گاهی میانه دنیا در عمق شب امری عجیب هست که درکش نمی کنم در قعر غفلت و طلب عافیت غریق گرمای رختخواب که ترکش نمی کنم دستی لطیف یا که صداییست آشنا بیدار می شوم که هیچ! رهایش نمی کنم! در کسری از به هم زدن چشم می پرم جوری …
ادامه نوشته »شعر/ بسوی کوثر
گفتم بسوی آسمان، دلم گرفته از زمان | گفتا دَمی محزون مشو، مادر عنایت میکند
ادامه نوشته »شعر/ یا امیر المومنین (ع)
عالی ترین بهشت آسمانی از آن توست | سرچشمه ی امور، بند نگاه توست
ادامه نوشته »شعر/ سفره کریمانه
در خانه ی مادر همه جمعند بیا شمس و قمر و زهره و فرزند بیا برخیز که بخت ما سیه رویان باز خواهد شد از این حضور دلبند بیا شاید پر ما به بال گهواره زدند شاید قدمی به خاک بیچاره زدند شاید بگشایند کریمان در را شاید قلمی …
ادامه نوشته »شعر «ماه ولا»
ماه ولا ماه خدا رسید و دل از دست داده ام بی تاب یک توجه شاه ولایتم گر ذره آسمان برود هیچ عجیب نیست دست ولای علی(ع) العجایب است دستی که نوح زطوفان رها بکرد، دستی که آتش نمرود سرد کرد، دستش بود ید بیضای موسوی بسط سلیمان برود با …
ادامه نوشته »شعر/ مسح مسیحایی
خوش آن دمی که قصد فَآوایمان کنی | در وا کنی و مسح مسیحایمان کنی
ادامه نوشته »شعر/ خدای مهربانم
شدم از لطف او دلشاد، که میخواهم زنم فریاد | دمادم در کنارم بود، خدایم را میگویم..
ادامه نوشته »شعر «رمضان، خانهی مادر»
رمضان خانه ی مادر چه صفایی دارد | هر طرف سفره و هر گوشه نگاهی دارد
ادامه نوشته »شعر/ یار عرشی
شب رفت و سپیده سر زده بار دگر | من جز تو نخواهم زخدا یار دگر
ادامه نوشته »شعر/ احسان مادر
تورا چه گویمت آن چنان که باید گفت/ تو را چه خوانمت آن قَدَر که محبوبی
ادامه نوشته »شعر/ استقبال
کیست زهرا؟ مادر است، رخشان زنورش عالَم است| نوری عظیم و مقتدر، از جانب آن سرور است
ادامه نوشته »شعر/ همراهی
دوست دارم چو بچه ماهی بشوم | در تلاطم موج عشقت، راهی بشوم
ادامه نوشته »شعر/ بسته با بال
بیاد بودنش به دل، تمام سرسپردگیست؛ بسته شدن به بال او، رمز و صفای زندگیست
ادامه نوشته »شعر/ سَروَر بهشت
دوباره ز باغش نسیمی وزان شد دوباره زکویش نوایی به پا شد دوباره ز لطف خداوند منان ببارید باران و جنت عیان شد عیون ها بجوشیدن و گل بخندید دوباره ز بلبل ترنم رها شد دوباره برون رفت خورشید از پس ابر زمینش بجنبید و گوهر عیان شد همه در …
ادامه نوشته »نیم نگاه
گرچه ایام ولادت ها است، دل من گاه به اشک گاه به غم لبریز است. مانده ام از چه سبب با همه رافت ها، پس چرا پای دلم باز به حرکت دیر است؟ شاید از حد نصاب مطلوب، سطح تقوا و توجه نیم است نکند با همه ی نقص و …
ادامه نوشته »شعر/ تمنا
دوست داشتم شعری، به درد دل بسرایم/ بدون وزن و قافیه شدآقا! به لطف خود بپذیر
ادامه نوشته »شعر «حرم نبود یقین» در توصیف سپاه پاسداران
قسم به عشق به مولای ظهر عاشورا / اگر نبود سپاهی حرم نبود یقین
ادامه نوشته »شعر/ اربعین آورده بود از دامن خود موکبی
شعری از محمدجواد عسکری شاعر آیینی کشور درباره صفات اربعینی در مناطق سیل زده
ادامه نوشته »شعر/ زمزمه
گوش کن در دل شب از افق دور صدا می آید/ گویی از پنجرهی قلب شکسته ندا می آید
ادامه نوشته »شعر/ رضای رسول (ص)
جریان بداد رب العالمین شراب طهور / از ارتفاعات آسمان ، از بهشت دور
ادامه نوشته »