بسم الله الرحمن الرحیم
منهاج این مسیر
در اربعین به سوی شما آمدیم ما
یک لشگر آمده به پا بوسی شما
این حرکتی که به تو داریم مهدوی است
منهاجِ این مسیر، شمایی برای ما
توحیدِ در نظام گره خورده با امام
ما را گِره زدید به نورِ ضمیر نا
داریم با ولایت از این راه میرویم
راهی درونِ صحنهی نورانیِ لقا
حصنِ حصینِ حرکتِ در صحنهها تویی
چون حکم کردهای که اَنَا مِن شُروطِها ۱
مولا! عبور امن در گذر از آخرالزمان
با تو میسر است در کل فتنهها
نورِ صفات و توشه و آذوقه میدهی
پیوسته در مسیر به یاران با وفا
با تو به قلب دشمن غدار میزنیم
در فصل سیلِ غفلت و طوفانی از بلا
هرچند که با قوا همگی پیش میرویم
نورِ خزانه دار ظهور است این قوا
برپایی حکومت حقه، نشانهای است
کز منظر قوا، کلماتی است ماجرا
نهری ز نور را جریان دادهای به عمق
بهرِ نظام داریِ ایجادِ این فضا
این نور میرود به فضا سازیِ بهشت
با این زمینه سازی مولایمان رضا
دروازهی ورود به آینده را شما
وا کردهای ز راه خراسان به روی ما
عمری است با نگاه تو مأنوس گشتهایم
در کاروانِ راهیِ میدانِ کربلا
داریم میرویم … تو ما را روانه کن
در لحظه لحظهی سفر ای نورِ آشنا
در پلکانِ رشدِ به پیشگاهِ یار
میگفت: با صفاتِ عِباداً لنا بیا ۲
در محضر خلیفه ی الله آمدیم ۳
شاید که با رضای تو راضی شود خدا
از جنس نور مادری و مهربانیات
ما حامل سلام خداییم بر شما
تنها سلاحِ شیعه همین نورِ مادر است
تجهیز کن به همین نور، شیعه را
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۱)إسحاق بن راهوَیه گوید:لَمّا وافی أبُو الحَسَنِ الرِّضا(ع) بِنَیشابورَ و أرادَ أن یخرُجَ مِنها إلَی المَأمونِ اجتَمَعَ إلَیهِ أصحابُ الحَدیثِ، فَقالوا لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، تَرحَلُ عَنّا و لا تُحَدِّثُنابِحَدیثٍ فَنَستَفیدَهُ مِنک؟! و کانَ قَد قَعَدَ فِی العُمارِیةِ، فَأَطلَعَ رَأسَهُ و قالَ: سَمِعتُ أبی موسَی بنَ جَعفَرٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی جَعفَرَ ابنَ مُحَمَّدٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی مُحَمَّدَ بنَ عَلِی یقولُ: سَمِعتُ أبی عَلِی بنَ الحُسَینِ یقولُ: سَمِعتُ أبِی الحُسَینَ بنَ عَلِی بنِ أبی طالِبٍ یقولُ: سَمِعتُ أبی أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ یقولُ: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ(ص) یقولُ: سَمِعتُ جَبرَئیلَ یقولُ: سَمِعتُ اللّهَ جَلَّ جَلالُهُ یقولُ:کلمةُ لا إلهَ إلَّا اللّهُ حِصنی، فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی. قالَ: فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادانا: بِشُروطِها، و أنَا مِن شُروطِها.
هنگامی که ابوالحسن الرضا(علیه السلام) به نیشابور رسید و خواست که آن جا را به قصد رفتن نزد مأمون ترک گوید، راویان حدیث، گردش را گرفتند و عرض کردند: ای پسر پیامبر خدا، از پیش ما می روی و برایمان حدیثی که از محضرتان فیضی بریم، نمی گویی؟! حضرت که در کجاوه نشسته بود سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم، موسی بن جعفر شنیدم که می فرماید: از پدرم، جعفر بن محمّد شنیدم که می فرماید: از پدرم، محمّد بن علی شنیدم که می فرماید: از پدرم، علی بن الحسین شنیدم که می فرماید: از پدرم، حسین بن علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید: از پدرم، امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب شنیدم که می فرماید: از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرماید: از جبرئیل شنیدم که می فرماید: از خداوند جلّ جلاله شنیدم که می فرماید: کلمه لا اله الا اللّه دژ و حصار محکم من است و هرکس وارد حصن من شود از عذابم در امان است. اسحاق می گوید: چون شتر به راه افتاد حضرت با صدای بلند به ما فرمود: اما این شرط هایی دارد و من از شرط های آن هستم.
(بحارالانوار، ج 49، ص 126، ح 3. از کشف الغمه، ج 3، ص 144- 145.بحارالانوار، ج 49، ص 123، ح 4. از عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 135)
۲) فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا أُولي بَأْسٍ شَديدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّيارِ وَ كانَ وَعْداً مَفْعُولاً .(سوره اسراء آیه ۵).
۳) وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ .(سوره بقره آیه ۳۰)