سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / اگر درکاروان حسین ص بودم (3)

اگر درکاروان حسین ص بودم (3)

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر من، یک کاروانی بودم[1]

… همینطور صحبت و انتقال معرفت، ادامه داشت که ناگهان، از دور، سیاهی سپاهی آشکار شد. گویی با شتاب به سوی این کاروان می‌آمدند. نزدیک و نزدیک تر شدند. ۱۰۰۰ نفر با لباس رزم به فرماندهی “حربن یزید ریاحی” برای توقف حرکت کاروان، آمده بودند.

امام خوبی‌ها، با تواضع، خود به پیشواز آنها رفت و به کاروانیان فرمود؛ اینها از راه دور آمده‌اند. آن‌ها و اسبانشان را سیراب کنید. خود نیز به سوی یکی از جاماندگان سپاه رفتند و بر بدن اسبش آب می‌پاشیدند. آنها برای مقابله با امام ع آمده بودند. اما امام ع دائما خودش را می‌شکستند و با تواضع از آنها پذیرایی می‌کرد.

س : آخر چرا اینهمه محبت؟ آنها که برای نصرت نیامده‌اند؟!

ج : درست است که؛ آنها برای نصرت نیامدند، اما همینکه به سوی امام ع آمده‌اند، حسین ص که تمام وجودش از وجود “رحمت للعالمین”رسول الله ص است، فقط از خودشان رحمت بروز می‌دهند. مهم نیست که آنها برای چه آمده‌اند. همینکه به این سمت و سو آمدند، باید بفهمند و احساس کنند که اینجا بیت و مرکز رحمت عالم است و حتی اگر قصد جنگ دارند، متوجه و متنبه شوند که می‌خواهند؛ با رحمت خدا و امام خوبی‌ها بجنگند.

هرچند امام ع با رحمت و محبت با آنها برخورد نمودند و آنها نیز نمازهایشان را به امام ع اقتدا کردند، اما همچنان فضا نگران کننده بود. کاروانی که تاکنون خطری آنها را تهدید نمی‌کرد، هم‌اکنون تحت مراقبت ۱۰۰۰ نفر مسلح قرار گرفته بود.

س : ای آقا! اینها می خواهند؛ با امام من بجنگند؟ یعنی می‌خواهند با امامی که می‌خواهد ما را با شادی و عافیت و بدون در نظر گرفتن سابقه بندگی ما به خدا، به ملاقات خدا ببرد، بجنگند؟ هرگز اجازه نخواهم داد. من از گذشته خود بسیار شرمسارم و تنها در صورتی آرام می‌گیرم که جان ناقابلم را فدای حسین ص کنم.

کم کم حال و هوای کاروانیان امام ع داشت دگرگون می‌شد. گویی همگی زیر لب چیزی می‌گفتند. هریک از کاروانیان که به محض ورود، احساسشان شکر و شادی رسیدن به امام ع بود، دغدغه شان داشت حریم امام ع و خانواده ایشان می‌شد. از هم می‌پرسیدند؛ هدف این کاروان چیست؟ تا کجا می‌رود و می‌برد؟

اصلا هدف هرچه باشد، ما دوست داریم که؛ تا آخر همراه و همگام با امام ع باشیم.  خدایا نکند که لحظه‌ای از این کاروان جدا شویم و یا جا بمانیم. خدایا نصرتمان کن که تا ابد همراه مولا باشیم.

پس از گفتگوی امام ع با “حر” ، کاروان چند روزی دیگر به راه خود ادامه داد تا اینکه به نقطه‌ای رسید که؛ اسب امام ع ایستاد و حضرت پرسیدند؛ نام این مکان چیست؟ چندین اسم گفتند تا اینکه کسی گفت؛ به این منطقه “کربلا” هم گفته اند.   بله! اینجا بود که امام ع فرمودند؛

“اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء” و فرمودند؛   در همینجا می‌مانیم.  اینجا محل عروج ماست. اینجا محل شهادت ماست. جدم رسول الله ص خبر داد که؛ خون ما در این مکان ریخته خواهد شد و اینجا محل قبور ما خواهد بود.

با صدور این جملات از امام ع، بیش از پیش حس حراست و سربازی در حریم او شدت گرفت و یاران از گوشه چشم اشک می‌ریختند. عهد می‌بستند و با خدای خود قسم می‌خوردند که ما هرگز از حسین ص جدا نخواهیم شد. چطور می‌شود از حسین ص جدا شد؟ زندگی فقط در کنار حسین ص و در همراهی با او معنا داشت.

خداوندا در کل عمرم، هیچگاه به اندازه این چند روز که همراه این کاروان بودم، لذت نبرده بودم. گویی سعادت ابدی و ازلی را یافته‌ام.

خداوندا چقدر عجیب است! هرچند امام ع و کاروان او در محاصره دشمن قرار گرفته، ولی یک لذت و سرخوشی عجیبی در یاران وجود دارد. از طرفی در سپاه دشمن، اضطراب و بی‌تابی عجیبی مشاهده می‌شود. گویا می‌خواهند با سپاهی چند برابر قدرتمندتر از خود مواجه شوند.

با فرمایش امام ع خیمه ها در آنجا برپا شد.

س :  اینکه رسول الله ص خبر از شهادت مولا در این مکان دادند، آیا اینجا و این سرزمین، قداست خاصی دارد؟

ج : بله! اینجا و این خاک، طیب و طاهر است. روزی در مسیر صفین، با آقا امیرالمومنین ع از اینجا می‌گذشتیم و وقتی به این حوالی رسیدیم، ایشان بسیار گریستند و فرموند؛ اینجا مکانی است که؛ حسینم به دست اشقیا کشته خواهد شد.[2]

اینجا   اولین زمینی است که؛ از زمان دحو الارض، پدیدار و برگزیده شده است[3] و همگی خوبان پیش از رسول الله ص برای توسل به حسین ص به این مکان می‌آمدند.

عجب! یعنی اولین و آخرین خوبان به اینجا آمدند و می‌‌آیند تا دست به دامان فرزند فاطمه س شوند؟! همه جای این ماجرا عجیب است.

از موقعی که ” حر”، از جسارت به ام الحسین ص یعنی فاطمه س امتناع کرد و مقامشان را بزرگ پنداشت، گوی بیشتر فضای کاروان، فاطمی شده بود. او که پشت سر امام ع نماز خواند و مادرشان را تعظیم نمود، پس چرا دست از سپاه دشمن نمی‌کشید؟…

[1] . زیارت وارث : ….یا لیتنی کنت معکم فافوز معکم

[2] . الخبار الطوال : 252  / کامل الزیارات 269/11

[3] . و قد اختارها الله تعالی یوم دحی الارض و جعلها معقلا لشیعتنا و محبینا :  اللهوف ص 66

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

دعاي ندبه مهدي ياوران

چراشما پنهان شديد؟

محور مقاومت برآمده از واقعه کربلا است غرب باید نگران گسترش این تفکر باشد

بزرگ‌ترین مثال برای تأثیرگذاری واقعه کربلا، انقلاب اسلامی ایران است

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.