سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / مهدویت / آخرالزمان خوانی / نسبتِ رَسولان (علیهم السلام) با امامِ زمان (عجل الله تعالی فرجه)

نسبتِ رَسولان (علیهم السلام) با امامِ زمان (عجل الله تعالی فرجه)

استاد پشت درب مکثی‌کرد و باکشیدن نَفسِ‌عَمیق پا بِدَرون‌ِکلاس گذاشت، همهمۀ دانشجویان فروکش‌کرد، همه ساکت، خیره به استاد شدند که یک‌یک شاگردان را بالبخند از نظر‌می‌گذراند…

      استاد: قراربود دراین جلسه به اعضاءِ گروههای تحقیقی و خلاصۀ موضوعات مدنظرتان بپردازیم! انشاءالله گروههای تحقیقی شکل‌گرفته اند، خوب اولین گروه‌ِ داوطلب؟

      استاد اجازه می‌فرمایید؟

      استاد: بَه بَه باز آقایِ‌جوادِ سرافراز پیشتاز شدند! بیایید اینجا، نام و خلاصۀ پژوهش‌ تان را بفرمایید!

      جواد سرافراز: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده به اتفاق همسرم و تنی چند ازدوستان کلاس، توفیق یافتیم امسال هم به مراسم باشکوه اربعین برویم، در آنجا در فرصت‌هایی که پیش می‌آمد دربارۀ عنوان‌ِکنفرانس و مطالب مورد نیاز خودمان و جامعه صحبت‌های خوبی داشتیم

      یکی از دانشجویان: موضوع مشخص‌شد: موکِب‌ها و انواع اطعمه و اشربۀ رایگان

خنده و شوخی های دانشجویان، سکوت کلاس را کنار زد…

      استاد با خنده: خوب کافیست! شکموهای جمع هم خودشان را لودادند! جناب سرافراز بفرمایید عنوانی که برگزیدید چه بود؟ زیارت تان هم قبولِ حق…

      جواد سرافراز: ممنون، البته نایب الزیاره شما و دوستان در نجف و کربلا و کاظمین بودیم! عنوانِ بحث مان هم ” نسبتِ رسولانِ الهی ع با امامِ زمان عج“است

      استاد: سوژۀ ناب و تفکربرانگیزی است اما در این مدت کوتاه می‌توانید از پَسَش بربیایید؟!

      جواد سرافراز: توکل بخدا. آنجا در این مورد هم صحبت شد، قرارگذاشتیم چند تیم شویم تا ذیلِ این موضوع بسیارمهم هرگروه به بخشی مستقل بپردازد، خودش هم اینجا عرضه‌کند! سرتیم ها: سرکار خانم حَسَن و آقای عزیزالله قانعی راد و آقای حمید مرندی هوجقان و جواد سلیمی و آقایِ نیکورزم هستند!

درضمن، میان نجف اشرف و کربلا با دو جوان فاضل هم آشنا شدیم، آقای مهندس علی توسلی از بَنگلورِ هند و مهندس سید رسول نامجو از لندن، که علاقه به پژوهش های قرآنی داشتند لذا عنوانی را هم داوطلب شدند تا هریک با فارغ التحصیلانِ شبهه قاره و اروپا انجام دهند!

      استاد با تبسم: کم‌کم دارید بین المللی می‌شوید! لطفا خلاصه بحث را هم بفرمایید

      جواد سرافراز: بسم الله الرحمن الرحیم و توکلت علی الله.”رسول” یعنی فرستاده، ارسال شده!

اما رسول را چه‌کسی ارسال کرده؟ خداوند در بسیاری از آیات می‌فرماید:” اِنّا اَرسَلنا“، یا” اِنّا اَنزلنا،”ما ارسال کردیم”، “ما نازل کردیم”!

توجه دارید که نمی‌گوید: اِنّی،”من” ارسال یا”من”نازل کردم! بلکه از ضمیر جمع استفاده می‌کند! خوب این “ما” چه‌کسانی هستند؟

      یکی از دانشجویان: پادشاهان و بزرگان بخاطر شأنی که  دارند همواره با ضمیر جمع سخن می‌گویند و نه با ضمیرِ مفرد!

