سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان / در محضر قرآن _ نظام سوره یوسف علیه السلام (۱)

در محضر قرآن _ نظام سوره یوسف علیه السلام (۱)

دانلود

.

نظام یعنی بند تسبیح

حدیث ثقلین  .

حدیث ثقلین در کتب اهل سنت از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) :

1ـ در غدیر خم هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از حجة الوداع برمى گشت برخاست و ضمن ایراد بیانات مفصّل خود، حدیث ثقلین را بیان فرمود. این همان چیزى است که قبلا از صحیح مسلم و خصائص نسائى با ذکر اسناد و مدارک نقل کردیم.

2ـ در ایام حج، روز عرفه هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر شتر خود سوار بود و خطبه مى خواند، این حدیث را ایراد فرمود. این همان چیزى است که ترمذى از جابر بن عبدالله انصارى نقل کرده، و قبلا در شماره 3 فصل قبل بیان شد.

3ـ در جحفه که یکى از میقات هاى حج و محلى میان مکه و مدینه است این حدیث را ایراد فرمود. همان گونه که ابن اثیر در اسد الغابه در حالات عبدالله بن حنطب آورده است; و قبلا در شماره 8 فصل قبل از این سلسله احادیث ذکر شد.

4ـ در بیمارى وفات، هنگامى که آخرین وصایاى خود را بیان مى فرمود، توصیه به ثقلین کرد و فرمود:

«اَیُّهَا النّاس یُوشَکُ اَنْ اُقْبَضَ قَبْضاً سَریعاً فَیُنْطَلَقُ بى، وَ قَدْ قَدَّمْتُ اِلَیْکُمُ القَوْلَ مَعْذِرةً اِلَیْکُمْ اِلاّ اَنّى مُخْلِفٌ فیکُمْ کِتابَ رَبّى عَزَّوَجَلَّ ،وَ عِتْرَتى اَهْلَ بَیْتى، ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلىٍّ(علیه السلام)فَرَفَعها، فَقالَ هذا مع القرآنِ والقرآنُ مع علىٍّ لایَفْتَرِقانِ حَتّى یَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ فَاسْئَلُوهُما ما خَلَّفْتُ فیهِما»: «اى مردم من به زودى از میان شما خواهم رفت و من نسبت به همه شما اتمام حجت کرده ام; آگاه باشید من در میان شما کتاب پروردگار بزرگم و عترتم، اهل بیتم را به یادگار مى گذارم». سپس دست على(علیه السلام) را گرفت و بلند کرد و فرمود: «على(علیه السلام) با قرآن است و قرآن با على است; و هرگز از هم جدا نمى شوند تا در کنار حوض (کوثر) نزد من آیند پس از آن دو سؤال کنید، از آن چه در آنها به یادگار گذاشتم».(1) در این حدیث دقائق و ظرائفى است که بر اهل معنى پوشیده نیست.

5ـ در حجّة الوداع در مسجد خیف فرمود: « اَلا وَ اِنّى سائِلُکُم عَنْ الثِّقْلَیْنِ، قالُوا یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الثِّقْلَیْنِ؟! قالَ: کِتابُ اللهِ الثِّقْلُ الاَکْبَرُ، طَرَفٌ بِیَدِاللهِ وَ طَرَفٌ بَاَیْدیکُمْ، فَتَمَسَّکُوا بِه لَنْ تَضِلُّوا وَلَنْ تَزِلُّوا وَ عِتْرَتى وَ اَهْلُ بَیْتى، فَاِنَّهُ قَدْ نَبَّانِىَ اللَطیفُ الخَبیرُ اَنَّهُما لَنْ یَفْتَرقا حَتّى یَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ، کَاِصْبَعى هاتَیْنِ!»: «آگاه باشید من از شما از ثقلین سؤال مى کنم! عرض کردند: اى رسول خدا ثقلین چیست؟! فرمود: ثقل اکبر قرآن مجید است که یک سوى آن در دست (قدرت) خدا و سوى دیگرش در دست شما است; پس به آن تمسّک جویید که هرگز گمراه نخواهید شد، و هرگز لغزش نخواهید داشت و ثقل دیگر عترتم و اهلبیتم هستند; زیرا خداوند لطیف خبیر به من خبر داده که آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند; مانند این دو انگشت من که در کنار هم قرار دارند»! (2)

6ـ هنگام بازگشت از طائف بعد از فتح مکه پیامبر(صلى الله علیه وآله) برخاست و خطبه اى خواند و این حدیث را بیان فرمود، و همین نکات مهم را یادآور شد. (3)

این همه تکرار و تأکید در مقام هاى مختلف: در مدینه، در ایّام حج، در روز عرفه، و مسجد خیف (در ایام منى) و در وسط راه مکه و مدینه و در موارد دیگر، دلیلى روشن و برهانى قوى و گویا است بر اینکه مسأله تمسک به این دو شئ گرانمایه مسأله اى سرنوشت ساز و پراهمّیت بوده است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)قصد داشته مسلمانان را به اهمیت آن دو آگاه سازد تا مسلمانان گمراه نشوند; و عجیب است که ما با این همه تکرار و تأکید دست از آنها برداریم و خود را به گمراهى بیفکنیم، و یا با توجیه هاى نادرست از اهمّیت آنها بکاهیم. چگونه مى توان به سادگى از کنار حدیثى گذشت که بالغ بر بیست نفر از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را نقل کرده; و در منابع معروف و دست اول آمده، و در حدود دویست کتاب معروف اسلامى نقل شده; نه در سندش شک و تردیدى است، و نه در دلالتش ابهامى وجود دارد، و ساده گذشتن از کنار چنین روایتى قطعاً مسئولیت سنگینى دارد.

کسى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به عنوان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و خاتم پیامبران و امین وحى الهى مى شناسد، و تأکید او را در تمسّک به این دو ثقل گرانمایه آشکارا مى بیند و عدم گمراهى را در پیروى از آن دو بر مى شمرد; باید بداند که راز مهمى در این امر نهفته و اصل مهمى از اصول اسلامى در آن جاى گرفته است.  

 1. صواعق المحرقه، صفحه 75.

2. تفسیر على بن ابراهیم، مطابق نقل بحار الانوار، جلد 23، صفحه 129 حدیث 61.
3. صواعق ابن حجر، فصل اول، باب 11، آخر صفحه 89.
.
ساختار سوره های قرآن

ساختار سوره یوسف علیه السلام به شکل قطار  

نظام سوره یوسف علیه السلام
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
[يوسف1 ] – الر تِلْکَ آياتُ الْکِتابِ الْمُبينِ
الف‏، لام‏، راء. اين است آيات کتاب روشنگر.
[يوسف2 ] – إِنّا أَنْزَلْناهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
ما آن را قرآني عربي نازل کرديم‏، باشد که بينديشيد.
[يوسف3 ] – نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْکَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلينَ

ما نيکوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن که به تو وحي کرديم‏، بر تو حکايت مي‏کنيم‏، و تو قطعاً پيش از آن از بي‏خبران بودي‏

[يوسف4 ] – إِذْ قالَ يُوسُفُ ِلأَبيهِ يا أَبَتِ إِنّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لي ساجِدينَ
[ياد کن‏] زماني را که يوسف به پدرش گفت‏: «اي پدر، من [در خواب‏] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم‏. ديدم [آنها] براي من سجده مي‏کنند».
[يوسف5 ] – قالَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُءْياکَ عَلي إِخْوَتِکَ فَيَکيدُوا لَکَ کَيْدًا إِنَّ الشَّيْطانَ لِْلإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ
[يعقوب‏] گفت‏: «اي پسرک من‏، خوابت را براي برادرانت حکايت مکن که براي تو نيرنگي مي‏انديشند، زيرا شيطان براي آدمي دشمني آشکار است‏.
[يوسف6 ] – وَ کَذلِکَ يَجْتَبيکَ رَبُّکَ وَ يُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْويلِ اْلأَحاديثِ وَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْکَ وَ عَلي آلِ يَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلي أَبَوَيْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهيمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَليمٌ حَکيمٌ
و اين چنين‏، پروردگارت تو را برمي‏گزيند، و از تعبير خوابها به تو مي‏آموزد، و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مي‏کند، همان گونه که قبلاً بر پدران تو، ابراهيم و اسحاق‏، تمام کرد. در حقيقت‏، پروردگار تو داناي حکيم است‏.
[يوسف7 ] – لَقَدْ کانَ في يُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ آياتٌ لِلسّائِلينَ
به راستي در [سرگذشتِ‏] يوسف و برادرانش براي پُرسندگان عبرتهاست‏.

.

[يوسف108 ] – قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَي اللّهِ عَلي بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکينَ
بگو: «اين است راه من‏، که من و هر کس (پيروي‏ام‏) کرد با بينايي به سوي خدا دعوت مي‏کنيم‏، و منزّه است خدا، و من از مشرکان نيستم‏».
[يوسف109 ] – وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُري أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي اْلأَرْضِ فَيَنْظُرُوا کَيْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ اْلآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ
و پيش از تو [نيز] جز مرداني از اهل شهرها را ـ که به آنان وحي مي‏کرديم‏ ـ نفرستاديم‏. آيا در زمين نگرديده ‏اند تا فرجام کساني را که پيش از آنان بوده‏اند بنگرند؟ و قطعاً سراي آخرت براي کساني که پرهيزگاري کرده‏اند بهتر است‏. آيا نمي‏ انديشيد؟
[يوسف110 ] – حَتّي إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا فَنُجِّيَ مَنْ نَشاءُ وَ لا يُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمينَ
تا هنگامي که فرستادگان [ما] نوميد شدند و [مردم‏] پنداشتند که به آنان واقعاً دروغ گفته شده‏، ياري ما به آنان رسيد. پس کساني را که مي‏خواستيم‏، نجات يافتند، و[لي‏] عذاب ما از گروه مجرمان برگشت ندارد.
[يوسف111 ] – لَقَدْ کانَ في قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ ِلأُولِي اْلأَلْبابِ ما کانَ حَديثًا يُفْتَري وَ لکِنْ تَصْديقَ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصيلَ کُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُدًي وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
به راستي در سرگذشت آنان‏، براي خردمندان عبرتي است‏. سخني نيست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصديق آنچه [از کتابهايي‏] است که پيش از آن بوده و روشنگر هر چيز است و براي مردمي که ايمان مي‏آورند رهنمود و رحمتي است‏.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

میدانید دائم، درمحضر مولانا مهدی سلام الله علیه هستیم؟؟؟

ويدئو/ بقیت الله خیرلکم

درمحضر قرآن _ پرهام فروتن حافظ کل قرآن

ويدئو/ پرهام فروتن از حافظان کل قرآن کریم

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.