بسم الله الرحمن الرحیم
قرائتی داستانی از انقلاب الهی ایران و آینده پیشرو (قسمت سوم)
آقا جواد دوباره بحث را از سر گرفت و پرسید؛ در صحبتهایتان صحبت از برنامههای خدا کردید. منظورتان چیست؟ یعنی برای پیشرفت مملکت نیز باید منتظر برنامه خدا باشیم یا خودمان باید تلاش کنیم؟ آیا این نگاه ما را عقب نمیاندازد؟ از کجا معلوم که خدا برای ملّتها برنامه داشته باشد؟
آقای سائحی : اگر مبنای مشترکمان در بحث، آیات قرآن باشد، از آیاتی از کتاب خدا برنامه داشتن خدا برای اقوام برداشت میشود که به چند مورد کوتاه بسنده میکنم؛
- إسراء 16- ص 283)وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً و چون بخواهیم شهرى را هلاک کنیم، خوشگذرانانش را وا مىداریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد، پس آن را [یکسره] زیر و زبر کنیم.
- [إسراء4] ص282 ) وَ قَضَيْنا إِلى بَني إِسْرائيلَ فِي الْكِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي اْلأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبيرًا و در كتاب آسماني[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه: «قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد، و قطعاً به سركشي بسيار بزرگي برخواهيد خاست. ماجرای دو فساد قوم بنی اسراییل و علوّ کبیر آنها و سرانجامشان در آیات 4 تا 8 سوره اسراء
- رعد 11- ص 250) …إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مابِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ… در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد، هیچ برگشتى براى آن نیست، و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود.
- 49 یونس ص214) قُلْ لا أَمْلِکُ لِنَفْسی ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍأَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ بگو: «براى خود زیان و سودى در اختیار ندارم، مگر آنچه را که خدا بخواهد. هر امتى را زمانى [محدود] است. آنگاه که زمانشان به سر رسد، پس نه ساعتى [از آن] تأخیر کنند و نه پیشى گیرند».
گمونم صراحت این آیات، اینقدر زیاد است که نیاز نیست بیش از این، در مورد هریک بخواهیم صحبت کنیم.
این دیدگاه شیطانی دنیای غرب است که تفکر خدای ساعت ساز و تفکر اومانیسم (انسان محوری) و بسیاری از ایسمهای دیگر را بجای آیات قرآن به خوردِ ما دادهاند و پیشرفتهای مادی و تکنولوژی خود را به عنوان عیار و معیارِ صحتِ تفکراتشان نشان میدهند.
اگر اجازه بدهید، در ادامه بجای بحثهای متفرقه، یک تبیین قرآنی از انقلاب اسلامی داشته باشیم. هرچند ممکنه این بحث تا حالا به گوشتان آشنا نباشه، ان شاء الله که بسیار به حقیقت ماجرا نزدیک باشه و مورد رضایت امام زمانمون (عج) قرار بگیره. یادمه که یک روز فرمایشات حضرت امام (ره) رو از تلویزیون گوش میکردم. ایشون راجع به صحیفه حضرت زهرا (س) که نزد اهل بیت ع است، قریب به مضمون فرموده بودند؛ که همه وقایع امّت اسلام در آن هست و محتمل است که ماجرای انقلاب اسلامی ایران نیز در آن باشد.
همیشه برایم سوال بود که آیا در قران نیز که «تبیانا لکلِّ شیء» است، ماجرای انقلاب اسلامی آمده است؟!
بحثی قرآنی از سوره صف
میخواهیم با توکل به خدا در ادامه بحث، وارد سوره صف شویم. اصلا سوره یعنی چه؟ واژه سوره یعنی قلعه، سوره یک جور قلعه است که دروازه دارد. پس با سر درب «بسم الله الرحمن الرحیم»، میخواهیم وارد شهری شویم که به مانند قلعه، دیوار و دروازهای دارد. شهر یا قلعه «صَف». خداوند میخواهد ما را وارد این شهر کند. هر شهری، نقشهای دارد و مختصاتی. بناها و مسیرهای اصلی آن چیست؟ فرعیات آن کدام است؟ اصلا چرا این شهر بنا شده؟ این شهر، چه چیزی را ترسیم میکند؟ از کجا شروع شده و به چه ختم میشود؟ وارد شدن به این شهر، ما را به چه مقولاتی هدایت میکند؟
دوستان اگر قرآن دارید، نگاهی به آیات بیاندازید.