      جواد سرافراز: ممنون از تذکرتان! لطفاً توجه بفرمایید، ما بندگان، آلوده به شأن و تشریفاتِ دنیایی هستیم، اما دلیل نمی‌شود خالق مان نیز مانند مخلوقاتش عمل‌کند! ملاک و معیارمان نیز قرآن است که خداوند خاطرنشان شده آنر از هر کژی و اِعوجاجی دور دارد! درمیانِ کُتبِ‌آسمانیِ در دسترس ما مردم، تنها قرآن است که در زمانِ آورنده‌اش، نگاشته شد! لذا در سرتا سر گیتی یک قرآنِ واحد موجود است! درحالیکه تورات و انجیل و اوستا سالها پس از رحلت پیامبران‌شان توسط اشخاصی نوشته شدند! لذا در بسیاری از موارد مورد تحریف قرارگرفتند! اجازه بدهید فصل‌الخطاب کلام‌مان در این مورد هم خود قرآن باشد! درقرآن بسیار می‌یابیم که خداوند با ضمیر مفرد درباره خودش سخن رانده…

      دانشجویی: مثلاً ؟

      جواد سرافراز: مثلاً در آیۀ 12 سوره طه: إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ.

یا در آیۀ 13 می‌فرماید: وَ أَنَا اخْتَرْ تُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَىٰ.

و در آیۀ 14 که چند بار ضمیر مفرد بکار رفته:

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي.

      استاد: آیا در این مورد به جمع بندی هم رسیدید؟

      جواد سرافراز: بله، در آیۀ30 سورۀ بقره خداوند درمیانِ کارگزارانش اعلام می‌کند برای خودش خلیفه‌ای درنظر گرفته تا او کارهایی کند که دیگر موجودات نمی‌توانند! وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً. حتی دریک زورآزماییِ همگانی، مَلائِك درعمل در می‌یابند کارایی آدم ع را ندارند! چون او مسلح به اسماءِ الهی است و با قدرتِ اسماء، افعالِ عظیمی انجام میدهد که آنها توانش را ندارند، لذا به سجده افتادند!

از طرفی بهترین اسماء، اسماءالحُسنی هستند که اهلبیت علیهم السلام می فرمایند: نحن اسماء الحسنی!

مَلائِك، اهلبیت ع را  میلیاردها سال بود می‌شناختند، آدم ع هم وقتی خلق شد و چشمش به عرش افتاد، دید افرادی با جسمِ‌نورانی درعرش طواف می‌کنند، یعنی پیش از او خلق‌شده اند، جایگاه‌شان بسیار بالاتر از اوست، چون او در اَرض، با جسم مادی بود، درحالیکه آنها برعرش بودند! لذا پرسید اینها کیستند!؟

حتی آدم‌ ع در ماجرایِ تَمَرُد و طغیان ابلیس لع شاهد بود که خداوند از ابلیس می‌پرسد چرا سجده‌ نکردی؟ مگر از”عالین” یعنی عالی ترین‌ها هستی؟! چون همۀ موجودات سجده‌کرده‌بودند اِلاّ “عالین” که با جسم نوری برفراز عرش خداوندی بودند! آیه 75 سوره ص:

قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ

حال با این مقدمۀ کوتاه و کلیدی، معنا را خوب و جامع در می‌یابیم!

خداوندی که در آیۀ 35 مائدة خاطرنشان می‌شود: وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ. او کارهایش را با”وسایل” انجام میدهد! بواسطۀ خلفایِ برگزیده‌اش!

اهلبیت ع هم تاکید داشتند: ما همان وسیله هستیم! مستقل نیستیم! مخلوق و عبد خداییم!

حال معنایِ انا ارسلنا می‌شود: ما از طریقِ سلسلۀ خلافت ارسال‌کردیم!

پس به اِذنِ‌ خداوند، ارسال‌کنندگانِ رسولان، اهلبیت ع هستند!

قبل از اینکه رسولی بخواهد در دنیا بیاید، اهلبیت ع تربیتش می‌کنند، رشدش می‌دهند، به ارتفاعات بالا می‌رسانندش، به او مرسوله داده، از آنجا به عمق عالم ارسالش می‌کنند، و اجازۀ رسالت به او می‌دهند!

مثلاً سلیمان ع از کجا آمد؟ اینطور نبود که پسر بچه ای چون پدرش مَلِک و رسول بود، بعد از اینکه پدرش به رحمت خدا رفت، مردم بگویند: شما جانشین پدرتان، هم نبی و هم رسول و هم مَلِک باش!!

