با تاکید بر آیاتِ روایتگر طوفان نوح علیه السلام در سوره هود
منصور پهلوان[1]، فرهاد احمدی آشتیانی[2]
چکیده
قرآن کریم از قالب روایتگری داستانها برای بیان معارف بهره برده است. علیرغم کوششهای تفسیری فراوان در حوزه قصص قرآنی، بررسی شیوه روایتگری خداوند در این آیات کمتر مورد توجه قرار گرفته است. چینش آیاتِ روایتگر طوفان نوح ع در سوره هود با فرض آنکه بر اساس سیر زمانی به توصیف حوادث واقع شده در طوفان میپردازند، با تعارضهایی روبرو است. این پژوهش با پیشنهاد الگوی «رگبرگی» برای این آیات، ضابطهای برای عدم رعایت توالی زمانی در چینش این آیات به دست میدهد. با تفکیک جملات مربوط به دو گروه مومنان و کافران از یکدیگر و قرار دادن آنها در الگوی رگبرگی، طرحی از کل وقایع ماجرای طوفان به ترتیب زمان وقوع شکل خواهد گرفت. این نظام چینش آیات ضمن آنکه میتواند در تفسیر برخی دیگر از روایتهای قرآن کریم مورد توجه قرار گیرد، نخست روشن میسازد که گفتگوی میان نوح ع و فرزندش در آستانة برپایی طوفان انجام گرفته است و نه بعد از به حرکت در آمدن کشتی و دوم آن که دعای نوح ع برای نجات فرزندش نه بعد از پایان یافتن طوفان، آنچنان که ترتیب آیات سوره هود نشان میدهد، بلکه درست پس از ربوده شدن فرزند نوح ع توسط موج صورت گرفته است. همچنین مطابق این نظام، جریان یافتن مقوله «سلام» بعد از پایان یافتن صحنه پر خطر طوفان و ناآگاهی نوح ع از وضعیت اعتقادی فرزند خویش، به گونهای نو تفسیر مییابند.
واژگان کلیدی: الگوی رگبرگی، پیوستگی آیات، تفسیر ساختاری، ساختار سوره، هبوط
- مقدمه
اگر چه آیات پرشماری از قرآن به بیان قصص اختصاص یافتهاند، اما قرآن را نمیتوان کتاب داستانپردازی دانست. بلکه داستانپردازی یکی از قالبهای مورد استفاده قرآن کریم برای بیان معارف است. خداوند این کتاب آسمانی را تبیاناً لکل شیء و هدایت [نحل:89]، شفاء [اسراء:82] و ذکر حکیم [آل عمران:58] معرفی میکند و در ابتدای سوره یوسف، که تمام آن را به بیان یک داستان اختصاص داده است، آن را «احسن القَصص» [یوسف:3] به معنای بهترین بیان معرفی کرده است و نه «احسن القِصص» به معنای بهترینِ داستانها. طرح سرگذشت اقوام پیشین نیز در قرآن کریم به منظور بیان هدایتها و حکمتها صورت گرفته است. لذا ممکن است خداوند در روایتگری ماجراهای قرآنی، برای بیان دقیقتر حکمتها از بیان وقایع بر اساس سیر زمانی وقوع آنها در گذرد و چینش آیات را بر اساس بیان حکمتهای مهم قرآنی انجام دهد.
اگر چه تلاشهای بسیاری برای تفسیر قصص قرآن صورت گرفته است، اما بررسی پیوستگی آیات و الگوی روایتگری خداوند در این آیات کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تلاش برای فهم حکمتی که در این نحوة چینش آیات قرآن نهفته است، میتواند در کشف اغراض متعالی کتاب خداوند، راهگشا باشد و از سوی دیگر بیاعتنایی به این موضوع سبب شده است تا گروهی با طرح مسأله زمانپریشی و مکانپریشی در روایتگریهای قرآنی، این موضوع را یکی از براهین غیر وحیانی بودن چینش آیات قرآن [28،ج1،ص43؛ 33، 156] یا رؤیایی بودن زبان آن قلمداد کنند.
در این راستا چینش آیات 40 تا 49 سوره هود، که مفصلترین توصیف از صحنه برپایی طوفان نوح ع در قرآن است، مورد توجه مفسران قرار گرفته است. چینش این آیات با فرض آنکه بر اساس سیر زمانی به توصیف حوادث واقع شده در طوفان میپردازند، با دو چالش روبرو است. نخست آنکه بعد از سوار شدن نوح ع و یاران در کشتی و روان شدن آن در طوفان و در حالی که موجهایی به عظمت کوهها کشتی نوح ع را در میان خود گرفته و در آن صحنه عظیم طوفان درون خود شناور ساخته است، نوح ع فرزند خود را که در گوشهای قرار دارد، مخاطب قرار میدهد و از او میخواهد تا همراه او بر کشتی سوار شود. [هود:42] پسر نوح ع نیز این دعوت پدر را نمیپذیرد و در حین این گفتگو موجی میان آن دو حائل میشود و فرزند نوح ع غرق میگردد. [هود:43]
اما چگونه ممکن است که در طوفانی با امواجی چون کوه، که کشتی عظیم نوح ع را در خود شناور کرده است و به پیش میراند، پسر وی آسوده در گوشهای، که قرآن کریم از آن به «معزل» تعبیر میکند، قرار گرفته باشد و به دعوت پدر بیاعتنایی کند؟ اساساً این گفتگو برای نوح ع که در کشتی با سرعت زیاد همراه با امواج در حال حرکت است و در آن خروش امواج و باد چگونه میتوانسته محقق شود؟ دیگر اینکه بر فرض پذیرش دعوت پدر، فرزند نوح ع چگونه میتوانسته در دل طوفان بر کشتی در حال حرکت در میان امواج سوار شود؟ این پرسشها روشن میسازد که این گفتگو نمیتوانسته بعد از شروع طوفان و به حرکت در آمدن کشتی صورت گرفته باشد. بنابراین آیات42 و 43 سوره هود، بر اساس سیر زمانی وقوع حوادث به دنبال هم قرار نگرفتهاند.
