سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / خوش آنکه هستی من بر باد رفته باشد

خوش آنکه هستی من بر باد رفته باشد

خوش آنکه هستی من بر باد رفته باشد

سرتا بپای خویشم از یاد رفته باشد

 

ای دوست با من زار میکن هر آنچه خواهی

سهلست بر اسیری بیداد رفته باشد

 

گردر هوای وصلت صد خرمن وجودم

بر باد رفته باشد بر باد رفته باشد

 

وقت رحیل خواهم آن سو بود نگاهم

تا جان بنزد جانان دلشاد رفته باشد

 

گر بیستون صبرم هجران زپا درآورد

بادا بقای شیرین فرهاد رفته باشد

 

گردون بسی غمم ریخت برسر ولیک حاشا

از من بسوی گردون فریاد رفته باشد

 

در راه عشق باید پا را ثبات باشد

سر گودرین بیابان بر باد رفته باشد

 

در وادی محبت مجنون اسیر لیلیست

هر چند از دو عالم آزاد رفته باشد

 

شوخی بیک کرشمه صد مرغ دل کند صید

تا چشم برهم آید صیاد رفته باشد

 

ماهی بهر نکاهی بسمل کند سپاهی

تا دیده میگشایند جلاد رفته باشد

 

باکس بدی که کردی در خاطرت نگهدار

ور نیکی است بگذار از یاد رفته باشد

 

ای فیض در غم یار تن را خراب میدار

تا جان بنزد جانان آباد رفته باشد

.

محمد بن مرتضی معروف به ملا محسن فیض کاشانی (زادهٔ ۱۰۰۷ در کاشان – درگذشتهٔ ۱۰۹۰ هجری قمری در کاشان) (۹۷۷–۱۰۵۸ هجری شمسی) فقیه، محدث، حکیم، و عارف شیعه مذهب دوره صفوی بود و در اواخر عمر خود توبه نامه و رسالاتی را به رشته تحریر در آورد و اخباری مسلک شد.

شیخ ملا محسن فیض کاشانی، داماد اول ملاصدرای شیرازی بوده‌است.

فیض کاشانی در فقه و اصول و فلسفه و کلام و علم یقین و تفسیر قرآن و شعر و ادب آثاری ارزشمندی از خود به یادگار گذارده‌است

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

آهنگ/ قوم به حج رفته

در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

شعر/ فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش

بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.