سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / معرفت / شورای نویسندگان /  درباره ابعاد بعثت رسول گرامی اسلام ص در بعضی از آیات قرآن

 درباره ابعاد بعثت رسول گرامی اسلام ص در بعضی از آیات قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

 درباره ابعاد بعثت رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله وسلم در بعضی از آیات قرآن

از آنجایی که پرداختن به رسالت بزرگ مرد عالم یعنی سید ما رسول الله ص امری بزرگ است بخاطر وجود مقدس و والای آن حضرت ,ونیاز به افرادی واجد مدارج عالی که ما از ادراک حضوری چنین افرادی محروم هستیم اما گنجی بزرگ در دسترس ماست که می توان با اعتماد کامل به آن ,اندکی به این مطلب نزدیک شد.

بلی آیات قرآن گنجینه ای عظیم که در اصل کلام خداست با آنهمه توجه وتذکری که درباره آن مطرح شده که پرداختن به آن جای این مقال نیست .

ما قصدداریم سراغ قرآن برویم وبا تفحص و تدبردر ظاهر این مکتوب الهی به موضوع رسالت رسول گرامی اسلام ص و جایگاه آن بپردازیم اما چند نکته ضروری و بعنوان پیش فرض اولیه مارا در این امرکمک می کند.

۱-آیات زیادی به امر رسالت حضرت رسول الله پرداخته و طرح موضوع کرده واز زوایای مختلفی آنرا توضیح داده است

ما به دوآیه از میان تعداد زیادی از آیات می پردازیم که به نظرمان آمد درجات عالی این امر بزرگ را مد نظر دارد

هرچند ممکن است در آیات دیگر ,صریحا یا تلویحا این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.

۲- وقتی یکی دو آیه ,اینقدر مطلب و نکات عالی و مرتفع وجود دارد, خود حاکی از اعجاز این نعمت بزرگ الهی در میان جهانیان است .

۳- قرار نیست ما همه مطالب مربوط به رسالت رسول گرامی را احصا و جمع آوری کنیم بلکه دقت در همین آیات مقدار بسیار زیادی به موضوع ما کمک می کند .

۴- این وجیزه ,تلاش و برگ سبزی است که به پیشگاه مبارک سید عالم خالصانه وخاضعانه ,امید که مقبول نظرش افتد و نیم نگاهی به ما کند

 که فرمود …..فاوف لنا الکیل وتصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین .سوره یوسف ۸۸

رسالت آسمانی رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)

طبق معمول چند ده‌ساله، هر موقع در مناسبت‌ها تلویزیون را روشن می‌کنیم فردی صحبت می کند در مورد رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم یا یکی از اهل‌بیت علیهم‌السّلام،و حرف‌شان اینست که فضایل این بزرگواران بی‌شمار است و اما اخلاق‌شان.

یا اخلاق‌شان را مطرح می‌کنند یا یک موضوع دنیایی از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را مطرح می‌کنند. در مجموع انسان احساس می‌کند حق مطلب ادا نمی‌شود.

ما چه‌کار می‌کنیم؟

ما چه رفتاری در این زمینه داریم؟ آیا ما می‌توانیم به سمت فضایل فراتر از زمینی اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) حرکت بکنیم و همدیگر را دعوت به این مقولات بکنیم؟

 در رابطه با رسالت آسمانی رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) دو آیه از قرآن را معرقی می‌کنیم :

آیه اول، آیه۱۷۰ سوره نساء، يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ وَ إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً

آیه دوم، آیه۱۵۸ سوره اعراف، قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعاً الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيي‏ وَ يُميتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

خداوند با تمام مردم صحبت می‌کند

  هر دو آیه با يا أَيُّهَا النَّاسُ شروع می‌شود، خدا با تمام مردم دارد صحبت می‌کند. خداوند نمی‌فرماید، ای اعراب، ای مردم مکه و مدینه، با کل مردم خداوند دارد صحبت می‌کند، کل انسان‌ها يا أَيُّهَا النَّاسُ هم در آیه۱۷۰ سوره نساء شما این را می‌بینید، هم در آیه۱۵۸ سوره اعراف.

