف میکنند یا به آن صورتی که دیگران [توصیف میکنند]؟ کدام امام مهدی؟ با چه ویژگیهایی؟ در کجای قرآن آمده؟
(إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ-اسراء/9)، خداوند بوسیله قرآن هدایت میکند. خداوند در قرآن هدایت قرار داده، بهترین هدایتها را به سوی بهترین مقولات؛ آیا یکی از بهترین مقولات، مهدویت نیست؟ در گمان ما شیعیان اینگونه است: اگر اینطور است کجای قرآن به آن هدایت شدیم؟ به حسب إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ در کجای قرآن ما به امام زمان هدایت شدیم؟
وقتی سراغ کتب لغت بروید، در کتب مختلف معمولاً اینطور معنی میکنند: «المهدي الّذي قد هداه اللّه الي الحقّ» مهدی را «هدایت شده توسط خدا» معنا میکنند.
در این صورت باید دنبال آیهای بگردیم که یک تعداد مشخصه داشته باشد: 1. اصلاً فضای بحث مثبت باشد؛ 2. با معنای لغوی واژه مهدی همخوانی داشته باشد؛ 3. بحثش یک جور به عموم ارتباط داشته باشد، نه اینکه خداوند فلانی را هدایت کرد. فلانی یک نفر است، چه ارتباطی با بقیه دارد؟ یک هدایت اختصاصی نباشد، یک هدایتی باشد که از آن هدایت، کثیری استفاده ببرند؛ 4. هدایتی را باید دنبال کنیم که عموم مردم بتوانند دنبال کنند و مخصوص آینده باشد نه هدایتی در گذشته از نوع هدایت رسولان (ع)
از این منظر که جلو بیاییم به آیه135 طه میرسیم: وَ مَنِ اهْتَدى و کسی که هدایت شده؛ معنای مهدی چه بود؟ «الّذي قد هداه اللّه الي الحقّ»؛ (قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ وَ مَنِ اهْتَدى). پس واژه قرآنی مهدی چیست؟ مَنِ اهْتَدى.
حال خداوند در چه فضایی، در چه بحثی، از امام زمان صحبت میکند؟ اگر در خحد اشاره مختصر بخواهیم بگوییم؛ خداوند در این آیه دعوت به تربّص میکند و تَربُّص مَنِ اهْتَدى یک نشانه دارد و آن اینکه قبلش متوجه شوی أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ چه کسانی هستند؟
أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِيِّ که بیایند اینها پیشقراولان و سربازان و نشان از مهدی(عج) هستند، وقتی اینها آمدند بدانید که بدنبالشان مهدی میآید. در احادیث ذیل این آیه هم اگر نگاهی بکنید، أصحاب الصّراط السّویّ، أصحاب قائم (عج) هستند.
این صحبت مختصر، صرفا مثالی بود برای اینکه میشود از قرآن، مقولات مربوط به آخرالزمان و مهدویت را استخراج کرد.
گمونم برای امشب که همه خستهایم، کافی باشه و مابقی بحث ان شاء الله بمونه برای فردا شب تو کربلا و در جوار مولا!