سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / همدانی: بارها درخواست اخراج کلاهی را از حزب جمهوری دادم/ نظر شهیدبهشتی در مورد شریعتی چه بود؟

همدانی: بارها درخواست اخراج کلاهی را از حزب جمهوری دادم/ نظر شهیدبهشتی در مورد شریعتی چه بود؟

حجت‌الاسلام همدانی مسئول شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی بود که در گفتگو با خبرنگاران تسنیم به روایت فراز و نشیب‌های این حزب در دهه ۶۰ و همراهی با آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ای پرداخت.

مسئولیت شما در حزب چه بود؟

همدانی: آیت‌الله بهشتی بنده را به‌عنوان مسئول شاخه دانشجویی حزب منصوب کردند. ما در شاخه دانشجویی، حدود 13 حوزه حزبی تشکیل دادیم که هر حوزه 7 تا 14 نفر عضو داشت. اتاق شاخه دانشجویی روبه‌روی سالنی بود که در روز هفتم تیر ماه سال 60 منفجر شد. گاهی وقت‌ها در جلساتی که در آن سالن برگزار می‌شد، حضور پیدا می‌کردم و گاهی اوقات بنده در آن جلسات قرآن می‌خواندم.

تأسیس حزب جمهوری اسلامی تقریباً همزمان با آغاز به کار دولت و نخست‌وزیری مهندس بازرگان است. آیا رهبران حزب جمهوری اسلامی، موافق نخست‌وزیری بازرگان بودند؟

همدانی: سندی ندارم اما برداشت و تحلیل بنده این است که آقای بهشتی و دیگران گزینه مهندس بازرگان را به امام پیشنهاد دادند. دلیل‌شان هم این بود که بازرگان و تیمش به مسائل اداری و دولتی آشنا است و به‌صورت موقت (انتقالی) می‌تواند امور انقلاب را سامان دهد. بعد که دولت موقت نتوانست با موضوع تسخیر لانه جاسوسی همراهی کند، شورای انقلاب امور را به‌دست گرفت تا انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شود.

حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاست جمهوری و اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی نقش داشته است. در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی، نامزدهایی از حزب به مجلس راه یافتند، اما در انتخابات ریاست جمهوری، کاندیدای موردنظر حزب یعنی جلال‌الدین فارسی به‌دلیل شبهه‌ای که در مورد اصالت وی وجود داشت، از سوی امام ردصلاحیت شد و گزینه بعدی هم مورد استقبال قرار نگرفت و رأی نیاورد. فعالیت سیاسی حزب در این دو انتخابات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همدانی: حزب در آن زمان خیلی موفق بود. موفقیت در رفراندوم جمهوری اسلامی مدیون حزب جمهوری اسلامی است. حزب در آن زمان افراد بسیاری به مناطق مختلف کشور فرستاد تا مردم را به حضور در انتخابات و رأی به جمهوری اسلامی تشویق کنند. من به اراک اعزام شدم و در مصلای این شهر به سخنرانی پرداختم و مردم را به حضور در انتخابات و رأی به جمهوری اسلامی تشویق کردم.

دومین انتخابات جمهوری اسلامی، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی بود. در این انتخابات اکثریت نامزدهای حزب رأی آوردند و به مجلس راه یافتند. گرچه در این مجلس افرادی مانند بازرگان، مهدی و عزت‌الله سحابی حضور داشتند، اما معدود بودند. ناگفته نماند که برخی از افرادی که در جناح مقابل بودند و رأی آوردند، در لیست حزب جمهوری هم بودند. با اداره مجلس خبرگان توسط آقای بهشتی، اصل ولایت فقیه و اصول مهم را در قانون اساسی گنجاندند.

سومین انتخابات جمهوری اسلامی، رفراندوم قانون اساسی بود که حدود 80 درصد مردم به قانون اساسی تدوین‌شده رأی دادند و این رأی بالا نیز نتیجه تلاش حزب جمهوری اسلامی بود.

پس از این سه انتخابات‌ها، انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد. در این انتخابات نیز بیشتر نامزدهای حزب جمهوری اسلامی رأی آوردند و اکثریت مجلس را در اختیار داشتند. این مجلس، بنی‌صدر را از ریاست‌جمهوری برکنار کرد. دعواهای بنی‌صدر با حزب و آیت‌الله بهشتی بسیار زیاد بود و ما هرچه به آیت الله بهشتی می‌گفتیم که “چرا واکنشی نشان نمی‌دهید؟”، می‌فرمودند: “امام به بنده فرموده‌اند که سکوت، سکوت، سکوت”. بنی‌صدر مرتب علیه حزب و شهید بهشتی سخن می‌گفت و رسانه‌هایش می‌نوشتند.

