سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / اشعار معارفی (صفحه 13)

اشعار معارفی

شعر/ مدح مولا امیرالمومنین(ع)

به فلک اگر برسد کسی شنود ندای علی علی همه دم گرفته به ذکر او همه جا ثنای علی علی لب کعبه هم به سخن نیامد و دم نزد دم و لحظه ای مگر آن دمی که گشوده شد لب او به نوای علی علی نفس محمد و فاطمه ،نفس …

ادامه نوشته »

شعر/ خدا را شکر مادر آفریده است

خدا را شکر مادر آفریده است و او را مهربان تر آفریده است برایش خانه ای در آسمان ها ز انواری مطهر آفریده است نمی دانیم حدّ خانه اش را فزون از وصف ، اکبر آفریده است چراغ خانه اش دایم فروزان كَمِشْكَاة است محشر آفریده است درخت خانه اش …

ادامه نوشته »

اشعاری با موضوع مادر مهربان؛ مادری بشویم

مادری هست و بچه های شهر غریب دل به چادر نماز او بسته تا برآرد ز لطف، دست دعا در مسیر نگاه ش بنشسته چشمهاشان به سوی قله قدر شیعیانی ز ما و من رسته تا که نوری ز آسمان آید و کند مرتفع قلوب دلخسته اربعین می رسد ز …

ادامه نوشته »

شعر/ کوثر عالم

*کوثر عالم* آن خالق جهان که تو را آنچنان ستود……‌از منظر کلام خداوند، گفتنی است آن جمله فضایل تو، یک به یک …….در برگ های کتاب خداوند، خواندنی است وقتی به جستجوی معمای مادری….. از منظر کلام خداوند ورود کن تا بنگری که سیره مادر چگونه است…. تا بنگری که …

ادامه نوشته »

شعر/ عطا

بسم الله الرحمن الرحیم «عطا»   شمس رسول است و ضحی نور محمد ص آنچه خدا کرده عطایش به محمد ص   گوهر درّی که در روز درخشد لیک نباشد به لیلِ بعدِ محمد ص   آنچه رسولش ص از آن دل نگران است در شب تاریک بهرِ شیعه، محمد …

ادامه نوشته »

شعر/ افسوس

بسم الله الرحمن الرحیم «افسوس»   لیل است ولی کوچه دگر خواب ندارد در هجرو غمت، صدر ،دگر تاب ندارد   آنگه که  بُریدی ، از این مردم نادان این بیت و سرا ،بی تو، که غمخوار ندارد!   آن مصحف نایاب نوشتی و برفتی صد حیف، علی مان ع …

ادامه نوشته »

شعر/ وصال

بسم الله الرحمن الرحیم «وصال» امشب، شب شهادت زهرای اطهر س است امشب، شب غروب آفتاب کوثر است فردا ولی، شب وصال است ، عاشقان! شب صعود و پر گشودن، سوی مادرس است آنکه زنفس رسته است، در آسمان ها در انتظار ردای الروح مادر س است دل از همه …

ادامه نوشته »

شعر خورشيد فلك

گاه خورشيد فلك ميدمد از مغرب دور گاه تاريخ فدك ميشكند بر سر نور   گاه مهتاب به تابيدن يك بوته تر است گاه هم بوته اي از خوشه مهتاب سر است   آسمان ميپرد از پهنه هر بحر به شب شب سراسر هيجان است ز تاريكي تب   ميخراشد …

ادامه نوشته »