بله حاج آقا! در گوشیها نرم افزارش هست.
خُب الحمد لله!
آقای سائحی : یک سوال ؛ اگر سر و تَه حرفهای بنده یا هر سخنرانی چفت و جور و مرتبط به هم نباشد، به نظرتون قابل اعتناست؟ مسلما خیر. حال در این سوره، برای فهم بهتر، حتما باید این منظَر را نسبت به کلام خدا که برترین کلامهاست، داشته باشیم وگرنه از آیات گذر میکنیم و چیزی هم جز یک دستورات و موضوعات ساده، گیرمان نمیآید. در حالی که طبق قران، کلام خدا اینقدر عظیم، عجیب و عمیق است که اگر جنّ و انس جمع شوند، نمیتوانند آیاتی مانند آن -حتّی به انگشتان دست- بیاورند. لذا قیمت قائل باشیم و به برداشتهای سطحی قانع نشویم.
پرداختن مفصّل به همه اجزاء و آیات و ساختار این سوره، هم از نظر میزان دانش بنده و هم با توجه به این شرایطی که الان و در قطار هستیم، مقدور نیست اما با توکل به خدا این کمترین، از زاویهای میخواهم وارد بحث شوم که با سادهترین و کمترین کلام، به مقصود برسیم.
در این سوره که 14 آیه دارد، با توجه به نوع بحثی که داریم، از چه دربی وارد این شهرِ قرآنی شویم؟ خداوند سه بار اهل ایمان را با عبارت «یا ایّها الذین امنوا…» خطاب قرار داده و دستورات و پیشنهاداتی به آنها داده است. مومنین موردِ خطاب، چه کسانی هستند؟ در این شهرِ قرآنی، خداوند ما را با چه مومنینی آشنا میکند و از چه مومنینی برحذر میدارد؟
- ابتدا در آیات دوم تا چهارم خطاب به مومنین صدر اسلام و آیندگان میفرماید؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ (2) كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ(3) إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ (3) ای مومنین! چرا حرف میزنید و عمل نمیکنید؟ این نزد خدا بسیار ناپسند و سنگین است بلکه خدا دوست دارد که در عمل، مثل یک تانک سُربی باشید که در سبیل او جهاد میکنند
- سپس در آیات 10 تا 13 پیشنهادی را به مومنینی خاص میدهد که اصل تمرکز ما در این آیات و خصوصا آیه 14 است؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ(10) که لازم است؛ با توجه به سیاق یعنی با توجه به آیات قبل و بعد، ابتدا این مومنین و سپس پیشنهاد خداوند را بررسی و کشف کنیم
- بار سوم در آیه آخر سوره و در مقام نتیجهگیری، خداوند دوباره مومنینی را مورد خطاب قرار میدهد و برای چیره شدن بر دشمنان، ابزاری را مطرح میکند که از ابزارهای جبهه حق است؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللّهِ كَما قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصاري إِلَى اللّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ فَآمَنَتْ طائِفَةٌ مِنْ بَني إِسْرائيلَ وَ كَفَرَتْ طائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذينَ آمَنُوا عَلى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظاهِرينَ
آقا جواد : حاج آقا جان ببخشید از تو بحثهای تفسیری چی میخواید در بیارید؟ اینها رو چجوری به حقانیت انقلاب اسلامی میخواید ربط بدهید؟ از احادیث راجع به انقلاب اسلامی میخواید استفاده کنید؟ به نظرم که نمیشه! مگر زورکی بخواید… که دوستان و حاج آقا همه زدن زیر خنده.
دوستان تازه وارد : خدایی حاج آقا! دیدید خدا هم در ابتدای همین سوره ما رو تایید کرد؟ گفت اهل عمل و جهادی باشید و الَکی حرف نزنین! دوستان؛ خخخخ.
آقای سائحی : وقتی پذیرفتیم مبنای مشترکمان در بحث، قران باشد، لازمه که بیشتر و با دقت و استناد حرف بزنیم. بنابراین اگر صحبتهامون حالت تک گویی و سخنرانی داشت، عفو بفرمایید. چون این، یک بحثِ جدیدیه و نیاز به تبیین بیشتری داره. هرچند خدا در 1400 سال پیش نازل کرده.
خداوند پس از خطاب اول و توصیه به اهل ایمان، برای اهل عمل و قتال در راه خدا بودن (در آیات 2 تا 4 صف)، از رفتار دو قوم در قبال دو رسول اولوالعزم ع، مثال میزند؛ قوم موسی ع و قوم حضرت عیسی ع. طبق آیات 5 و 6، هردو قوم، عملا زیر بار هدایتهای رسولان ع نرفتند و در مسیری که آنها مشخص میکردند، اهل جهاد و قتال نبودند لذا حبّ خداوند بر آنها جریان نیافت و از هدایتهای بالاتر نیز، محروم شدند.
در ادامه کلام، خداوند که از آن دو قوم قطع امید کرده، طرفِ خطاب را دوباره به سوی مسلمانان میگرداند و از اینجا به بعد، آینده رفتار مومنانِ مسلمان را ترسیم مینماید. مومنانی که ایمانشان عملی است و اهل قتال در راه خدا هستند و خداوند طبق آیه 4، دوستشان دارد.
حال، صحنه قتال یا آن صحنه عملی که مومنانِ مسلمان دچار آن خواهند شد، مربوط به چه زمانی است؟ آیا مربوط به جنگهای صدر اسلام است؟ این مومنانی که برای بار دوم در این سوره در آیه10، مورد خطاب قرار گرفتهاند، چه کسانی هستند؟
خداوند در آیات 5 تا 7 از رفتار منفی دو قوم موسی ع و عیسی ع صحبت میکند. سپس در آیه 8 میفرماید؛
يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (8) ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا ـ گر چه كافران را ناخوش افتد ـ نور خود را كامل خواهد گردانيد.
با توجه به فعل مضارعی که در ابتدای این آیه آمده، یک اراده منفی و مستمَرّی برای خاموش کردن نورالله وجود دارد امّا خداوند، به ازای این اراده منفی کفار، به طور تدریجی و مستمَرّ، نورش را تام خواهد کرد. چگونگی و کیفیت اراده خدا برای تام کردن نورالله، در آیه بعدی توضیح داده شده است؛
هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (9) اوست كسي كه فرستاده خود را با هدايت و آيين درست روانه كرد، تا آن را بر هر چه دين است فائق گرداند، هر چند مشركان را ناخوش آيد.
خداوند با ارسال رسولش، با تام کردن نور الله و به کمک الهُدی و دین حق، بر همه ادیان، فائق خواهد شد. همانطور که میدانیم، هرچند پس از یهودیت و مسیحیت، دین اسلام آمده، اما این دین، هنوز بر همه ادیان دیگر، فائق نیامدهاست. لذا تام شدن نور الله و فائق شدن دین ما بر همه ادیان، هنوز اتفاق نیافتاده است. البته اینکه منظور از دیگر ادیان، صرفا ادیان مصطلح باشد، خودش جای بحث دارد که فعلا واردش نمیشویم.