تمامی انتخابات‌هایی که درباره آن سخن گفته شده، حزب جمهوری اسلامی، حزب پیروز انتخابات بود. در ماجرای اولین انتخابات ریاست جمهوری نیز حزب به‌دنبال معرفی آیت الله بهشتی بود، اما چون امام فرموده بودند که رئیس جمهور، روحانی نباشد بهتر است، لذا از بین غیرروحانیون جلال‌الدین فارسی را انتخاب کردند. فارسی از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفت، اما چند روز پیش از برگزاری انتخابات عده‌ای مطرح کردند که فارسی سابقه افغانی دارد. امام نیز برای اینکه کسی که درموردش شبهه ایجاد شده، رئیس جمهور نشود، ایشان کنار رفت و در نتیجه حزب جمهوری اسلامی، آقای حسن حبیبی را معرفی کرد. آقای حبیبی مانند بنی‌صدر اهل شانتاژ و حراف نبود.

** چرا حزب جمهوری اسلامی زیر بار انتخاب بنی‌صدر نرفت؟

حزب جمهوری اسلامی، بنی‌صدر را می‌شناخت و به‌هیچ‌وجه زیر بار انتخاب ایشان نرفت، اما متأسفانه مردم و حتی روحانیت مبارز فریب بنی‌صدر را خوردند. آقای محلاتی سخنگوی جامعه روحانیت مبارز ایشان را معرفی کرد و به‌واسطه این معرفی، مردم به بنی‌صدر رأی دادند. یکی از اشتباهات روحانیت مبارز در آن زمان معرفی بنی‌صدر بود. روحانیت مبارز اگر با حزب جمهوری اسلامی هم‌صدا می‌شد، قطعاً حبیبی رأی می‌آورد.

حزب جمهوری اسلامی بنی‌صدر را می‌شناخت و به‌هیچ‌وجه زیر بار انتخاب ایشان نرفت، اما متأسفانه مردم و حتی روحانیت مبارز فریب بنی‌صدر را خوردند. یکی از اشتباهات روحانیت مبارز در آن زمان معرفی بنی‌صدر بود. روحانیت مبارز اگر با حزب جمهوری اسلامی هم‌صدا می‌شد، قطعاً حبیبی رأی می‌آورد.

** بهشتی اولین کسی بود که از تسخیر سفارت آمریکا حمایت کرد

شما در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی هم حضور داشتید؟

همدانی: بنده خیر، اما دوستانمان در حزب به لانه جاسوسی رفت‌وآمد داشته و با دانشجویان ارتباط داشتند. البته ما با دانشجویان دفتر تحکیم وحدت اختلافات و درگیری‌هایی داشتیم، دلیلش هم این بود که آن‌ها به‌سمت بنی‌صدر گرایش پیدا کرده بودند و در رسانه‌هایشان تیترهایی را در دفاع از بنی‌صدر و علیه حزب و اعضای آن می‌زدند، به‌طور مثال یک‌بار حسن آیت در جایی سخنرانی کرده بود که روزنامه انقلاب اسلامی درباره آن سخنرانی تیتر زدند “کودتای آیت”.

تحکیم وحدت کاری که در این رابطه کرد این بود که به این موضوع دامن زد و آن را گسترش داد. آن‌ها را خواستیم و به آن‌ها گفتیم که “فریب بنی‌صدرها را نخورید”. فردای آن روز هم روزنامه‌ انقلاب اسلامی تکذیبیه‌ دفتر تحکیم را منتشر کرد که آن تکذیبیه در صفحه دوم و در ستون کوچکی به‌چاپ رسید. بچه‌های دفتر تحکیم وحدت بعدها فهمیدند که اشتباه کردند. کارد و پنیر نبودیم و با گفتگو مشکلاتمان را حل می‌کردیم.

موضع آیت الله بهشتی در مورد تسخیر لانه جاسوسی چه بود؟

همدانی: ایشان این اقدام را تأیید کردند و اگر در تاریخ خوب بررسی کنید، اولین کسی هم که این اقدام را تأیید کرد، خود ایشان بود. ایشان در بیاناتی با این مضمون فرمودند که “این جوانانی که لانه جاسوسی را تسخیر کردند، اقدام بسیار خوبی انجام دادند.”، بعد هم نفراتی را فرستادند تا از این اقدام حمایت شود.

یکی از افرادی که در حزب جمهوری به شخصیت وی پرداخته شد، شهید حسن آیت بود. برخی نظر منفی دارند که وی سابقاً عضو حزب زحمتکشان و تحت تأثیر افکار مظفر بقایی بوده است. برخی نیز نظر دیگری دارند و معتقدند که در سال‌های آخر عمرشان نظراتشان نسبت به افراد مشخص شد. شما شخصیت شهید آیت را چگونه ارزیابی کردید و نگاه شهید بهشتی و دیگران نسبت به ایشان چگونه بود؟

همدانی: شهید بهشتی و دیگران که رهبران حزب جمهوری اسلامی بودند، به 80 درصد از افرادی که برای عضویت در شورای مرکزی حزب دعوت شدند، اعتماد داشتند. این افراد هم از گروه‌های مختلفی بودند، به‌طور مثال جواد منصوری و سیدکاظم بجنوردی از اعضای حزب ملل بودند. حسن آیت عضو حزب زحمتکشان بود. از حبیب‌الله پیمان هم دعوت شد، اما نیامد. میرحسین موسوی به‌نوعی از افراد گروه پیمان بود که در شورای مرکزی حزب حضور داشت.

نگاه بهشتی این بود که جبهه‌ای تشکیل شود و افراد مختلفی که در حزب‌های مختلفی حضور داشتند، در این جبهه باشند. در مورد شهید آیت هم باید گفت که ایشان خودشان را در مجلس خبرگان قانون اساسی نشان دادند و از اصل ولایت فقیه دفاع کردند. شهید آیت در حزب، کلاس‌های تاریخ برگزار می‌کرد که کلاس‌های ایشان بسیار خوب و برمبنای افکار اسلامی بود. گرچه شهید آیت با مظفر بقایی در حزب زحمتکشان بوده است، اما تغییر دید داد و به‌سمت امام و اسلام گرایش پیدا کرد. آیت دید خود را اصلاح کرد و مورد پذیرش رهبران حزب قرار گرفت.

در حزب جمهوری اسلامی و بعضاً در همان سالنی که در 7 تیر منفجر شد و کانون توحید، کلاس‌هایی توسط افرادی همچون آیت الله خامنه‌ای، آیت‌الله بهشتی، فارسی، عسگراولادی و پرورش برگزار می‌شد. یکی از معلمان نیز شهید حسن آیت بود.


شهید حسن آیت که پیش از انقلاب عضو حزب زحمتکشان بود، پس از انقلاب عضو حزب جمهوری اسلامی شد و از اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی دفاع کرد. وی از مخالفان میرحسین موسوی دیگر عضو حزب بود که در نهایت در مرداد 60 ترور شد و به شهادت رسید.

** سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در حزب جمهوری اسلامی پایه‌گذاری شد

همزمان با تشکیل حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز شکل گرفت. رویکرد حزب در قبال این سازمان چه بود؟ برخی می‌گویند سازمان و حزب تقسیم کار کرده بودند؛ حزب فعالیت سیاسی داشت و سازمان فعالیت امنیتی و نظامی داشت.

همدانی: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در حزب جمهوری اسلامی پایه‌گذاری شد. رهبران حزب، مسئولان سازمان را نیروهای انقلابی و مبارز می‌دانستند، از این رو به آنان کمک کردند تا سازمان شکل بگیرد و فعالیت‌هایشان را انجام بدهند، اما متأسفانه پس از مدتی در سازمان اختلاف نظر به‌وجود آمد و دو دسته شدند. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یک سازمان سیاسی بود و باتوجه به اینکه سپاه و بسیج شکل گرفته بود، ضرورتی نداشت که سازمان فعالیت امنیتی و نظامی داشته باشد.