دومین زمان پریشی که در این آیات به چشم میخورد مربوط به آیات 44 و 45 است. آیه 44 حاکی از فرو رفتن آب، پایان یافتن طوفان و قرار گرفتن کشتی بر کوه جودی است. اما در آیه 45 نوح ع از خداوند درخواست میکند که فرزندش را نجات دهد. چرا نوح ع در همان صحنهای که موج فرزندش را ربود، برای نجات وی درخواستی نکرد؟ درخواست نجات فرزند بعد از پایان یافتن طوفان و فروکش کردن آب و قرار یافتن کشتی چه جایگاهی دارد؟ آن هم طوفانی که بنابر نقلهای مختلف، مدت آن چند ماه بوده است.[3] چگونه میتوان تصور کرد که بعد از گذشت چنین مدتی نوح(ع) درخواست نجات فرزندش را داشته باشد؟
برخی از مفسران که به این تعارضها توجه نشان دادهاند، کوشیدهاند تا عدم رعایت توالی زمانی در این آیات را به گونهای توضیح دهند. اما علیرغم این تلاشها در آثار این مفسران به برخی از تعارضها پاسخ درخوری داده نشده است و مهمتر آن که هیچ ضابطهای برای پس و پیش شدن زمانی این آیات و دیدگاهی درباره نظام چینش آنها یافت نمیشود. عدم رعایت توالی زمانی روایت یک ماجرا، بدون حاکم بودن یک نظام ضابطهمند سزاوار کلام خداوند نیست. اگر نظامی برای عدم رعایت توالی زمانی وجود نداشته باشد، احتمال وجود پریشانی زمانیِ در روایتهای قرآنی، قوت میگیرد. ناگفته روشن است که قوت یافتن چنین احتمالی فهم روایتهای قرآنی را با چه موانع بزرگی مواجه میکند. این موضوعات طلب میکند تا این آیات به منظور کشف نظام چینش حاکم بر آنها مورد پژوهش قرار گیرند. از سوی دیگر محتمل است این نظام و شیوه گویش در سیاقهای دیگری نیز وجود داشته باشد. لذا کشف این نظام برای گشودن گرههای دیگری در فهم قرآن کریم نیز میتواند مفید باشد.
این پژوهش بعد از تبیین آشفتگیهای ظاهری روایت طوفان نوح ع در این آیات، دیدگاههای مفسران در این موضوع را مورد بررسی قرار میدهد و نشان میدهد توجیههای مطرح شده از سوی ایشان با کاستیهایی همراه است. بررسی این آیات، به عنوان گروهی از آیات که درون پیکره سوره هود قرار گرفتهاند، نشان میدهد که شیوه روایتگری خداوند بر طبق الگویی انجام گرفته است که در این نوشتار «الگوی رگبرگی» نامیده شده است. این الگو ضمن آن که تبیین درخوری برای نظام چینش این آیات فراهم میآورد و تعارضهای ظاهری آن را رفع میکند، نتایج تفسیری جدیدی را درباره برخی از موضوعات مطرح در این آیات به دست میدهد.
- پیشینه پژوهش
در مواجهه با این نظم پریشان در آیات40 تا 49 سوره هود، مفسران قرآن کریم دیدگاههای متفاوتی اتخاذ کردهاند. آراء مفسران در این مسأله را میتوان در سه بخش دستهبندی نمود؛
1) برخی از مفسران چینش این آیات را مطابق با سیر زمان قلمداد کردهاند. این مفسران اگر چه ماجرای طوفان نوح ع را بر اساس ترتیب آیات سوره هود پیش بردهاند، اما توجهی به تعارضهای پیش آمده از خود نشان ندادهاند. برای مثال صاحب تفسیر «الفواتح الالهیه»، از تفاسیر قرن دهم اهل سنت، گفتگوی میان نوح ع و فرزندش را در زمانی میداند که پسر نوح ع در میان آب قرار دارد. اما هیچ توضیحی مبنی بر اینکه او چگونه توانسته در طوفانی با امواج چون کوه خود را نگاه دارد و دعوت پدر را لبیک نگوید، ارائه نمیدهد. [32،ج1، ص354]
بسیاری از تفاسیر کهن را میتوان در این دسته جای داد. در بین تفاسیر شیعه تفسیرهای التبيان [23،ج5،ص489-494]، مجمع البیان [20، ج12، ص61-68] و روض الجنان [7، ج10، ص272-276] و در میان تفاسیر اهل سنت تفسیرهای جامع البيان [21، ج12، ص28-31]، مفاتیح الغیب [25، ج17، ص350-357] و أنوار التنزيل [10، ج3، ص135-137] نمونههایی از این تفاسیر هستند.
2) گروه دیگری از مفسران به معضلات ناشی از قائل شدن به توالی زمانی این آیات توجه کردهاند. اما با مبنا قرار دادن رعایت توالی زمانی در چینش این آیات، کوشیدهاند آیات را به گونهای تفسیر کنند که توالی آیات سوره هود بر سیر زمانی وقوع حوادث منطبق گردد. اما تلاشهای صورت گرفته از سوی این مفسران نتوانسته پاسخی درخور برای چالشهای ناشی از چنین مبنایی فراهم کند.
به عنوان مثال صاحب تفسیر نمونه، آیة 42 سوره هود را نقطه آغاز طوفان میداند و بر این نظر است که گفتگوی میان نوح ع و فرزندش در زمانی واقع شده است که هنوز پسر نوح گمان میکرده فقط با بارانی شدید مواجه خواهد شد. [31،ج9،ص100] اما توجه به تمام بخشهای این آیه به وضوح بطلان چنین فرضی را نشان میدهد. چرا که با توجه به جمله آغازین این آیه مبارکه یعنی عبارت «وَ هِيَ تَجْري بِهِمْ في مَوْجٍ کَالْجِبالِ» به روشنی معلوم میگردد که با فرض رعایت شدن توالی زمانی در فقرات این آیه، گفتگوی نوح ع و پسرش مدتها بعد از شروع طوفان و گرد آمدن آب تا حدی که در آن موجهای بسیار عظیمی شکل گیرد و کشتی بزرگی را در خود شناور کند، بوده است.
در توجیه درخواست نوح ع از خداوند برای نجات فرزند خود [هود:46] بعد از پایان یافتن طوفان [هود:45] نیز کوششهایی در میان آثار تفسیری دیده میشود. صاحب تفسیر التحریر و التنویر، تصریح میکند که دعای نوح ع در حق فرزند خویش، بعد از پایان یافتن طوفان بوده است و نوح ع بعد از ناامیدی از نجات فرزند خود در دنیا، از خداوند درخواست میکند که وی را از عذاب قیامت برهاند. [5،ج11،ص269] ابن عجیبه صاحب تفسیر البحر المدید نیز ندای نوح ع را به جهت درخواست از خداوند برای تبیین حکمت غرق شدن فرزندش دانسته است. [6،ج2،ص533] در حالی که با توجه به کلام نوح درباره فرزندش که به خداوند عرض میکند؛«إِنَّ ابْني مِنْ أَهْلي» [هود:46] به جای آنکه بگوید؛ «انّ ابنی کان من اهلی» نشان میدهد، فرزند او در آن زمان زنده بوده است و نوح ع جهت نجات او از غرق شدن به درگاه الهی روی آورده بوده است.