در صحنهای که این آیات ترسیم میکنند، پس از اراده اطفاء نور الله از جانب کفار و برنامه تام کردن نور الله از جانب الله تا غلبه دین اسلام بر همه ادیان، مومنین چه نقشی دارند؟ مومنین اگر طبق توصیه مطرح شده در آیه 2 این سوره، اگر بخواهند اهل عمل و قتال در سبیل الله باشند، چه کار باید انجام دهند؟ و از این مهمتر، مومنینی که به این توصیه خداوند عمل میکنند، کیانند؟
در ادامه، ابتدا مشخصاتی از این گروه مومنان -طبق این آیات- مییابیم و سپس به کشف رفتار و ترسیم آینده آنها میپردازیم. این مومنان، اهل عملاند اما نه در حد مومنینِ مجاهد صدر اسلام، بلکه علاوه بر آن سطح از رفتار، به برنامه تام شدن نور الله تا غلبه کردن بر کل ادیان، مومناند. و ما میدانیم که این ماجرا تنها در آخرالزمان و دوران ظهور امام زمان عج اتفاق میافتد.
پس تعبیر «یا ایها الذین امنوا» که پس از آیات 8 و 9 آمده، مومنانی پس از صدر اسلام و کسانی هستند که به شدت نسبت به برنامه تام شدن نور الله و غلبه یافتن دین اسلام بر همه ادیان که در دوران ظهور امام زمان عج اتفاق میافتد، مومناند. چون طبق منظَر اولی که در شروع این بحث گفتیم؛ کلام خداوند دقیقترین کلام است و آیات به شدت به هم مرتبط است و انسجام معنایی دارد. لذا وقتی در آیه 10، صحبت از اهل ایمان میشود، باید مشخص باشد که دقیقا ایمان به چیز در این آیات مدّ نظر است زیرا در قران، ایمان به موضوعات بسیار مختلف و متنوعی مطرح شده است و ما با ارتباط دادن این آیه با دو آیه قبل، سعی کردیم به صورت کلّی بفهمیم؛ ایمان به چیز اینجا مدّ نظر است.
پس در یک جمعبندی از این دو سه آیه، مراد از «الذین امنوا» در آیه 10، به طور کلّی، مومنان به برنامه تام شدن نور الله و ظهور امام زمان (عج) و به تعبیری اهل جبهه غلبه و ظهور «دین حق» بر کلّ دین هستند و جبهه مقابل، کسانی هستند که به زعمِ خود، دنبال خاموشی نور الله یا دنبال جلوگیری از تاثیر آن هستند.
حال در همین آیه، خداوند با توجه به این برنامه و ترسیم الهی از فضای دوران ظهور امام زمان (عج)، به این مومنین پیشنهادی را با تعبیر «تجارت» مطرح میفرماید؛ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليمٍ (10) خداوند برای رهایی از عذاب الیم، به مومنین، پیشنهاد به تجارتی میدهد.
یکی از دوستان : حاج آقا کمی صبر کنید! کسانی که مومن به ظهور امام زمان عج هستند، مگر ممکن است گرفتار عذاب الیم شوند؟ مگر مومنین، ایمن نیستند؟ پس ایمان چه فایدهای دارد؟ قاعدتا خداوند باید به کفّار مقابله کننده با نور الله -برای نجات از عذاب الیم- پیشنهاد میداد چون آنها بخاطر کفرشان باید منتظر عذاب باشند نه مومنین به امام زمان (عج) که عمدتا شیعیان نیز هستند.
آقای سائحی : بله دقیقا درست فرمودید. آیا میتونید؛ اینجور نتیجهگیریها رو در ادامه آیات نیز همینطور بیاید جلو؟! اگر خداوند تجارتی برای نجات از «عذاب الیم» را مطرح فرموده، پس صحنه نجات (تُنْجيكُمْ) و روش نجات تا غلبه و ظهور دین حق بر کل دین را نیز مطرح کردهاست. حال برای ترسیم بهتر جایگاه موضوعات، قبل از اینکه وارد آیات بعدی شویم، یکبار دیگر چیدمان مقولات را مشخص میکنیم؛
اراده اطفاء نور الله در جبهه کفّار و سپس برنامه تام شدن نور الله تا ظهور دین حق بر کلّ دین (در دوران ظهور امام زمان عج) را داریم. از طرفی مومنین جبهه حق داریم، تجارتی هست، عذاب الیمی هست و نجاتی هست.
