سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / اشعار دیگران / شعر/ برگرد ای توسل شب زنده دارها

شعر/ برگرد ای توسل شب زنده دارها

هو المعشوق

برگرد ای توسل شب زنده دارها
پایان بده به گریۀ چشم انتظارها

از یک خروش نالۀ عشاق کوی تو
حاجت روا شوند هزاران هزارها

یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها

از درد بی حساب فقط داد می زنم
آیا نمیرسند به تو این هوارها

ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها

باید برای دیدن تو “مهزیار” شد
یعنی گذشتن از همگان “محض یار” ها

دیگر برای تو صدقه رد نمی کنم
بیهوده نیست اینکه گره خورده کارها

یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاد بارها

شب ها بدون آمدنت صبح می شوند
برگرد ای توسل شب زنده دارها

این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند
یا ایها العزیز تمام ندارها

شاعر:علی اکبر لطیفیان

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ بویِ خوشِ تو هر که ز بادِ صبا شنید

از یارِ آشْنا سخنِ آشْنا شنید

شعر/ بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید

نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.