صاحب تفسیر روشن نیز برای رهایی از این پریشانیهای ظاهری، در توجیه توالی این دو آیه مخاطبه نوح با خداوند را خارج از قیود زمانی دانسته است؛«مخاطبه با خداوند متعال، زمانى و مكانى و جسمانى نباشد، و خداوند متعال منزّه از اين قيود و امور است.» [30،ج11،ص207]
3) برخی دیگر از مفسران به عدم رعایت توالی زمانی در روایتگری طوفان نوح ع در این آیات و نامعقول بودن فرضیاتی که در راستای توجیه توالی زمانی از سوی سایر مفسران ارائه گردیده است، اذعان کردهاند. آلوسی در آیة 42 این احتمال را که بعد از به راه افتادن امواجی به بلندی کوهها، نوح(ع) پسرش را ندا داده باشد، غیر ممکن میداند و این گفتگو را تنها قبل از جدا شدن کشتی از خشکی قابل تصور میداند. همچنین از بعضی محققان نقل میکند که زمان این گفتگو حتی پیش از سوار شدن بر کشتی بوده است. [2،ج6،ص256] وی دعای نوح(ع) برای پسرش را نیز مربوط به قبل از غرق شدن او میداند و میگوید واو عطف در آیه مقتضی ترتیب زمانی نیست. [2،ج6،ص266] غیر او برخی دیگر از مفسران نیز دعای نوح ع در مورد فرزندش را پیش از غرق شدن او میدانند. [14،ج2،ص445؛ 26،ج3،ص282]
مراغی و طنطاوی در هر دو آیه 42 و 45 قائل به عدم رعایت ترتیب زمانی هستند. [29،ج12، ص38 و40 ؛ 22،ج7، ص208و213] ابوحیان اندلسی نیز چنین نظری برگزیده و واو عطف در هر دو آیه را مقتضی ترتیب زمانی نمیداند. [8،ج6،ص157] زمخشری ذیل آیة 45، ضمن اینکه ندای نوح(ع) را یک درخواست میداند، میگوید این درخواست قاعدتاً پیش از غرق شدن پسر نوح واقع شده است. اما دلیلی برای این عدم توالی زمانی در بیان داستانها ذکر نمیکند. [12،ج2،ص400]
اما این مفسران در هیچ یک از این موارد رأی مختار خود را بر دلیلی استوار نمیکنند و ضابطهای به دست نمیدهند. در هیچ یک از این آثار تفسیری نظامی برای نحوة چینش این دسته از آیات پیشنهاد نشده است و کشف شیوه روایتگری خداوند مورد توجه قرار نگرفته است. تنها برای عدم رعایت توالی زمانی در آیه 42 سوره هود، در میان اندکی از آثار تفسیری دلایلی آن هم بر اساس قرائن خارجی دیده میشود؛ آلوسی به دلیل آن که بعد از حركت کشتی در ميان امواجی همچون كوه، امكان سوار شدن بر آن وجود ندارد، گفتگوی نوح و پسرش را قبل از شروع طوفان میداند. [2،ج6،ص256] صاحب تفسیر الفرقان نیز به این موضوع اشاره کرده است. [15،ج14،ص300] ابن عاشور نیز عدم امکان متوقف کردن کشتی بعد از به حرکت آمدن آن در میان طوفان را دلیلی بر تقدم گفتگوی نوح ع و فرزندش بر آغاز طوفان معرفی میکند. [5،ج11،ص262]
علامه طباطبایی نگاهی عمیقتر در این مورد دارد. وی علاوه بر اینکه دعای نوح ع را قبل از غرق شدن فرزندش میداند، در پی کشف علتی برای این عدم توالی زمانی برمیآید و مینویسد:«اگر چه اين آيات بعد از جملة «و استوت على الجودي» آمده و هر چند ظاهرش اين است كه اين استغاثه و دعاى نوح ع بعد از غرق شدن كفار و فرو نشستن طوفان بوده، ليكن مقتضاى ظاهر حال اين است كه استغاثة وى بعد از حائل شدن موج بين او و فرزندش واقع شده باشد. پس اگر در اين آيات آن استغاثه را بعد از تمام شدن ماجرا ذكر كرده، براى اين بوده كه به بيان همه جزئيات داستان در يك جا عنايت داشته، جزئياتى كه همهاش هولانگيز است، تا نخست اصل داستان را بهطور كامل در يك آيه بيان كند و سپس به بعضى جهات باقيمانده بپردازد.» [19،ج10،ص349]
اگر چه مطابق نظر صاحب المیزان، زمان وقوع آیة 45 پس از آیة 43 است. اما بنا بر نظر وی اگر شیوه روایتگری در این آیات به این صورت است که ابتدا تمام ماجرای طوفان بیان شده و سپس بعضی جزئیات ذکر شوند، میبایست آیات مربوط به گفتگوی میان نوح ع و فرزندش نیز که در آیات 42 و 43 قرار گرفتهاند، پس از آیة 44 که مربوط به پایان طوفان است، قرار میگرفتند. از طرف دیگر در این تفسیر ضابطهای برای بازگشت زمانی در آیات تبیین نشده است.
- نظام چینش آیاتِ روایتگر طوفان نوح ع در سوره هود
3-1. نگاهی به پیکره آیات سوره هود
آیات روایتگر طوفان نوح ع در سوره هود، بخشی از آیات مربوط به ماجرای قوم نوح ع در این سوره است. کشف نظام چینش این آیات نیازمند آن است که غرض خداوند از شرح ماجرای قوم نوح ع در این سوره دقیقاً مشخص گردد. به راستی خداوند در سوره هود از کدام منظر به سرگذشت این قوم نگریسته و از طرح آن به دنبال کدام نتیجهگیری است؟ آیات مربوط به سرگذشت قوم نوح ع به همراه آیات مربوط به سرگذشت پنج قوم دیگر از اقوام رسولان ع، در پیکره سوره هود قرار گرفتهاند. بیشک خداوند از کنار هم قرار دادن شرح این شش سرگذشت، که ماجرای قوم نوح ع نخستین و مبسوطترین آنها است، هدفی را دنبال میکند. اما از میان ماجراهای پرشمار اقوام پیشین در قرآن چرا این شش ماجرا در کنار هم در این سوره قرار گرفتهاند؟ چه وجه مشترکی در میان ماجرای قوم نوح ع و سایر اقوام وجود دارد که همسو با غرض اصلی این سوره مد نظر خداوند بوده است؟ آیات مربوط به این سرگذشتها پارهای از پیکره آیات نظام یافته در سوره مبارکه هود هستند. لذا ضروری است تا برای یافتن پاسخ این پرسشها و به دنبال آن کشف نظام چینش آیات روایتگر طوفان نوح ع، با نگاهی اجمالی به پیکره سوره هود، فضای کلیای که این آیات درون آن قرار گرفتهاند، ترسیم گردد.
