بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین
مأموریت امام موسی بن جعفر علیه السلام
صفوان بن مهران میگوید:
روزی حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به من فرمود:«شتر مرا آماده نما و مقابل در خانه بیاور.»
وقتی مرکب امام آماده شد، دیدم فرزندش، موسی بن جعفر، که 6 سال بیشتر نداشت با شتاب بیرون آمد و سوار شد و در یک لحظه از نظرم ناپدید شد.
با خود گفتم:«اگر اکنون مولایم، امام صادق، بیاید و مرکب سواریش را از من بخواهد چه بگویم؟!»
یک ساعتی گذشت که دیدم شتر امام همچون شهاب بازگشت و موسی بن جعفر علیه السلام پیاده شد و داخل خانه گردید.
غلام امام صادق علیه السلام آمد و گفت:«مرکب را به جای خود بازگردان و نزد امام بیا.»
وقتی خدمت امام رسیدم فرمود:«گفته بودم مرکب را آماده سازی تا مولایت، موسی بن جعفر، به دنبال کاری برود، و تو در دلت نگران شدی. می دانی او کجا رفت؟ او در پی انجام مأموریت من به نقاط دوردستی رفت که ذوالقرنین به آنجا سفر کرده بود و مناطقی دورتر از آن، و سلام مرا به مردان و زنان با ایمان آن سرزمینها ابلاغ نمود.»
بحار الانوار، ج 48، ص 99 از مشارق الانوار.
سرزمین های طی شده توسط ذوالقرنین علیه السلام
کهف86 – حَتّي إِذا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَغْرُبُ في عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَ وَجَدَ عِنْدَها قَوْمًا قُلْنا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمّا أَنْ تُعَذِّبَ وَ إِمّا أَنْ تَتَّخِذَ فيهِمْ حُسْنًا
تا آنگاه که به غروبگاه خورشيد رسيد، به نظرش آمد که [خورشيد] در چشمه اي گِل آلود و سياه غروب ميکند، و نزديک آن طايفه اي را يافت. فرموديم: «اي ذوالقرنين، [اختيار با توست] يا عذاب ميکني يا در ميانشان [روش] نيکويي پيش ميگيري».
کهف90 – حَتّي إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلي قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْرًا
تا آنگاه که به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد. [خورشيد] را [چنين] يافت که بر قومي طلوع ميکرد که براي ايشان در برابر آن پوششي قرار نداده بوديم.
کهف94 – قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي اْلأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلي أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا
گفتند: «اي ذوالقرنين، يأجوج و مأجوج سخت در زمين فساد ميکنند، آيا [ممکن است] مالي در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدي قرار دهي؟»
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم