اشعار دیگران

 گردشِ انديشه بيدارِ ما

روی انگشترمان نقش سلیمانی هست

دخترت فاطمه ام غمزده زهرای توأم

سرباز جهادم من و از جبهه احرار

پیچیده دراین دشت عجب بوی عجیبی..! بوی خوشی از نافه ی آهوی نجیبی.. یا قافله ای رد شده بارش همه گلبرگ.. جامانده از آن قافله عطر گل سیبی.. یک شمه شمیم خوش فردوس ؛ نه پس چیست؟! پس چیست عجب بوی خداوند فریبی..! کی لایق بوی خوشی از کوی بهشت …

شعر/ او جلوه‌ای ز چشمه جوشان کوثر است. آیینه جلال و جمال پیمبر است

شعرخوانی مرحوم استاد شهریار

موسي و عصـا و يـد بيضا و نبوت در مصر به فرعون که بنمود ، علي بود

از بيابان بوي گندم مانده است عشق روي دست مردم مانده است آسمان بازيچه ي طوفان ماست ابر نعش آه سرگردان ماست باز هم يک روز طوفان مي شود هر چه مي خواهد خدا آن مي شود مي روم افتان و خيزان تا غدير باده ها مي نوشم از جوشن …

چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی

/ اشهد ان علیا ولی الله تویی...

(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم (ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم (پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم (ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم (ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم (ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم (چ) چرایش …

…چقدر گريه كهنه به دادم آمده است چه خاطرات عجيبي به يادم آمده است چه صبحم اي شبِ‌رفته! چه خالي از رنگم سبك چو روح شهيدي در عشق‌آونگم ببار باران! باران! ببار بر روحم! كه من نه غرقه‌ی طوفان، كه غرقه‌ی نوحم هلا تمام شما بي نشاني و بي نام! …

گفته‌اند «از دل برود هر آنکه از دیده برفت» اما، امام راحل ما -رضوان الله تعالی علیه- حکایت دیگری دارد. او از راه دیده به دل راه نیافته بود که وقتی از دیده می‌رود، از دل نیز برود. نام او برای همیشه تاریخ در ژرفای دل و جان همگان ماندگار …

احمد علوی جدیدترین شعر خود را به کودکان مظلوم فلسطین تقدیم کرد.

احمد بابایی، شاعر کشورمان در برنامه «وقت سحر» شبکه افق نوسروده‌ای را در واکنش به مصاحبه ظریف و صحبت‌هایش درباره سردار سلیمانی خواند.

هو المعشوق برگرد ای توسل شب زنده دارها پایان بده به گریۀ چشم انتظارها از یک خروش نالۀ عشاق کوی تو حاجت روا شوند هزاران هزارها یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن دل بسته این پیاده به لطف سوارها از درد بی حساب فقط داد می زنم آیا …

افشین علا با انتشار نوسروده‌ای برای یک شهید جاویدالاثر نوشته است: تقدیم به کسی که ۳۷ سال است شهر بابل چشم به راه بازگشت قامت بلند و سیمای یوسف‌گون اوست."

آسمان فضائل در آسمان فضائل مادر، دلا تو راهی شو درون صحنه های پر از لطف او، تو جاری شو چو بچه های غریبی، که بسته بر بال اند همیشه همره و همپای او، سبکبال اند جدا کن از خودت این، چنگ های دنیا را جدا کن از خودت این، …