امداد غیبی/ شمشیر ذوالفقار مرا نجات داد _ ۱۲

شمشیر ذوالفقار مرا نجات داد!

سی و سه روز تمام هواپیماهای جنگی دشمن به آسمان لبنان تجاوز کردند و بمباران های نجوانمردانه آنها نیز ادامه داشت و بیشترین فشار آنها روی مناطق جنوب ،بود تا هم نیروی حزب الله را ضعیف کنند و هم مردم را علیه آنها تحریک نمایند اما او مكروا ومكر الله والله خیر الماکرین آنها مکر و حیله خود را به کار بردند، اما خداوند نیرنگ آنها را باطل کرد و عملاً ،سحر گریبان ساحر را گرفت؛ چرا که هر چه جرم و جنایت شان بیشتر می شد عشق و علاقه مردم لبنان نسبت به مقاومت اسلامی و حزب الله بیشتر می شد و صهیونیست ها چیزی نصیب شان نشد جز نفرت و کینه ….

در چنین فضای لبریز از آتش دشمن بود که فرمان از مرکز فرماندهی مقاومت اسلامی به مجاهدان سلحشور و به حاج جبرئیل که مسئول پرتاب موشک ،بود صادر شد این بود که او و گروه همراهش دو دستگاه موشک انداز را به محل اطراف همان منطقه بمباران شده آوردند و از همان جا پس از گرفتن مجوز لازم موشک ها را به سوی دشمن شلیک کردند.

حاج جبرئیل میگوید منطقه ای که ما در آن مستقر شده بودیم، تحت نظر کامل هواپیماهای تجسسی (MK) دشمن بود، با این وصف ما موشکها را شلیک میکردیم اما بعد از این ماجرا چه اتفاقی افتاد؟ هواپیماهای اکتشافی اسرائیل از محل استقرار موشک انداز حاج جبرئیل

 عکسبرداری کردند و آن قدر به او نزدیک شدند که حاج جبرئیل شهادتین را بر زبان جاری کرد: اشهد ان لا اله الا الله وأشهد أن محمداً رسول الله، آنگاه فریاد زد یا زهرا، یا زهرا …

در همین اثناء، یکی از هواپیماهای دشمن راکتی را به طرف موشک انداز حاج جبرئیل شلیک کرد در حالی که خود او هم پشت موشک انداز قرار داشت….

رزمندگانی که با او بودند، از دور صحنه را دیدند و با تأثر :گفتند: انا لله و إنا اليه راجعون، حاج جبرئیل شهید شد!

ناگهان متوجه شدند که موشک های اسرائیلی جهت را عوض کردند و به محلی دور از منطقه تغییر مسیر دادند رزمندگان مقاومت موضوع را با تعجب و شگفتی هر چه تمامتر شاهد بودند اما به هر ترتیب نفهمیدند چرا موشک منحرف شد و چگونه این اتفاق افتاد؟ …

اما حاج جبرئیل به شلیک موشک ها ادامه داد و موشک انداز دومی هم به کمک آمد و چند موشک به سوی دشمن شلیک کرد.

پس از اتمام عملیات و بازگشت سالم همه رزمندگان به مواضع اولیه خود، رفقا با اشتیاق تمام پرسیدند حاج جبرئیل چه شد؟!

موشک دشمن که کاملاً به طرف تو هدف گیری شده بود چه شد که مسیرش را ناگهان عوض کرد؟!

حاج جبرئیل گفت من متوجه موشک شدم که به سمت من می آید، از این رو من هم شهادتین را جاری کردم و یا زهرا، یا زهرا گفتم…

ناگهان دیدم شمشیر ذوالفقار علی را در آسمان ظاهر شد و در یک لحظه موشک را گرفت و با خود به جای دوری برد …..

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

 برگرفته از:

کتاب معجزات و کرامات نبرد “الوعد الصادق” تحکیم پیروزی الهی برای مقاومت اسلامی لبنان

کتاب الوعد الصادق٬

نویسنده ماجد ناصرالزبیدی