شرح ماجرای اقوام پیشین در سوره هود، میان دو مجموعه از آیات در آغاز و پایان سوره قرار گرفتهاند، که هر کدام دارای بیست و چهار آیه هستند. خداوند در آیات آغازین این سوره، به کجرفتاریها و آزارهای قوم رسول الله ص اشاره میکند؛ بر سر کشیدن جامهها [هود:5] و سحر خواندن کلام ایشان [هود:7]. بعد از آن خداوند گروه دیگری را با رفتارهای صحیح معرفی میکند که صبر پیشه میکنند و اعمال صالح انجام میدهند [هود:11] و در آیه دوازده خداوند رسول خویش را نهیب میزند که «مبادا برخی از آنچه به تو وحی شده ترک گویی و سینهات برای آنچه ایشان میگویند، تنگ گردد.» بعد از آن خداوند مجدداً موضوع را به رفتار منفی افراد میکشاند. رفتارهایی مانند انکار کردن رسالت رسول الله ص [هود:12]، بشری دانستن قرآن [هود:13] و دروغ بستن بر خداوند [هود:18]. اما در این آیات خداوند بر سرانجام این افراد تاکید دارد و با آهنگ پر بسامدی در آیات شانزده، هفده، هجده، بیست و بیست و دو سرانجام ایشان را که آتش و عذاب خداوندی است متذکر میشود. در مقابل این افراد خداوند، سرانجام مومنان را مطرح میکند که ماندگار شدن در بهشت است. [هود:23] در آخرین آیۀ این بخش خداوند در یک دید کلی این دو گروه را با هم مقایسه میکند و مثل آن دو را چون شخص نابینا و کر و شخص بینا و شنوا میداند؛ «مَثَلُ الْفَريقَيْنِ کَاْلأَعْمي وَ اْلأَصَمِّ وَ الْبَصيرِ وَ السَّميعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَکَّرُونَ»[هود:24] بنابراین شرح ماجرای اقوام پیشین در فضای مقایسه رفتار دو گروه از افراد و بیان سرانجام هر دو گروه آغاز میگردد.
آیات پایانی سوره نیز که بعد از شرح ماجرای اقوام پیشین قرار گرفتهاند، کاملاً همسو با آیات آغازین سوره هستند. مطابق این آیات رفتارهای سوء و ظلم اقوام پیشین سببساز نزول عذاب دردناک و شدید خداوند بر ایشان بوده است [هود:101-102] و خداوند علت بیان سرگذشت ایشان را تسلا و استوار کردن دل رسول خویش معرفی میکند: «وَ کُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَک» [هود:120] در این آیات خداوند به طور مبسوطتری سرانجام دو گروهی را که در آیات آغازین سوره معرفی کرده بود، شرح میدهد. در اینجا نیز مانند آیات آغازین سوره، خداوند ابتدا سرانجام افراد شقی را بیان میکند که در آتش ماندگار خواهند بود [هود:106-107] و بعد از آن سرانجام سعدا را بیان میکند که در بهشت، جاودان میگردند. [هود:108]
انسجام میان آیات سوره هود ایجاب میکند که خداوند از منظری به توصیف سرگذشت اقوام پیشین پرداخته باشد که کاملاً همسو با آیات آغازین و پایانی سوره باشد. لذا حتی پیش از رجوع به آیات مربوط به سرگذشت اقوام، میتوان انتظار داشت که خداوند در شرح ماجرای هر قوم ضمن بیان کجرفتاریها و ظلم آن قوم در قبال رسول خود، سرانجام افراد آن قوم را در قالب دو گروه مومنان و کافران بیان کند. به گونهای که ابتدا سرانجام کفار مطرح شود و بعد از آن سرانجام مومنان.
بررسی آیات مربوط به سرگذشت اقوام پیشین این فرضیه را تایید میکند. مقایسه روایتهای ششگانه سوره هود مولفههای مشترکی را مشخص میکند. در هر روایت خداوند رسولی را به سوی قوم ارسال میکند. آن رسول قوم را به عبادت خداوند دعوت میکند. اما قوم دعوت رسول خود را نمیپذیرد و بر عبادت الهههای خویش اصرار میورزد. بعد از این رفتار رسول وعده وقوع عذابی را به قوم خویش میدهد. در صحنه عذاب، خداوند گروه اکثریت کافر به دعوت رسولان را در عذاب خویش قرار میدهد و گروه اقلیت مومن به رسول را از صحنه عذاب میرهاند.
بر اساس انسجام آیات سوره هود و حاکم بودن این رویکرد در شیوه روایتگری خداوند در سوره هود، در آیات روایتگر طوفان نوح ع نیز باید این رویکرد را حاکم دانست. این موضوع اقتضای آن را دارد که خداوند ماجرای طوفان نوح در سوره هود را به گونهای روایت کرده باشد که در آن اولاً رفتارهای دو گروه کافران و مومنان به صورت کاملاً تمایز یافته شرح داده شده باشند. ثانیاً سرانجام هر دو گروه به صورت مستقل از یکدیگر در صحنه عذاب توصیف شده باشد و ثالثاً به رفتارها و سرانجام کافران پیش از بیان رفتارها و سرانجام مومنان اشاره شود.
3-2. الگوی رگبرگی در روایت طوفان نوح ع
نظام حاکم بر شیوه روایتگری در سوره هود اقتضا میکند که روایت طوفان نوح در این سوره نیز در دو فضای مستقل مربوط به دو گروه مومنان و کافران – که در ادامة این نوشتار از این دو فضا به اختصار با «فضای مثبت» و «فضای منفی» یاد خواهد شد- و پایبندی به سه ویژگی فوق الذکر انجام گرفته باشد. التزام همزمان یک روایت به این سه ویژگی، الگویی از روایتگری را پدید میآورد که میتوان آن را «الگوی رگبرگی» نامید. این الگو به شرحی که خواهد یافت، توان آن را دارد تا در برابر معضلات موجود در تفسیر این آیات، راههایی جدیدی بگشاید و تبیینی نو از نظام چینش این آیات به دست دهد.
این شیوه روایتگری خداوند بسیار شبیه به رگبرگهای برگِ یک گیاه است. در هر برگ، یک رگبرگ اصلی وجود دارد که برگ را به دو فضای مستقل از هم جدا میکند. با کمی فاصله گرفتن از ابتدای برگ، یک رگبرگ فرعی از رگبرگ اصلی به سمت راست جدا میشود و کمی جلوتر یک رگبرگ فرعی به سمت چپ جدا میشود و بعد از آن دوباره یک رگبرگ به سمت راست و رگبرگ دیگر به سمت چپ جدا میشود و این روند تا انتهای برگ ادامه مییابد. در الگوی رگبرگی نیز روایت از دو فضای مستقل از هم تشکیل شده است و سیر روایت در هر فضا به صورت مستقل پی گرفته میشود. در این شیوه روایتگری، راوی بعد از پیش بردن بخشی از روایت در فضای اول، سراغ فضای دوم آمده و بخشی از رخدادهای آن فضا را تبیین میکند. بعد از آن دوباره به روایت در فضای اول باز میگردد و با این نظم روایت را تا انتها به پیش میبرد. شکل شماره (1) طرحی از این الگو را نشان میدهد.
شکل شماره(1): طرحی از الگوی رگبرگها
روایت طوفان نوح ع در سوره هود نیز مطابق با الگوی رگبرگی صورت گرفته است. یعنی خداوند روایت را در یک فضای یکپارچه پیش نبرده است بلکه سیر داستان را در دو فضای مستقل از هم جلو میبرد؛ فضای اصلی یا فضای افراد مثبت که محور داستان است و غرض از برپایی صحنهها را باید در این فضا جستجو کرد و فضای افراد منفی که یک فضای فرعی است و بعضی از ابعاد داستان با توجه به آن روشن میشود. با تفکیک جملات مربوط به دو فضای مثبت و منفی از یکدیگر و قرار دادن آنها درالگوی رگبرگی، طرحی از کل وقایع ماجرای طوفان به ترتیب زمان وقوع شکل خواهد گرفت. اما از آنجا که آیات مربوط به دو فضای مثبت و منفی در میان یکدیگر جای گرفتهاند، نمیتوان کل این آیات را در یک چینش خطی بر محور زمان به دنبال هم در نظر گرفت.
