حکایت/ میکرد بر آن ضعیف زوری
ادامه نوشته »حکایت حقیرترین شاه تاریخ ایران
شاه خائن
ادامه نوشته »وصیت امام حسن عسکری(علیه السلام) به شیعیان
السلام علی الحسن
ادامه نوشته »حکایت زیبا در مورد امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام
امام امیرالمومنین سلام الله علیه
ادامه نوشته »حکایتی شنیدنی
ويدئو/ غدیر خم
ادامه نوشته »حکایت ما و سلبریتی ها
ويدئو/
ادامه نوشته »حکایت پیرمرد چوپان و مهمانش
ويدئو/ مسیر ما چه زمانی درست است؟!
ادامه نوشته »کیمیای محبت، بزرگترین ثروت
با عجله ازمحل کارم بیرون آمدم که مادرم زنگ زد. _الو سلام سحر جون! هنوز که نیومدی؟ گفتم:” نه مامان کاری داری بگو!” کمی من و من کرد و گفت: ” امشب عزیزجون میاد خونمون یه زحمت بکش از اون شیرینیا که قند رژیمی دارن بگیر و برو دنبالش خونه …
ادامه نوشته »چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار
خداوند را چگونه می بینی؟!
ادامه نوشته »دنیا مانند گردوئی است، بی مغز!
سر گردویی دعوا میڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت
ادامه نوشته »به یاد مرحوم دکتر محمد حسین فرجنژاد
/حکایت آن پژوهشگر پرشور و خوشمشرب و سادهزیست
ادامه نوشته »صندوقِ تربتِ ما سنگین است…!
حکایت هجدهم از باب هفتم گلستان سعدی…؛ درباره فخرفروشی…! توانگرزادهای را دیدم بر سرِ گورِ پدر نشسته…، و با درویش بچهای…، مناظره در پیوسته که…؛ صندوقِ تربتِ ما سنگین است…، و کِتابه رنگین…، و فرشِ رخام انداخته…، و خشتِ پیروزه در او به کار برده…، به گورِ پدرت چه مانَد…، …
ادامه نوشته »صحبت مدار با خدای جز به موافقت
حکایت
ادامه نوشته »روایتی شنیدنی از حاجی الماسی
ويدئو/ حکایت علی مردِ، محب مولا امیرالمومنین علی علیه السلام
ادامه نوشته »چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار
او هر چه داشت به من داد
ادامه نوشته »درسی از یک حکایت
شخصی از روی پل در رودخانه سقوط کرد و فریاد کمک خواهی سر داد. مردی که شناگر ماهری بود به آب پرید و او را نجات داد. هنوز شرشر آب از لباسهای مرد شناگر به زمین میریخت که فریاد کسی دیگر را شنید که در آب افتاده بود. آن …
ادامه نوشته »خنده🍉وانه دولتی
دولت گفته: نظرات ظریف، نظرات خودش است نظرات دولت نیست…!!! یاد این حکایت افتادم؛ میگن طرف زنگ زد ۱۱۳ اداره اطلاعات که طوطی من گمشده، بهش گفتند: چرا اینجا زنگ زدی، باید زنگ بزنی آتش نشانی، طرف گفت: میدونم فقط اگر پیداش کردید، چیزی بر علیه نظام گفت نظرات شخصی …
ادامه نوشته »روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند..
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند.. که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد… با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند …
ادامه نوشته »حکایت جوان خدا ترس
حضرت سلمان سلام الله علیها یکی از یاران پیامبر صلوات الله علیه تعریف کرده روزی از بازار آهنگران کوفه می گذشت، جوانی نقش زمین شده بود و مردم دورش را گرفته بودند. حضرت سلمان از گرمای کوره ها، عرق از پیشانی اش سرازیر بود. هر کس درباره جوان سخنی …
ادامه نوشته »حکایت: شهوت پنهان
شهوت های نفس مثل : ریاء ، غرور ،دوست داشتنِ تعریف و تمجید مردم، منت گذاشتن هنگام بخشش
ادامه نوشته »