چرا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در دل حزب جمهوری اسلامی قرار نگرفت؟

همدانی: درخواست مسئولان سازمان این بود که از طرف حزب مورد تأیید قرار بگیرد و تأیید شد. برخی از مسئولان سازمان تفکرات چپ و گرایش‌های چپ داشتند، از این رو تمایل نداشتند که زیر نظر حزب جمهوری اسلامی فعالیت کنند. مسئولان حزب هم برای اینکه گفته نشود در نظام جمهوری اسلامی تنها یک حزب وجود دارد، با تأسیس سازمان موافقت و حتی حمایت کردند. علاوه بر حزب و سازمان، گروه‌های و احزاب سیاسی دیگری نیز وجود داشتند، به‌طور مثال در انتخابات‌ها یک لیست مورد حمایت چند حزب و گروه قرار می‌گرفت. حزب جمهوری اسلامی نیز برای انتخابات‌ها با گروه‌ها و احزاب جلساتی برگزار می‌کرد که اسدالله بادامچیان رابط حزب با این گروه‌ها بود.

ساختار حزب چگونه بود؟

همدانی: حزب علاوه بر شورای مرکزی، یک هیئت اجرایی داشت. تعداد اعضای شورای مرکزی 30 نفر بود. دبیر هیئت اجرایی هم پس از انفجار هفت ترور، آیت‌الله خامنه‌ای بود. قبل از آن را به‌یاد ندارم، چراکه خودم بعد از 7 تیر 60، عضو هیئت اجرایی شدم. جلسات هیئت اجرایی 2 بار در هفته برگزار می‌شد؛ یک بار با حضور آیت الله خامنه‌ای در دفتر ریاست‌جمهوری و یک بار هم با حضور قائم‌مقام ایشان در دفتر مرکزی حزب برگزار می‌شد. قائم‌مقام آیت الله خامنه‌ای در حزب جمهوری مدتی آقای پرورش و مدتی هم آقای عبدالله جاسبی بود. کنار شورای مرکزی و هیئت اجرایی نیز شاخه‌های دانشجویی، دانش‌آموزی، اصناف، کارمندان، کارگری، مهندسان، خواهران و… بودند که هر کدام چندین حوزه داشتند. در سال 62 که کنگره برگزار شد، در سرتاسر کشور حدود 1500 حوزه داشتیم. در تهران حدود 120 حوزه داشتیم.

** چند بار درخواست اخراج کلاهی را دادم

در زمان انفجار حزب جمهوری شما کجا بودید؟

همدانی: زمینی ورزشی در ساختمان مرکزی حزب بود که تابستان‌ها، نمازهای مغرب و عشا را در آنجا اقامه می‌کردیم. آن شب نماز را به‌امامت آیت الله بهشتی اقامه کردیم. بعد از نماز یکی دو سؤال از آیت الله بهشتی داشتم که با او تا دم در سالن رفتم و به‌دلیل اینکه منزل میهمان داشتیم، از او جدا شدم و رفتم. شهیدان رجایی و باهنر نیز با بنده از ساختمان حزب خارج شدند. حدود بیست دقیقه بود که به منزل رسیده بودم، دوستان تماس گرفتند و خبر دادند که دفتر حزب منفجر شده است.


محمدرضا کلاهی صمدی عامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق در حزب جمهوری اسلامی

شما کلاهی را می‌شناختید؟

همدانی: بله. بنده و همسرم چند بار به آقایان حسنی و مالکی گفته بودیم که “این فرد وضع مناسبی ندارد”، مثلاً شلوار لی می‌پوشید؛ آن زمان بچه‌مذهبی‌ها شلوار لی نمی‌پوشیدند و برخوردش با خانم‌هایی که در حزب مشغول بودند، خیلی راحت بود، درخواستمان این بود که یا کنترل شود یا اینکه بیرون بشود. کسی هم فکر نمی‌کرد که این فرد نفوذی باشد.

بنده و همسرم چند بار به آقایان حسنی و مالکی گفته بودیم که “کلاهی وضع مناسبی ندارد”، چرا که شلوار لی می‌پوشید (آن زمان بچه‌مذهبی‌ها شلوار لی نمی‌پوشیدند) و برخوردش با خانم‌هایی که در حزب مشغول بودند، خیلی راحت بود، درخواستمان این بود که یا کنترل شود یا اینکه بیرون بشود.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

 مردم نیجر برای اخراج آمریکایی‌ها به خیابان‌ها آمدند

اخراج فوری نیروهای آمریکایی

 نیجر پس از اخراج فرانسه توافقنامه نظامی با آمریکا را لغو کرد 

اخراج نظامیان فرانسوی از نیجر

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.