طبیعی است آنجا که روایت ماجرا از یک فضا به فضای دیگر تغییر مییابد، ادامة ماجرا در فضای دوم از همان نقطه زمانیای که بار قبل در آن متوقف شده بود، روایت گردد. این امر در بعضی موارد مستلزم آن است که در توالی زمانی آیات عقبگرد اتفاق افتد. این توصیف ساده از الگوی روایتگری این آیات، به سادگی تمام معضلات شکل گرفته در میان آثار تفسیری را که بعضاً باعث درج آراء تکلفآمیزی در آثار تفسیری نیز شده است، حل میکند.
3-3. خوانش روایت طوفان نوح ع بر اساس الگوی رگبرگی
آیات 25 تا 49 سوره هود به داستان قوم نوح ع اختصاص داده شده است که در این میان آیات 40 تا 48 سوره روایتگر ماجرای طوفان هستند. بررسی این آیات نشان میدهد که آیات 25 تا 39، یعنی آیات قبل از شروع طوفان در یک توالی زمانی به دنبال هم قرار گرفتهاند؛ «خداوند نوح ع را به سوی قوم ارسال میکند. نوح ع ایشان را به عبادت خداوند امر میکند و از عذابی در آینده انذار میدهد. اما قوم به مخالفت با او برخاسته و او را دروغزن میدانند و از او میخواهند عذابی را که به ایشان وعده داده است بر سرشان فرود آورد. بعد از آن خداوند به نوح ع امر میکند که به ساختن کشتی روی آورد. قوم نوح ع او را به سخره میگیرند اما در مقابل نوح ع ایشان را به عذاب وعده میدهد.» [هود:25-39] اما با شروع طوفان در آیه 40، دیگر این توالی زمانی هم در آیات دیده نمیشود. گویا کلام گوینده نیز از آن طوفان سهمگین متأثر شده است و تلاطم امواج چون کوه آن در شیوه روایتگری خداوند نیز سرایت کرده و توالی زمانی روایت طوفان را نیز متلاطم کرده است. این موضوع، یعنی هماهنگی قالب و ساختار جملات قرآن کریم با محتوا و معانی آن جملات، از جمله زیباییهای کلام الله است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
در آیه 40 با عبارت «حَتّي إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّور» روایت ماجرای طوفان شروع میشود. این عبارت نقطه شروع الگوی رگبرگی است و رگبرگهای فضای مثبت و منفی از این نقطه آغاز میگردند. در ادامه روایت طوفان در فضای مثبت پی گرفته میشود. خداوند به نوح ع فرمان میدهد که چند گروه از جمله خانواده خود و مومنان را در کشتی سوار کند. بعد از آن نوح ع اعلام میکند که همگان در کشتی، که جریان یافتن و لنگر انداختن آن با «اسم الله» است، سوار شوند[هود:41] و کشتی ایشان را در میان امواج کوهپیکر به پیش میبرد؛ «وَ هِيَ تَجْري بِهِمْ في مَوْجٍ کَالْجِبالِ»[هود:42] اما پس از این جمله، خداوند با به میان کشیدن موضوع گفتگوی میان نوح ع و فرزندش، فضای روایتگری را از فضای مثبت به فضای منفی که پسر نوح نمایندة آن است، تغییر میدهد. این آغاز روایتگری خداوند در فضای منفی و نخستین رگبرگ منفی در الگوی رگبرگی است. بنابراین ماجرای گفتگوی میان نوح ع و فرزندش باید از نقطه آغاز الگوی رگبرگی، یعنی بعد از آمدن امر طوفان و شروع مقدمات آن روایت گردد. لذا از نظر زمانی، این گفتگو در آستانة برپایی طوفان و شروع فوران آب از تنور بوده است. یعنی زمانی که خداوند به نوح ع فرمان میدهد تا خانواده خود را همراه مومنان در کشتی حمل کند. در این شرایط است که نوح(ع) فرزندش را، به عنوان یکی از اعضاء خانواده خود، به سوار شدن در کشتی فرا میخواند.
بر این اساس دیگر نیازی نیست که «معزل» را که محل عزلت و گوشهای است که پسر نوح در آن از آب و طوفان پناه گرفته بود، مانند برخی تفاسیر بر معانی بعیدی مانند محل عزلت از مؤمنین یا کفار و یا اعتقادات پدر حمل کنیم. [20،ج5،ص249؛ 12، ج2،ص396؛ 10،ج3،ص135] شاید این تفاسیر از آنجا که پس از وجود امواجی به اندازة کوه، تصور پناه گرفتن در یک گوشه را ناممکن دیدهاند به چنین معانی دور از ظاهری متمایل شدهاند.
در آیه 43 روایت ماجرا در فضای منفی ادامه پیدا میکند. نوح ع در پاسخ به فرزندش که پناه بردن به کوه را راه نجات خویش میداند، میگوید که در این ماجرا هیچ پناهی جز خداوند وجود ندارد. در نهایت موجی پسر نوح را میرباید و روایت در فضای منفی در این نقطه زمانی یعنی در ابتدای طوفان به پایان میرسد. بنابراین طبق الگوی رگبرگی، جایگاه زمانی هر بخشی از ماجرای افراد منفی در صحنه طوفان که بعد از این به آن پرداخته شود نیز در ابتدای طوفان خواهد بود.
اما چرا خداوند بعد از آن که سوار شدن مومنان بر کشتی و حرکت کشتی در امواج طوفان را بیان کرده است، با یک عقبگرد در زمان به روایت فضای منفی پرداخته است؟ این جابهجایی فضای صحبت برای توصیف صحنة طوفان ضروری به نظر میرسد. چرا که یکی از مهمترین خصوصیات این صحنه را در گفتگوی نوح(ع) با فرزندش مییابیم. نوح(ع) میگوید در این طوفان هیچ پناهگاهی جز خداوند وجود ندارد؛ «قال لا عاصمَ اليَومَ مِن أَمرِ اللّهِ إلاّ مَن رَحِم».[هود:43] مؤمنان به نوح(ع) چنان تربیت شدهاند که پیش از وقوع طوفان با خصوصیات آن آشنا هستند و چنین موضوعی را ناگفته میدانند. بنابراین فقط در گفتگوی نوح ع و فرزندش میتوان این توصیف مهم از صحنه را یافت.
در آیة 44 خداوند روایت ماجرا را در فضای مثبت از سر میگیرد. ماجرای طوفان در فضای مثبت تا جریان یافتن کشتی در میان موجهای چون کوه، در جمله ابتدایی آیه چهل و دو، روایت شده بود. بنابراین در ادامه آن صحنة پایان یافتن طوفان و قرار گرفتن کشتی بر کوه جودی به تصویر در آمده است.
