خداوندا! عبودیت تو به اعتقاد نیست که به فعل است. فعلی که ریشه در اعتقاد دارد. عبد تو بودن پایینترین درجه از صراطی است که قامت به رضایت تو صاف میکند. “وَ أَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ “يس61 عمری است قرار به ایمان تو میکنیم اما روحهایمان در میان برجهای …
ادامه نوشته »سیر تا اربعین; گام هفتم از سیر دوم
اماما! شما آیاتِ الهی، شما ملجاء و منشاءِ رضوان. شما اصل و ما به دنبال حاشیه . شما بگویید که ما چه کنیم در حلبیآبادِ تمدن که مارا از طبیعت انسانی دور کردهاست. ما را از طبع گل پسند و نور طلب به معتاد نئون و خواستار زر بدل کردهاست. …
ادامه نوشته »سیر تا اربعین; گام ششم از سیر دوم
اماما ! هر روز ما را از مرگ میترسانند انگار که ما زندهایم! غافل از آنکه اینجا در اعماق، حیات معنای مجاز است. مرگ حکم خواب عمیقی است که سراب را بهشت و موطن را قریب مینمایاند. دم و بازدم دلیل مستأصلی است که دلداری نمیداند. پس ما مردگان متحرکی …
ادامه نوشته »مومنان حسینی ص
هنگامی که امام ع به رهگذری میرسیدند، حتی از دور، او را دعوت میکردند. از احوال او جویا میشدند از حرکتشان با او صحبت میکردند و او را دعوت به همراهی میکردند. آنهم با حکیمانهترین کلامها و دلنشینترین لحنها و فضاها. اگر رهگذر تازه از راه رسیده، مسیر خود را …
ادامه نوشته »سیر تا اربعین; گام چهارم از سیر دوم
آل عمران174 - فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ
ادامه نوشته »سیر تا اربعین; گام سوم از سیر دوم
توبة38 - يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قيلَ لَکُمُ انْفِرُوا في سَبيلِ اللّهِ اثّاقَلْتُمْ إِلَي اْلأَرْضِ أَ رَضيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ اْلآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي اْلآخِرَةِ إِلاّ قَليلٌ
ادامه نوشته »سیر تا اربعین; گام دوم از سیر دوم
يوسف108 - قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَي اللّهِ عَلي بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکينَ
ادامه نوشته »سیر تا اربعین; گام اول از سیر دوم
أنعام79 - إِنّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ حَنيفًا وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکينَ
ادامه نوشته »عبرتی از ماجرای امام حسین علیه السلام
بیست و هشت ذی الحجه، منزل عذیب الهجانات چند نفر از دوستداران امام توانستند مخفیانه از قرق کوفه خارج شوند و از بیراهه با کمک راه بلدی به نام طرماح خودشان را به امام برسانند. وقتی به امام رسیدند طرماح گفت: من میتوانم شما را به مکان خوبی برای مخفی …
ادامه نوشته »از کدام منظر به امام حسین(ع) نگریستن
بسم الله الرحمن الرحیم در ایام محرم که تابش نور مولایمان بر عمقیان بیشتر جریان دارد باید منظرمان آسمانی باشد . هزارو اندی سال از منظر این که علت قیام امام حسین(ع) زمینی و حماسی است به ماجرا نگاه کردیم و برای همین منظر اشتباهمان است بهره زیادی از نور …
ادامه نوشته »در محضر او/ پایان
سرش را تکان داد، تازه داشت ماجرا را فهم می کرد، سخنان استاد شیرینی خاصی داشت! در عین حال سنگین بود، باید برای فهم مطالب وقت باز می کرد! ببخشید استاد تا حدی بیت و نور و اسم الله را متوجه شدم ارتباط این مطالب با اربعین چیه؟ اگر یادتون باشه دیشب مطلب ما از اربعین شروع شد! خوب!!!! یادت هست گفتم هر سازه ای که زیر ساخت نوری داشته باشه قوام داره و به ثمر میرسه؟ بله استاد!...
ادامه نوشته »در محضر او/ قسمت ششم
بسم الله الرحمن الرحیم قسمت ششم: از منزل استاد که بیرون آمدند حال عجیبی داشت! در دانشگاه با دوستانش گاه به جلسات سخنرانی سر زده بود ولی تابحال کلامی این گونه در دلش جای نگرفته بود! چی شده اخوی؟ خیلی تو فکری! صدای شاد عطا او را از درونش بیرون …
ادامه نوشته »در محضر او/ قسمت پنجم
..در این مدت کوتاه، دگرگونی هایی در درونش اتفاق افتاده بود، دوست داشت بداند این تغییرات پایدار خواهد بود؟ بعد از اتمام ایّام که دوباره به زندگی خود مشغول می شود! چه اتفّاقی خواهد افتاد؟ حال و هوایی که تجربه کرده بود بی نظیر بود، خداوند به او توفیق عطا کرده بود زمان زیادی به یاد امامش بوده و متوجه ایشان باشد، دوست نداشت این حال و هوا را از دست بدهد! روحش با ارتفاع آشنا شده و از سقوط می هراسید. دلش می خواست دوباره عطا را ببیند و با او گفت و گویی داشته باشد،.یادش آمد قبل از جدا شدن از اکیپ دانشجویان، عطا محل قرارشان را به او گفته بود، به راه افتاد، نزدیک حرم، روبروی در ورودی بین الحرمین زیر پل عابر! از دور نگاه کرد!...
ادامه نوشته »در محضر او/ قسمت چهارم
صبح هنگام که برای نمازچشم گشود لباس هایش شسته و تر و تمیز کنار رختخوابش بود! این خادمان با همه یکسان رفتار می کردند، در این سرزمین غریب و در این ایام، فقیر و غنی ، فارس و عرب معنی نداشت، همه برای آسایش یکدیگر و خدمت...
ادامه نوشته »در محضر او/ قسمت سوم
با تکان دستی از خواب پرید، عطا بود: پاشو اخوی نماز صبحه! اتوبوس برای نماز توقف کرده بود، خمیازه ای کشید و خواب آلوده پیاده شد، صف عریض و طویلی برای تجدید وضو تشکیل شده بود! با کراهت نگاهی به وضوخانه نه چندان تمیز نمود، به دلش نبود در این محیط وضو بگیرد! دستی را بر شانه اش احساس کرد، باز هم عطا با شادابی همیشگی اش ! چی شده اخوی؟
ادامه نوشته »کتاب پیشوای صادق علیه السلام
ابوحمزه ثمالى گويد: از امام باقر(ع) شنيدم که مى گفت: خدا براى اين امر (تشکيل حکومت علوى) سال 70 را معين کرده بود. چون حسين(ع) کشته شد خدا بر خاکيان خشم گرفت. پس آن را تا سال 140 به تاخير افکند... ما اين موعد را براى شما (شيعيان) گفتيم و شما آن را افشا کرديد. پس خدا ديگر موعدى را معين نکرد.
ادامه نوشته »وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِک
تا وقتی من هستم، اجازه نمیدهم مولا سختی بکشند یا زخمی بردارند، آقاجان صبر کنید، من هنوز هستم، اجازه بفرمایید از شما دفاع کنم.
ادامه نوشته »عطش
بسم الله الرحمن الرحیم خسته کنار آتش نشسته بود و بر شعله های آن می نگریست، برخی زبانه های آتش سعی میکردند هر چه سریعتر خود را از آتش دور تا سریعتر خود را در آسمان محو کنند گویی نمی خواستند لحظات بیشتری را در دنیا سپری کنند. همانطور که …
ادامه نوشته »غلامِ حسین
حسین امام من است و منم غلام حسین
ادامه نوشته »ماهِ شاهد و ماهِ محافظ
من نورم را از خورشید مادّی میگیرم و او نورش را از حسین ع میگیرد
ادامه نوشته »