بنابراین؛ با توجه به اینکه باید به معنای منسجمی از کلام دقیق خداوند برسیم، منظور از :
مومنین، ایمان آورندگان به برنامه تام شدن نور الله تا ظهور دین حق بر کلّ دین (ظهور امام زمان عج) هستند
تجارت : پیشنهاداتی است که در آیات بعدی میآید
عذاب الیم : عذابی است فراگیر در دنیا که به تدریج از زمان اراده جدّی جبهه کفّار برای اطفاء نورالله تا ظهور دین حق بر کلّ دین (در دوران ظهور امام زمان عج) ادامه خواهد داشت
نجات : راه حلِ خروج و برون رفت از این عذابی است که حتی ممکن است؛ دامنگیرمومنین به امام زمان (عج) نیز بشود
یکی از دوستان : از کجا معلوم که این عذاب الیم در دنیا باشد؟ این برداشت شما خیلی واضح نیست. ما هم مطالعاتی- هرچند کم- در تفاسیر داریم تا حالا اینجوریش رو ندیده بودیم. ما که گیج شدیم توضیح بیشتری بدید حاج اقا! خصوصا تعبیر «عذاب الیم در دنیا» سنگینه و هضمش سخته. ضمنا این عبارت به تدریج بودن عذاب رو از کجا آوردید؟
آقای سائحی : باشه ما هنوز به ادامه آیات نپرداختیم. چشم سعی میکنم کلامم دقیقتر و شفافتر باشه. ضمنا از هر دو عبارت «یریدون لیطفئوا» و نیز «والله متمُّ نوره» که در عبارت اولی، دو فعل مضارع و در دومی اسم فاعل (مُتمُّ) بکار رفته، استمرار استفاده میشود و حاکی از این است که هریک، ماجرایی نیستند که در یک روز خاص و یکبار اتفاق بیفتند. بلکه این دو به موازات هم و ادامهدار هستند.
حال برای توضیح بیشتر بحث، برویم سراغ تجارتی که خدا برای نجات از «عذاب الیم» پیشنهاد داده است :
تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (11)
خداوند به مومنین مطرح شده در آیه 10، دوباره میفرماید که؛ ایمان بیاورید. البته این قسمت بیشتر قابل توجه عزیزانی که میفرماین ما اهل عمل هستیم. خداوند به مومنین، دوباره امر به ایمان آوردن میکند. پس ایمان نیز نیاز به تقویت و عُمق بخشیدن دارد و برای تقویت آن، بسیار نیاز به این بحثها داریم. پس اینطور نیست که یکبار گفتیم ایمان آوردیم دیگه بگیم تمام شد و بقیهاش فقط عملِ بیشتر انجام دادن، باشد.
دوستان : خلاصه حاج آقا خوب حواستون هست که کجا پاسخ ما رو بدیدااا.
آقای سائحی : بنده کوچیک شما هستم، قابل شما رو نداشت. دوستان هم زدن زیر خنده
بله! پس خداوند به مومنینِ به برنامه تام شدن نور الله تا ظهور دین حق بر کلّ دین (در دوران ظهور امام زمان عج)
میفرماید؛ دوباره ایمان به الله و رسول الله (صلوات الله علیه) بیاورید و جالب است که باز فعل را مضارع آورده و نفرمود؛ آمِنوا بلکه فرمود؛ «تومنونَ» یعنی اینکه همینطور ایمانآوردنتان استمرار داشته باشد. و در «سبیل الله» پیوسته با مال و جان جهاد کنید. پس جهاد با مال و جان تا حصول نتیجه -ظهور دین حق بر کلّ دین (ظهور امام زمان عج)- باید ادامه یابد.
خُب در این صورت خداوند چگونه این مومنین را نجات میدهد؟
در ادامه یکسری نعمات آخرتی وعده داده می شود؛
يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنّاتِ عَدْنٍ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (12) پس با جهاد با مال و جان در مسیر الله برای ظهور دین حق بر کلّ دین (ظهور امام زمان عج)، خداوند این نعمات را وعده میدهد.
اما یکسری موهبتها نیز در دنیا شامل حال این مومنان مجاهد میگردد؛
وَ أُخْرى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللّهِ وَ فَتْحٌ قَريبٌ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ (13) در اینجا سه چیز در ازای ایمان و این نوع جهاد مطرح شده است؛ « نَصْرٌ مِنَ اللّهِ»، « فَتْحٌ قَريبٌ» و «بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ» که مسلم است که اینها نعماتی است که در طیّ صحنات جهادی مومنین در دنیا نصیبشان خواهد شد.
دوستان : حاج آقا! شما تند تند آیات رو میخونید و نتیجههایی میگیرید و ما هم ذهنمون آماده اینجور نتایج نیست. یه مقدار مصداقیتر صحبت بفرمایید.
آخه شما آیات رو میخونید و نتیجه میگیرید و ما تازه داریم به معنی اون آیات فکر میکنیم و عقبیم
حاج اقا رحم کنید بر ما! دوستان دارن از حال میرن! یهو همه خندیدن و هرکی یه چی میگفت…
آقای سائحی : واقعا خسته شدید؟! میخواید ادامه ندیم؟ چقدر دیگه کشش دارید؟
آقا جواد : اگه بشه تو کمتر از یک ساعت جمع بشه، گمونم خوبه.
آقای سائحی : واقعا؟! اگه تا یک ساعت دیگه کشش باشه که خیلی خوبه. پس چند صلوات خالصانه تقدیم کنیم به مولای ما آقا ابا عبدالله الحسین (ص).
پس تا اینجا یه خلاصه از سوره صف داشته باشیم و سپس به آیه آخر بپردازیم و در ادامه اگر حالش رو داشتید، از کل بحثهای امشبمون، یه جمع بندی نهایی داشته باشیم و بحث رو خاتمه بدهیم.
گفتیم برای پاسخ به سوالاتمون، میخوایم یه تُک پا وارد این شهر قرآنی بشیم و برداشت کنیم. از کجا وارد بشیم؟ گفتیم؛ در آیات 2، 10 و 14 خداوند مومنین را خطاب قرار داده است. اینها چه کسانی هستند و ارتباطش با انقلاب اسلامی و ما چیه؟
در مرتبه اول، در آیه 2، خداوند از مومنین میخواهد که اهل حرف نباشید و اهل قتال باشید تا خدا دوستتان داشته باشه! آیا مسلمانان اینطور خواهند شد؟ در صدر اسلام، عدهای همراه با رسول الله ص با مال و جان و بسیار محکم، جنگیدند اما در ادامه و برای حمایت از اهل بیت ع به عنوان خلفای بر حقّ رسول الله ص چی؟ مسلما خیر. خداوند به عنوان مثال، از رفتار منفی دو قوم یهود و نصارا صحبت میکند که از رسولشان حمایت نکردند.
سپس خداوند از اراده منفی عدهای برای خاموش کردن نور الله صحبت میکند و نیز از تام شدن نور الله -که میخواهد به کمک هدایتها و دین حقّ، دین حقِ رسول الله (ص) را بر همه ادیان غلبه دهد- صحبت میکند. که در اینجا آینده اسلام را خداوند اینگونه ترسیم میکند که با تام شدن نورالله، این دین در دوران ظهور امام زمان (عج) بر همه ادیان غلبه خواهد کرد. حال این تام شدن نورالله و غلبه دین اسلام، از جنبه مادی در فضایی از چه صحنه یا صحناتی اتفاق خواهد افتاد؟ آیا به قول برخی از دولتمردان پیشین ما، با گفتگوی تمدنها و مذاکرات و… پیش خواهد رفت؟ یا در بستری از فتنههای شدید و سخت آخرالزمان که در آیات و روایات، توصیف شده؟ چون قائل به انسجام شدید کلام خدا هستیم، باید این سوالات برای ما مطرح باشد تا آیات بعد را فهم کنیم.