از آیة 45 روایت ماجرا در فضای منفی که در پایان آیه 43 از لحاظ زمانی در اوایل طوفان و صحنه ربوده شدن فرزند نوح ع توسط موج متوقف شده بود، ادامه مییابد. درخواست نوح ع برای نجات پسرش که البته برپایة وعدة خدا به نجات اهل اوست، درست پس از ربوده شدن فرزند توسط موج کاملا منطقی جلوه میکند. پس آیة 45 از لحاظ زمانی درست در ادامة آیة 43 قرار دارد و مربوط به آغاز طوفان است. ماجرا در فضای منفی که تنها حاشیة ماجرای اصلی است در انتهای آیة 47 در فضای صحبت نوح ع با خدا پایان مییابد و دیگر ادامه پیدا نمیکند. با این توضیحات مشکل زمان در آیات 42 و 45 حل میشود و بازگشتهایی که در زمان اتفاق میافتد، پشتوانهای منطقی پیدا میکنند و قابل تشخیص و حتی پیشبینی هستند. شکل شماره (2) نمایی از این الگوی رگبرگی را نشان میدهد.
شکل شماره (2): الگوی رگبرگی آیات روایتگر طوفان نوح ع در سوره هود
- برداشتهای تفسیری نو از آیات طوفان نوح ع
نگاه به آیات روایتگر طوفان نوح ع بر اساس توالی جدیدی که الگوی رگبرگی بین آنها حاکم میکند، علاوه بر برطرف کردن چالشهای تفسیری این آیات، عرصه جدیدی را برای پژوهشهای تفسیری در این آیات میگشاید. بررسی مقوله جریان «سلام» بر نوح ع و امتهای همراه او که در آیه 48 بیان شده است، از این جمله است. مفسران مراد از «سلام» از جانب خداوند را در این آیه مطلق درود و تحیت یا در امان نگاه داشتن از مکاره و آفات دانستهاند. [23،ج5،ص497؛ 20،ج5،ص255؛ 21،ج12،ص34؛ 13،ص232] اما معلوم نکردهاند در امان نگاه داشتن از کدام مکاره یا آفات. در اینجا نیز صاحب المیزان فراتر از بسیاری از مفسران، پاسخی به این پرسش ارائه کرده است. وی با توجه به سیاق آیات، مراد از سلام خداوندی را در امان نگاه داشتن از عذاب طوفان دانسته است. [19،ج10،ص395]
اما سیر آیات نشان میدهد، مقوله سلام بعد از پایان یافتن طوفان، فروکش کردن آب و قرار گرفتن کشتی بر جودی [هود:44] و حتی بعد از فرود آمدن نوح ع از کشتی[هود:48] جریان پیدا کرده است. بنابراین بیشک جریان مقوله سلام برای در امان نگاه داشتن از عذاب طوفان نیست. چرا که در این صورت، «سلام» در ابتدای طوفان و در آستانه ورود به آن صحنه پرخطر، جایگاه مییابد. نه در انتهای آن و پایان یافتن تمام آن صحنههای پرخطر و سهمگین. با توجه به جریان مقوله سلام بعد از پایان یافتن طوفان، سلامت و در امان نگاه داشتن باید در ارتباط با مکاره و خطرهایی باشد که بعد از طوفان متوجه نوح ع و مومنان قوم او باشد. اما کدام مکاره و خطرها؟
بر اساس الگوی رگبرگی آیات 44 و 48 سوره هود در کنار یکدیگر در فضای مثبت جای گرفتهاند و لذا این دو آیه در سیر زمانی باید به دنبال هم در نظر گرفته شوند. بنابراین جمله «قيلَ يا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِنّا» در ابتدای آیه 48 باید در ارتباط با جمله پایانی آیه 44 یعنی «وَ قيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظّالِمين» معنا پیدا کند. از سوی دیگر جملات هر دو آیه نیز با فعل مجهول «قیل» بیان شدهاند. این همسان بودن شکل گویش دو آیه، که کاملاً منطبق بر الگوی رگبرگی پیشنهاد شده برای نظام چینش این آیات است، قرینه دیگری است برای به دنبال هم دانستن این دو آیه.
جملة «وَ قيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظّالِمين» که بعد از پایان طوفان مطرح شده است، میتواند اشاره به گروهی از ظالمان داشته باشد که از مهلکه طوفان رستهاند و بعد از طوفان نیز باقی هستند. این گروه با توجه به عظمت، فراگیری و شدت طوفان نمیتوانند در زمره انسانها و بلکه موجوداتی مادی باشند. چه بسا ظالمان مورد ذکر افرادی از زمره جنیان و شیاطین باشند. در منابع روایی نیز به از سرگیری نسل بنی آدم از مومنان قوم نوح ع و حضور جنیان در زمان طوفان نوح و باقی ماندن ایشان بعد از طوفان [18،ج1،ص98-100؛ 16،ج1،ص241؛ 4،ص175] اشاره شده است. بنابراین مقوله سلام که خداوند بر نوح ع و امتهای همراه ایشان قرار میدهد، کاملاً در ارتباط با جمله «وَ قيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظّالِمين» معنا پیدا میکند. جریان مقوله سلام بر انسانها بعد از پایان طوفان نوح ع میتواند همان بروز دور گرداندن «قوم ظالمین» یعنی شیاطین و آزار و وسوسههای ایشان از فضای زندگی مؤمنین باشد که در آیه 44 به عنوان یک حکم الهی بیان شده است.
مسأله دیگری که با توجه به این الگو پاسخی نو مییابد، مسأله ناآگاه بودن نوح ع از این موضوع است که پسرش «اهل» او نیست. این موضوع بیشترین بحث را در آثار تفسیری مربوط به این آیات به خود اختصاص داده است. مفسران در توضیح این موضوع چند قول را مطرح کردهاند. نخست آن که پسر نوح ع بر دین او نبود. دوم آن که وی ربیب نوح ع بوده است و دیگر آن که وی فرزند نوح ع نبوده بلکه حاصل خیانت همسر نوح ع بوده است.[23،ج5،ص494؛ 20،ج5،ص254؛ 25، ج18،ص357] اما این اقوال علاوه بر این که بعضاً از ساحت مقدس رسولان اولوا العزم به دور است، با ظاهر آیات نیز همخوانی ندارند. [19،ج10،ص352 و 353]
اما با توجه به ساختاری که برای این آیات معرفی شد، درخواست نوح ع درباره فرزندش و پاسخ خداوند به او در آستانه برپایی طوفان بوده است. خداوند با خطاب خود به نوح ع که فرزندت «اهل» تو نیست چرا که «صالح» نیست، قانون جدیدی را معرفی میکند. در صحنه طوفان تنها صالحان از میان خویشاوندان، «اهل» شخص به حساب میآیند. تا پیش از طوفان فرزند نوح ع اهل او بوده است، از همین رو وی که میداند اراده خداوند به نجات اهل او از طوفان تعلق گرفته است،[هود:40] برای فرزند خود طلب نجات میکند. اما خداوند با بیان این که در صحنه جدید پیش رو، صالحیت معیار اهلیت است، وی را از قوانینی که بر صحنه طوفان حاکم هستند، مطلع میکند و عجیب نیست که نوح(ع) در آغاز طوفان هنوز بر تمام این قوانین اشراف نداشته باشد. به این ترتیب نیازی نیست که نوح ع را ناآگاه از وضعیت فرزندش بدانیم که احتمالی دور از شأن ایشان است. بلکه نوح ع در آستانه طوفان و زمانی که هنوز کشتی جریان پیدا نکرده، از قوانین جدید حاکم شده بر صحنه طوفان بیاطلاع بوده است.
