میلاد گل و بهار جان آمد
ادامه نوشته »شعر/ بهار
حجاب از چهرهی دلدار ما، باد صبا بگرفت
ادامه نوشته »شعر/ سُرودِ عشق
بهار آمد و، گُلزار نور باران شد
ادامه نوشته »شعر/ نکو رو تاب مستوری ندارد
ببندی در ز روزن سر برآرد
ادامه نوشته »شعر/ قبلهی عشق
به سوی قبلهی عاشق، نماز باید کرد
ادامه نوشته »شعر/ به انتظار تو مادر، نشسته _ تا تو بیایی
دو دست رحمت خود را، گشوده «تا تو بیایی»
ادامه نوشته »فاطمه یعنی که بسم الله الرحمن الرحیم
فاطمی یعنی درون کهف با مولا شدن
ادامه نوشته »شعر/به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه بر نگذرد
ادامه نوشته »شعر/ بهار آرزو
نوبهار آید و، گلزار شکوفا گردد
ادامه نوشته »شعر / خداوندی چنین بخشنده داریم
که با چندین گنه امیدواریم
ادامه نوشته »شعر/ پرتو خورشید
مژده ای مُرغ چمن،فصل بهار آمد باز
ادامه نوشته »شعر/خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم
باز شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
ادامه نوشته »شعر/ نالهی هزار
ز سبزهزار چمن، بوی نو بهار آید
ادامه نوشته »شعر/ بهار جان
بهار آمد، جوانی را پس از پیری ز سر گیرم
ادامه نوشته »شعر / من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم
ادامه نوشته »شعر/کبکی به دهن گرفت موری
حکایت/ میکرد بر آن ضعیف زوری
ادامه نوشته »شعر / دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
ادامه نوشته »شعر / پیام بلبل
بوسه زد باد بهاری، به لب سبزه به ناز
ادامه نوشته »شعر/ بالی بزن به بالی ای مرغ آسمانی
شه بال و پر گشوده حاشا که جا بمانی
ادامه نوشته »شعر/ با عشق بگوییم ، که ما فاطمه (س) داریم
در این شب جمعه که همه غرق وصالیم
ادامه نوشته »