حال در مرتبه دوم، پس از طرح این بحثها در آیه 10، به مومنین میفرماید؛ بیایید شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب الیم نجات دهد. کدام عذاب الیم؟ آیا این عذاب مربوط به قیامت یا بعد از مرگ است؟ اگر قائل هستیم که کلام خدا به شدت انسجام دارد و از طرفی سوره به مانند یک قلعه یا شهر محصور هست و همه چیزش تام است و نیاز به بیرون قلعه ندارد، از سیاق همین آیات باید پاسخش را دریابیم که منظور از «عذاب الیم» کدام عذاب است؟ اولا طبق سوالات و نتایج مستخرَج از آیات قبل، صحنه یا صحنات دوران ظهور امام زمان (عج)، بسیار شدید است ثانیا اینجا خداوند خطاب به مومنین نسخهای برای نجات از این عذاب ارائه فرموده و این در حالی است که قاعدتا مومنین از عذابهای آخرتی ایمناند. لذا عذاب الیم، عذابی در مقطعی از دنیاست ثالثا خدا به این مومنین، علاوه بر وعده آخرتی در آیه 12، در آیه 13 و به عنوان نتیجه نجات از «عذاب الیم»، به جبهه مومنین، وعده دنیایی « نَصْرٌ مِنَ اللّهِ»، « فَتْحٌ قَريبٌ» و «بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ» دادهاست. پس این عذاب در مقطعی از دنیاست که اگر جبهه مومنین به آن تجارت عمل کنند، از جانب خدا نصرت میشوند، فتحی قریب و بشارتی شامل حالشان میشود.
حالا شما بگویید؛ از نظر مصداقی این مومنین در آیه 10، چه کسانی هستند؟
دوستان : ایرانیان دیگه!
آقای سائحی : بله! برای توضیح بیشتر اینطور بگیم؛ از آیه 2، خداوند خطاب به جبهه مومنین میفرماید که اهل عمل و مقاتله باشید نه فرد فرد مومنین. چرا گفتیم جبهه؟ دلیلش چیست؟
آقا جواد : چون جهاد و مقاتله با دشمنان، بین دو عده اتفاق میافتد و به دعوای بین دو یا چند نفرِ محدود با یکدیگر، تعبیر مقاتله صحیح نیست.
آقای سائحی : احسنت! درسته! در آیه 10 تا 13 هم خطاب خدا به جمع است و نسخه خدا نیز جمعی است. زیرا داریم؛ «تُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ» که حاکی از جهاد ِجمعی با مال و جان است و طرف مقابلِ جهاد نیز طبق آیه 8، کسانی هستند که اراده اطفاء نورالله را دارند.
حالا مصداق. پس از صدر اسلام چه قوم مسلمانی داریم که هم به شدت مومن به ظهور امام زمان (عج) باشند، هم در این راه به صورت یکپارچه با مال و جان تا رسیدن به نتیجه نهایی غلبه دین حق بر همه ادیان پایدار بمانند؟ آیا ملّت ما در راستای ایمان به اهل بیت ع قیام نکرده؟ آیا 8 سال جنگ نابرابر با قدرتهای دنیا نداشتیم و بلکه از سی و چند کشور مسلمان و غیر مسلمان اسیر جنگی نداشتیم؟ آیا در تحریم کامل اقتصادی و سیاسی و غیره و ذلک گرفتار نبوده و نیستیم و در این راه جهاد مالی نداشتهایم؟ آیا یهودیان صهیونیست که آیهاش را ابتدای عرایض خدمتتان خواندم، بیشترین دشمنی را با ما ندارند؟ حال پس از 40 سال مقاومت و ایستادگی، درست است که پشیمان شویم؟
جالب است که بخشی از وعدههای خدا نیز تاکنون محقق شده و مابقی را ان شاء الله در ادامه مسیر خواهیم دید. مثلا به همین دو عبارت « نَصْرٌ مِنَ اللّهِ»، « فَتْحٌ قَريبٌ» بنگرید؛ در جنگ تحمیلی 8 ساله و در جنگ باز هم 8 ساله با داعشیها، خداوند با جهاد و غیرتی که جبهه شیعیان و مومنان حق انجام دادند، نصرت و فتحاش را شامل حال ما نکرد؟!