مَلِک‌بودن را شاید مردم بگویند جای پدرت باش ولی نبوت و رسالت اینگونه نیست!

خوب چه‌کسی برای نبوت و رسالت آماده اش‌کرد؟ ارتفاعش‌داد؟ یا شبانه‌روز تعلیم و تربیتش کرد؟ رشدش داد؟ در اسرع وقت به ارتفاعات بالا بردش؟ مرسوله به دستش سپرد؟ او را ارسال کرد؟ به چه قصدی ارسال‌کرد؟…

در آیۀ 25 حدید می‌خوانیم: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ…

براستی ما رسولان‌ مان را با معجزه ارسال کردیم…

آری اینطور نیست که گفته شود فلانی برو فلان حرف را بزن! خیر، پایین‌تر از رسول، نبی است و قبل‌از اینکه کسی نبی شود طبق فرمودۀ قرآن دو نعمت بزرگ به او عطا می‌شود: 1) علم‌ لدنی 2) حکم لدنی

کسانی‌که این دو نعمت برای‌شان عطا شده برخی از آنان”نبی” می‌شوند!

و این افرادِ واجدِ دو نعمت، زیرمجموعۀ رسولی هستند! آری مقامِ”رسول” بسیار بالاست!

نبی“یعنی کسی‌که می‌آید مطلبی را نقل می‌کند! ولی دربارۀ”رسول” گفته شده‌: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِ براستی ما رسولان مان را ارسال کردیم با، همراه با

آری رسول باخودش چیزی را می‌آورد: بِالْبَيِّنَاتِ! و برای برخی رسولان چیزهای دیگری هم عطا میشود!

رسول“یعنی فرستاده شده‌ای همراه با مرسوله! لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ، براستی مارسولان‌مان را با بینه ارسال‌کردیم! با معجزات! البته بینه مصادیق مختلف دارد و مصداق بارزش، معجزات است!

خوب تعداد رسولان بسیارند! خداوند برترین رسولان را “أُولُو الْعَزْم” خطاب میکند! أُولُو الْعَزْمِ مِن الرُسُل کسانیکه بیشترین “عزم” را دارند! واجد عزم هستند! اما عزم به که و به چه؟

همۀ رسولان بِیِک ماجرا عزم‌داشتند! این رسولان توسط “اِنّا” تعلیم و تربیت و ارسال‌شدند! و توسط “اِنّا” مرسوله‌ای به آنها داده شد تاپایین بیاورند

اما برای چه و چه‌کس یا کسانی؟ شاید گفته‌شود برای هدایت‌ِمردم!

مگر چه تعداد بدین وسیله هدایت شدند؟ مثلاً طبق حدیث در ماجرایِ نوح ع، از کُلِّ مردم آن زمانه فقط 80 نفر سوارِکشتی شدند! اگر جمعیت آنزمان را 80 میلیون‌ نفر بدانیم یعنی یک میلیونیوم هدایت شدند! یعنی تقریباً صفر! پس، از این منظر نباید نگریست و اندیشید! چون این افتخارآفرین نیست! درحالیکه خداوند به رسولانش افتخار می‌کند! پس هدایت مردم مد نظر نیست و موضوعِ رسالتِ رسولان چیز دیگری است! آری موضوعِ هدایتِ قوم نیست، این‌همه نعماتِ ویژه آورده نمی‌شود برای هدایتِ مُشتی مُشرک و زبان نفهم، که بعضی شان ظالم ترین و طغیان‌گرترین‌هستند و هدایت‌پذیر نیستند!

وَ قَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغَىٰ ﴿النجم:٥٢

آری برنامۀ الهی مقوله ای دیگراست! مثلاً آدم ع بعنوان یکی از خلفایِ رَب، مرسوله‌اش چیست؟ أَسْمَاءِ هَٰؤُلَاء! پس آدم ع رسول است! چون رسول با مرسوله فرستاده‌میشود!

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِهَٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴿البقرة: ٣١﴾

مرسوله‌ای که آدم ع پایین آورد أَسْمَاءِ هَٰؤُلَاء بود! خوب برای چه یا که آورد؟ برای برپایی‌ مهدویت! آری رسولان برای مهدویت عزم‌دارند! البته مهدویت را باید ماجرا دید و نه شخص! یک تحول‌ِ عظیم، حداقل در پهنۀ آسمانها و زمین مدنظر است که بدان مهدویت گفته می‌شود! و این تحول بوسیلۀ شخص بزرگ و بزرگواری بنام امام زمان عج انجام می‌شود!

