سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / شعر/ بی نشان ها

شعر/ بی نشان ها

بِسْمِ اللَّهِ الرحْْمنِ الرحيمِ، الَْْحمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالََمینَ، وَ تَوَکلْتُ عَلَی اللَّه

بی نشان ها

منطقِ بچه های شهرِ غریب
منطقی ناشناس بود و عجیب

منطقی بود، از نبودن ها
حذفِ خود از فضای بودن ها

همه خود را ز خویش پس زده اند
چون برای نبودن آمده اند

هر چه بودند و هر چه که هستند
پشتِ دربِ حیاط، بشکستند

ملکوتی شدند و تا کلمات
رشد داده شدند در نشئات

مثلِ مادر شدند تابنده
به زمین آمدن ز آینده

نورِ او را چو ماه تاباندند
کاملاً ناشناس می ماندند

درکِ توحید در خلافت را
می توان رفت و دید در آنها

واسطی بینِ او و ما بودند
عبدِ در لحظه ی خدا بودند

چهره ها حاکی از صفای درون
چشم ها چشمه های نورِ عیون

از همین جا به چشمه ی کوثر
وصل بودند و سالکِ محضر

قطره هایی که مثلِ بارانند
همه با هم ز أبر می بارند

پرتوهایی زلال از آن نهر
بی نشانه روانه در دلِ شهر

چون بهشتی همیشه آبادند
مردگان را حیات می دادند

حرکتِ کاروانیِ رحمت
در زمین جلوه کرده زین وحدت

کاروانی که سِرّ و أَخفایش
مادری بود و مادری هایش

همه انگار یک نفر بودند
سوی مادر نظاره گر بودند

جمعِ آنها همیشه با هم بود
محضرِ پادشاهِ عالم بود

ما نباشیم تا تو باشی را
جریان داده اند تا دنیا

می دویدن برای إِن تَجهَر
با فَصلِّ لِربِّك وانحَر

زخم ها را به جان خریدارند
وز رخش چشم برنمی دارند

مثلِ مادر که سوخت، ساخت و رفت !
هر کدام این چنین بتاخت! و رفت !

فاطمیون شبیه مادرشان
شهدایی شدند نورأفشان

چونکه در غیب، خانه را دیدند
غرقِ خورشید گشت و تابیدند

روشنایی دهنده ای زین نور
نقب می زد حجاب را ز ظهور

لیلِ دنیا ز نورِ این أنوار
محو می شد به سمتِ یوم و نهار

مادرِ مهربان ز آن دوران
به نجات آمدن ولی پنهان

رازِ آن بی نشانه ها این بود
کاین وجودم فدای نورِ وجود

بودنِ او برایشان کافی است
ظرف ها مانده و در آن! مهدی است !

نفس ها را فدای او کردند
نورِ او را به عمق آوردند

چون زمین بهرِ او مهیا شد
موسمِ حذفِ جسمِ آنها شد

عملاً بی نشانه و بی نام
خاک گشتند زیرِ پای إمام

کاین بهشتِ ظهور مولاجان
شده برپا به دستِ مادرتان

نزدِ او چون غلامِ درگاهیم
بهره ای بهرِ خود نمی خواهیم

کلِّ آبادی زمان و زمین
به فدای تو ای إمامِ مُبین

این حکومت فقط برای شماست
خاکساریم و وقتِ رفتنِ ماست

گرچه همچون وجوهِ ألقیوم
بندِ نوریم و چهارده معصوم

إذنِ رفتن اگر به ما بدهید
بازگردیم پیشِ آن خورشید

چونکه إذنِ إمام را دیدند
ناگهان ناپدید گردیدند

ذکرِ او ماند و آنچه تذکره است
کُلِّ اینها نگاهِ فاطمه است

اللهم ص ل علی محمد و آله الطاهرین و عجل فرجهم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

درمحضر امام صادق علیه السلام _ برای ظهور خودت را تربیت کن ..

ويدئو/حتی اگه ظهور در زمان حیات تو رخ نداد...

ملاقات مرحوم امامی کاشانی با فیلسوف فرانسوی/ روژه گارودى: آینده از آن اسلام و حکومت منجی است

روژه گارودى فیلسوف تازه‏ مسلمان فرانسوى

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.