نشانههای دیگری وجود دارد که روشن میسازند، بر صحنه طوفان و جریان یافتن کشتی در آن قوانینی غیر عادی و غیر دنیایی حاکم بوده است. حرکت کردن کشتی نوح(ع) که از پارههای چوب ساخته شده در میان امواجی به بلندی کوه که کشتیهای امروزی نیز نمیتوانند در آن دوام بیاورند آن هم در زمانی بیش از چند ماه، جریان یافتن و لنگر انداختن کشتی با «اسم الله» [هود:41] و مأمور بودن کشتی به طواف کعبه [27،ج4،ص212؛ 17،ج2،ص230؛ 9،ج3،ص107] پذیرش این احتمال را که بر صحنه طوفان قوانینی غیر عادی و غیر دنیایی حاکم بوده است، میسر میکند.
از سوی دیگر در آیه 103 سوره هود، ماجراهایی از رسولان ع که در این سوره نقل شده و از جمله صحنه طوفان نوح ع، آیه شمرده شده است؛ «إِنَّ في ذلِکَ َلآيَه». بنابراین بشریت در مقاطع پیشرو در آینده با صحنههایی مواجه خواهد بود که در آن صحنهها روابط و قوانین حاکم بر طوفان نوح ع، حاکم خواهند بود. اگر معیار بودن صالحیت برای اهل بودن به عنوان یکی از این قوانین در نظر گرفته شود، باید بتوان در قرآن کریم صحنههایی مربوط به آینده را یافت که این قانون در آنها نیز حاکم باشد. در آیه 23 سوره رعد، سخن از بهشتهایی با عنوان «جنات عدن» به میان آمده است که گروهی از مومنان در آن وارد میشوند. اما از بین خویشاوندان ایشان تنها کسانی میتوانند همراه این گروه در این بهشتها وارد شوند که صالح باشند؛ «جَنّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيّاتِهِم.»[رعد:23] این افراد از لعنت و سرانجام سوء که در آیه 25 سوره رعد به آن اشاره میشود، در امان هستند. مطابق آیه 8 سوره غافر نیز گروهی از مومنان در «جنات عدن» وارد میشوند. در اینجا نیز تنها صالحان از خویشاوندان ایشان میتوانند همراه این مومنان در این بهشتها وارد شوند؛ «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنّاتِ عَدْنٍ الَّتي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيّاتِهِم» و دیگران در عذاب جحیمی که در آیه 7 این سوره به آن اشاره شده است، وارد میشوند.
همانطور که مشاهده میشود، در این دو سوره سخن از عذابی فراگیر و سخت به میان آمده است که تنها مومنان و صالحان از اهل ایشان که در «جنات عدن» وارد میشوند، از آن در امان خواهند بود. یعنی صحنهای کاملاً مشابه با صحنه طوفان نوح ع. «معیار بودن صالحیت برای اهلیت و ورود به فضای امن از عذاب فراگیر» نیز قانونی است که در میان این صحنهها مشترک است. بنابراین طوفان نوح ع نخستین صحنهای است که خداوند این قانون را، به عنوان یک آیه و برای آشنایی انسانها با قوانین حاکم بر صحنههای پیش رو، در آن اعمال کرده است. نوح ع نیز در ابتدای طوفان با این قانون آشنا نبوده است و لذا درخواست نجات فرزند خود را مطرح کرده است.
بحث و نتیجهگیری
برخی از مفسران کوشیدهاند آیات روایتگر طوفان نوح ع در سوره هود را به گونهای تفسیر کنند که توالی آیات سوره هود بر سیر زمانی وقوع حوادث منطبق گردد. گروه دیگر از مفسران عدم رعایت توالی زمانی در این آیات را پذیرفتهاند. اما تلاشهای هر دو گروه با تعارضهایی مواجه شده است که از سوی این مفسران پاسخ درخوری به آنها داده نشده است. بررسی این آیات به عنوان جزئی از پیکره سوره هود روشن میسازد که؛
1- شیوه روایتگری ماجرای طوفان نوح ع در این سوره دارای سه ویژگی است. اولاً رفتارهای دو گروه کافران و مومنان به صورت کاملاً تمایز یافته شرح داده شده است. ثانیاً سرانجام هر دو گروه به صورت مستقل از یکدیگر در صحنه عذاب توصیف شده است و ثالثاً به رفتارها و سرانجام کافران پیش از بیان رفتارها و سرانجام مومنان اشاره شده است. التزام همزمان یک روایت به این سه ویژگی، الگویی از روایتگری را پدید میآورد که میتوان آن را «الگوی رگبرگی» نامید.
2- با تفکیک جملات مربوط به دو گروه مومنان و کافران از یکدیگر و قرار دادن آنها در الگوی رگبرگی، طرحی از کل وقایع ماجرای طوفان به ترتیب زمان وقوع شکل خواهد گرفت. اما از آنجا که آیات مربوط به دو گروه در میان یکدیگر جای گرفتهاند، نمیتوان کل این آیات را در یک چینش خطی بر محور زمان به دنبال هم در نظر گرفت.
3- الگوی رگبرگی تبیین درخوری برای نظام چینش این آیات به دست میدهد. این الگو نخست روشن میسازد که گفتگوی میان نوح ع و فرزندش در آستانة برپایی طوفان انجام گرفته است و نه بعد از به حرکت در آمدن کشتی، آنچنان که ظهور ابتدایی آیه 42 سوره هود نشان میدهد. بر این اساس دیگری نیازی به بیان معانی دور از ظاهر برای واژه «معزل» در این آیه نیست. دوم آن که دعای نوح ع برای نجات فرزندش نه بعد از پایان یافتن طوفان، آنچنان که ترتیب آیات سوره هود نشان میدهد، بلکه درست پس از ربوده شدن فرزند نوح ع توسط موج صورت گرفته است.
4- مطابق این چینش، جریان مقوله «سلام» بر انسانها بعد از پایان طوفان نوح ع میتواند همان بروز دور گرداندن «قوم ظالمین» یعنی شیاطین و آزار و وسوسههای ایشان از فضای زندگی مؤمنین باشد که در آیه 44 به عنوان یک حکم الهی بیان شده است. درخواست نوح ع برای نجات فرزند نیز نه به دلیل ناآگاهی یک رسول اولوا العزم از وضعیت اعتقادی فرزند خویش، بلکه به دلیل حاکم شدن قانونی جدید در صحنه طوفان بوده است یعنی «معیار بودن صالحیت برای اهلیت و ورود به فضای امن از عذاب فراگیر» که نوح در ابتدای طوفان با آن ناآشنا بود.