خوب جمع‌بندی کنیم: رسولان ع توسط اهل بیت ع با مرسوله‌ای ارسال شدند تا:

1) به اندازۀ توان شان، به قدری که تعلیم و تربیت‌شده، اجازه‌دارند، بیایند راه مهدویت رابه اذن‌الهی بازکنند! به اندازه‌ای که برای‌شان قرارداده شده راه مهدویت را بازکنند!

2) مرسوله‌ای‌که آورده اند را اِعمال‌کنند تا یقین‌کنند درست‌است، جواب‌دارد!

3)بگویند: آقا، وارث شمایید! اینجا برای فهم بیشتر باید رجوع کرد به زیارت وارث و روایات مربوطه!

4) وقتی مهدی منجی عج برای تحولات عظیم بیایند تا کار را آغازکنند، دوباره رسولان می‌آیند، رجعت می‌کنند، و با توانی که خدا برای‌شان قرارداده امام زمان عج را نصرت می‌کنند! که همه این موضوعات با آیات قرآن تأیید می‌شوند مثلاً خداوند در”عالم ذر” از رسولان میثاق‌گرفت، وقتی رسولی آمد و شما را تصدیق‌ کرد او را نصرت‌ کنید! بِعبارتِ دیگر،”رسولان از مهدی هستند برای مهدی عج”یا دقیق‌تر بگوییم: “از اهل بیت ع هستند برایِ مهدویت عج”!

امام‌ِ زمان عج یکی از بارزترین افرادی هستند که در تعلیم و تربیت رسولان نقش‌دارند! و خودشان با نورشان در وجود رسولان می‌آیند! آنها را به حرکت و تکاپو وادار می‌کنند!

امروزه این ماجرا بسیار آسان و قابل فهم است، زیرا ضعیف‌تر شدۀ آن ماجرایِ عظیم را ما در ماجرایِ عجیب و نادر”اربعین“هرساله تجربه می‌کنیم، لذا برای‌ مان ملموس و شیرین است!

آری من نیستم که به اربعین می‌روم، بلکه کسی نورش را درونِ من و ما می‌فرستد، ما را بلند می‌کند، حرکت‌ مان می‌دهد! صفات و رفتارمان را دگرگون می‌کند، بسوی “اربعین“حرکت‌ مان داده، حس و حالمان را تغییر می‌دهد!

این من نیستم تغییر ایجاد می‌کنم، نه، کس دیگری کار انجام می‌دهد! نور آمده حرکت‌ مان می‌دهد! پس خود این فرد را نبینیم! از مَجرایِ خلیفۀ‌ رب، دستِ قادرِحکیمِ الهی را ببینیم!

اگر رفتار افراد در اربعین متمایز می‌شود، نگوییم این آقا متمایز شده!

نه، نوری در وجودش است که آن نور دارد کار انجام می‌دهد!

آری این رفتار، ظهور و بروز آن نورِ مقدس است!

بارها در عراق شنیده ایم که عربها می‌گویند: در اربعین ما متحول می‌شویم، برای مدتی ما آن آدم قبلی نیستیم! پس این تحول، بروز شخص دیگری است، بروز این عربها نیست!

در اربعین، آدمها را نبینیم، بلکه آن کسی‌که دارد با نورش کارمی‌کند او را ببینم!

او جسدها را بکار گرفته، من و ما را بلند کرده، بکار می‌گیرد!

او کیست؟ او همان است که در صبح ظهور صحبت می‌کند!

چیزی را که ما در اربعین تجربه می‌کنیم بسیاربسیار قوی‌تر و چند بُعدی‌ترش، دربارۀ رسولان ع است! چه کسی دارد این کارها را انجام می‌دهد؟ همان کِه در صبح ظهور صحبت می‌کند:

هرکس می‌خواهد به آدم نگاه کند به من نگاه کند! که من همان آدم هستم!

شما امام زمان عج را از آدم ع بگیرید، دیگر چیزی از او نمی‌ماند!

امام زمان عج را از نوح ع بگیرید دیگر چیزی از او نمی‌ماند!

موضوع که جسد نوح ع، جسم ظاهری نوح که نیست! بلکه موضوع، آن حقیقت و عظمتی است که نوح به آن عظمت شناخته می‌شود!

