سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / شعر/خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم

شعر/خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم

خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم

دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم

 

بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم

پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم

 

ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید

از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم

 

افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت

ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم

 

دنیا که درو مرد خدا گل نسرشتست

نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم

 

ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت

ما مور میان بسته دوان بر در و دشتیم

 

پیری و جوانی پی هم چون شب و روزآمد

باز شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم

 

واماندگی اندر پس دیوار طبیعت

حیفست دریغا که در صلح بهشتیم

 

چون مرغ برین کنگره تا کی بتوان خواند

یک روز نگه کن که برین کنگره خشتیم

 

ما را عجب ار پشت و پناهی بود آن روز

کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم

 

کر خواجه شفاعت نکند روز قیامت

شاید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم

 

باشد که عنایت برسد ورنه مپندار

با این عمل دوزخیان کاهل بهشتیم

 

سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان

یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

استقبال هنرمندان از غزل رهبر معظم انقلاب

هنرمندان و شاعران کشور تازه‌ترین آثار خود را در استقبال از غزل رهبر معظم انقلاب

یا رب این شاخه گل، از شش جهتش دارنگاه

ويدئو/کشتی نجات،سحرم دولت دیدار به بالین آمد

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.