منابع
[1].قرآن کریم [2].آلوسى، سيد محمود(1415ق)، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، بيروت، دارالكتب العلميه. [3].ابن اثیر، عزالدین علی(1374ش)، الکامل فی التاریخ، ترجمة ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، نشر داد. [4].ابن اشعث، محمد بن محمد(؟)، الجعفريات، تهران، مكتبة النينوى الحديثة. [5].ابن عاشور، محمد بن طاهر(؟)، التحرير و التنوير، بیجا، بینا. [6].ابن عجيبه، احمد بن محمد(1419ق)، البحر المديد فى تفسير القرآن المجيد، قاهره، ناشر دكتر حسن عباس زكى. [7].ابوالفتوح رازى، حسين بن على(1408ق)، روض الجنان و روح الجنان فى تفسيرالقرآن، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى. [8].اندلسى، ابوحيان محمد بن يوسف(1420ق)، البحر المحيط فى التفسير، بیروت، دار الفكر. [9].بحرانى، سيد هاشم(1416ق)، البرهان فى تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت. [10].بيضاوى، عبد الله بن عمر(1418ق)، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، بيروت، دار احياء التراث العربى. [11].راوندى كاشانى، فضل الله بن على(1376ش)، النوادر، تهران، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور. [12].زمخشرى، محمود(1407ق)، الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، بيروت، دار الكتاب العربي. [13].شبر، سيد عبد الله(1412ق)، تفسير القرآن الكريم، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر. [14].شريف لاهيجى، محمد بن على(1373ش)، تفسير شريف لاهيجى، تهران، دفتر نشر داد. [15].صادقى تهرانى، محمد(1365ش)، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامى. [16].صدوق، محمد بن على(1378ق)، عيون أخبار الرضا عليه السلام، تهران، نشر جهان. [17].ــــــــــــــــــــــ (1413ق)، من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامى. [18].صفار، محمد بن حسن(1404ق)، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، قم، مكتبة آية الله المرعشي النجفي. [19].طباطبايى، سيد محمد حسين(1374ش)، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمة سيد محمد باقر موسوى همدانى، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه. [20].طبرسى، فضل بن حسن(1372ش)، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو. [21].طبرى، ابو جعفر محمد بن جرير(1412ق)، جامع البيان فى تفسير القرآن، بيروت، دار المعرفه. [22].طنطاوى، سيد محمد(؟)، التفسير الوسيط للقرآن الكريم، بیج، بینا. [23].طوسى، محمد بن حسن(؟)، التبيان فى تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى. [24].عياشى، محمد بن مسعود(1380ش)، تفسير العيّاشي، تهران، المطبعه العلميه. [25].فخر رازى، محمد بن عمر(1420ق)، مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربي. [26].كاشانى، ملا فتح الله،(1423ق)، زبدة التفاسير، قم، بنياد معارف اسلامی. [27].كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق(1407ق)، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية. [28].گلدزيهر، ایگناس(1357ش)، درسهایی درباره اسلام، ترجمه: علینقی منزوی، تهران، کمانگیر. [29].مراغى، احمد بن مصطفى(بیتا)، تفسير المراغى، بیروت، داراحياء التراث العربى. [30].مصطفوى، حسن(1380ش)، تفسير روشن، تهران، مركز نشر كتاب. [31].مكارم شيرازى، ناصر(1374ش)، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلاميه. [32].نخجوانى، نعمت الله بن محمود(1999م)، الفواتح الالهيه و المفاتح الغيبيه، مصر، دار ركابى للنشر. [33].نیلساز، نصرت(1387ش)،« بررسی و نقد دیدگاه ونزبرو درباره تثبیت نهایی متن قرآن»، مقالات و بررسیها، تهران، تابستان 1387، دفتر 88، صص 151-170 [34].یعقوبى، احمد(1371ش)، تاریخ یعقوبی، ترجمة محمد ابراهیم آیتى، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي.
A Reflection on the Ordering of the Verses in Quranic Tales
with Emphasis on Verses of Noah’s Storm in Surah Hood
Mansour Pahlevan[4], Farhad Ahmadi Ashtiani[5]
Abstract
The Holy Quran has used fiction template to express teachings. In spite of many interpretive attempts in Qur’anic tales scope, the study of God’s narrative in these verses has been less considered. The arrangement of Noah’s storm verses in Surah Hood is confronted with the assumption that it is based on time sequence. This study, with the suggestion of a “vein” pattern for these verses, provides the means for not observing the sequence of times in the arrangement of these verses. By dividing the sentences of the two groups of believers and infidels from each other and placing them in the pattern of vein, a plot of all events of the storm event will be formed according to the time of occurrence. This arrangement of the verses can be considered in interpreting some of the other narratives of the Qur’an. First, it is clear that the conversation between Noah and his son was on the verge of a storm, and not after the ship was moving, and the second, that Noah’s prayer for saving his son not after the end of the storm, as shown by the arrangement of the Surah Hood, but just after the slaughter of Noah’s son by the wave. Also according to this system, the flow of the “Salam” category after the end of the storm’s high-risk scene and Noah’s ignorance of his child’s belief is reinterpreted.
Keywords: The vein pattern, coherence of the verses, structural interpretation, structure of the surah, the descent.
- استاد گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران Email:pahlevan@ut.ac.ir
- دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران،(نویسنده مسئوول)؛ Email: farhadahmadi@ut.ac.ir
-[3] بنابر نقل راوندی با اسناد خود از امام کاظم(ع)، نوح(ع) و اصحابش مدت 6 ماه در کشتی بودند. [11،ص51] ابن اثیر نیز در الکامل مدت زمان بالا آمدن آب تا وقت فرو نشستن آن را شش ماه و ده شبانه روز دانسته است. [3،ج1،ص261] بعضی از پژوهشگران بر اساس روایتی از امام صادق(ع) [24،ج2،ص146 مدت زمان طوفان را هفت شبانه روز دانستهاند. اما دقت در این روایت نشان میدهد که امام صادق(ع) مدت زمان فرورفتن آب بعد از طوفان را، و نه مدت زمان کل طوفان، هفت شبانه روز دانستهاند. یعقوبی نیز در تاریخ خود در این مورد چنین مینویسد: «برخى روایت کردهاند که نوح در روز اول ماه رجب سوار کشتى شد و در ماه محرم، کشتى بر کوه جودى قرار گرفت. نوح پس از آرام گرفتن کشتى، چهار ماه توقف کرد. بدین ترتیب، فاصله بین رفتن نوح در کشتى و بیرون آمدنش از آن یک سال و ده روز به طول انجامید.» [34،ج1،ص13]
[4]. Professor, the Department of Quran and Hadith Sciences, University of Tehran; Email: pahlevan@ut.ac.ir.
[5]. PhD Student, The Department of Quran and Hadith Sciences, University of Tehran(Corresponding Author); Email: farhadahmadi@ut.ac.ir