اهلبیت ع از جمله امام زمان عج با ابعادی از انوارشان در وجودِ هر رسول می‌آیند، او را بلند می‌کنند!

یکی از ابعاد “بعثت” نیز همین است! در بعثتِ هنگامِ قیامت هم، منِ جنازه‌ای که درخاک افتاده‌ام، روح به من دمیده می‌شود و از زمین سَر در می‌آورم، مبعوث می‌شوم!

در دنیا، رسولان میان ما مبعوث می‌شوند، نوری به این بزرگواران که میان ما زندگی می‌کند تابیده می‌شود، او را دگرگون و از من و ما متمایز می‌کند!

اگر آن نور نبود، سلیمان ع هم شخصی مثل من یا شما بود، البته بسیار با تقواتر و با معرفت تر و با ایمان تر از ما!

بله آن‌ چیزیکه سلیمان ع را بسیار از ما متمایز می‌کند ، ایمان و تقوا و صفات سلیمان ع نیست بلکه وجودِ مقدس این نورِ عظیم در سلیمان ع است!

این نور، نور منقطع نیست! نور متصل است، منفصل نیست!

نوری از امام فرستاده نشده، بلکه نوری از پیکر امام ع است!

پس امام ع پیوسته با نور متصل شان همه جا حضور دارند!

وقتی نور، متصل است به همه جا می‌فرستند، لذا امام ع با وجودِ انوارشان، همه جا هستند، این انوار را هم از خودشان جدا نمی‌کنند!

خلاصه اینکه: طبق قرآن، رسولان الهی، دست پروردگان اهل بیت ع هستند! بروزات اهل بیت ع هستند!

لذا دیگر آدم ع نبینیم، بلکه امام زمان عج ببینیم که با نورشان، از طریق آدم ع کار انجام می‌دهند! نوح ع نبینیم، بلکه امام‌ زمان عج ببینیم که از طریق نوح کار انجام می‌دهند!

تعجب نکنید، خطبۀ امام‌ زمان عج را که در صبح‌ِ ظهور بیان می‌کنند را بیاد آرید:

هرکه طالب دیدنِ رسولان ع است بمن نگاه کند! من همان رسولان هستم! تک تک رسولان منم…

      استاد: احسنت، احسنت! بسیار منسجم و خوب بود، هیچگاه از این منظر نیندیشیده بودم! و جایی هم تا حال نخوانده بودم! به تعبیر خودتان، این توفیق هم از ثمرات نور اربعین است که برای شما و دوستان همسفرتان گشوده شده! امیدوارم خیلی سریع آیات و روایات مربوطه را هم ضمیمه کنید تا اثر گذارتر شود!…

دوستان! اربعین یعنی: با تمام ابعاد وجودی در هرکجا، متوجه و بسوی امام ع بودن!

باید این فرهنگ عمومی همه مان گردد! اعم از حوزه و دانشگاه و مجلس و وزارتخانه ها! تا اینگونه ثمرات بزرگ را دریافت کنیم و بهره ببریم! وگرنه مشکلاتمان بیشتر می‌شود! فراموش نکنیم، در تاریخ 10 هزار سالۀ بشریت تا حال چنین اجتماع عظیم و خودجوشی نبوده، که هرساله به برکت امام حسین ع جلوه‌گری می‌کند و عاقلان را در حیرت می‌برد! محبت و امنیت و تغذیۀ مردمی اربعین معجزه است و گویای اینست‌که خداوند برنامه ای نو درانداخته! که ان شاءالله تعبیر “راه قدس از کربلا می‌گذرد” باشد! و زمینه ساز ظهورِ مولای‌مان

انوشه گیلانی نژاد

۱۳۹۸/۸/۱۹

برابر با ۱۲ ربیع الاول

مقالات مرتبط:

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

معجزه/ پرهام فروتن

درمحضر قرآن، حافظ کل قرآن پرهام فروتن

معجزه قرآن _ صلاح الدین سواری

ويدئو/

3 دیدگاه

  1. سلام و درود بر شورای نویسندگان و بر شما عزیز فرزانه

  2. غلامرضا عمادی

    سلاماَ سلاما . سپاسگزارم . بسیار دقیق و موثر بود .

  3. رضا کاشانی اسدی

    لام.عطروجودت عالمگیر!
    چشمانت به نورش منورباد!انشاالله

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.