هر دو آیه حاکی از آمدن یک رسول است.

در آیه۱۷۰ سوره نساء قَدْ جاءَكُمُ الرَّسُولُ ،

در آیه  ۱۵۸ سوره اعراف إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعاً

رسول خدا بسوی تمام انسان‌ها, اما از جانب چه کسی

در هر دو آیه شما می‌بینید که از جانب اللّهی که آسمان و زمین از آنِ اوست.

در آیه  ۱۷۰ نساء داریم: فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.

و در آیه ۱۵۸ اعراف داریم: الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ پس اللّهی که آسمان‌ها و زمین از آن اوست.

عنایت بفرمایید، هفت‌آسمان، نه فقط آسمان اول، نه فقط جو زمین، تمام آسمان‌ها از آن اوست، بلکه پادشاهی آسمان‌های هفت‌گانه و زمین به طور مطلق از آن اوست. خدای صاحب آسمان‌های هفت‌گانه و زمین،

خدای پادشاه آسمان‌های هفت‌گانه و زمین، رسول‌الله (صلّی‌الله‌ علیه‌وآله‌وسلّم) را بعنوان رسول بسوی همه انسان‌ها فرستاده.

در آیه ۱۷۰ سوره نساء صحبت از مالکیت است، در آیه فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، یعنی مالک هم خداست، مالک الله است، در پهنه آسمان‌ها و زمین، مالک مطلق الله است.(فان لله)

در آیه ۱۵۸ سوره اعراف برمی‌آید ملکِ مطلق در پهنه آسمان‌ها و زمین, الله است. پس الله به عنوان مالک مطلق آسمان‌ها و زمین یا به عنوان مَلِک مطلق آسمان‌ها و زمین، رسولی فرستاده.

ابعاد رسالت (طرح اصلی مسأله)

حیطه رسالت یا دقیق‌تر بگوییم ابعاد رسالت این رسول با موضوع مطروحه از جانب خداوند به شدت هم‌خوانی دارد، یعنی آن‌جوری که خدا خودش را معرفی می کنه، رسالت به آن موضوع ربط دارد.

خداوند می‌فرماید من مالک آسمان‌ها و زمین هستم، پس رسولی که فرستاده، این رسول با مالکیت خدا در آسمان‌های هفت‌گانه و زمین به شدت مرتبط است. این منطق ماجراست .

یک مثال ضعیف می‌زنیم:

 هر چه پشت سد باشد از دریچه همان جاری می‌شود. پشت سد به مثابه ساحت دوم توحید هست و این چیزی که جاری می‌شود به مثابه رسالت رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم).

نمی‌شود پشت سد هوا باشد، این طرف آب جاری بشود. نمی‌شود پشت سد آب باشد، این طرف شیر جاری بشود.

هر چه پشت سد هست، از این طرف جاری می‌شود، از دریچه جاری می‌شود. پشت سد چیست؟

طبق آیه۱۷۰ سوره نساء فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. این طرف , همان مالکیت آسمان‌ها و زمین توسط رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ارسال می‌شود.

طبق آیه ۱۵۸ سوره اعراف پشت سر چیست؟ پادشاهی مطلق آسمان‌ها و زمین، لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.

 توسط رسول‌الله چه جاری می‌شود؟

پادشاهی مطلق در آسمان‌ها و زمین توسط ایشان جاری می‌شود.

رسولِ مالک آسمان‌ها و زمین،رسولِ پادشاه آسمان‌ها و زمین.

دقت بفرمایید ,این موضوع اصلاً در مخیّله ما نبوده، ما به این موضوعات کاری نداشته ایم شما این را بعنوان یک مفهوم نگاه کنید فارغ از واژه بندی‌اش، رسولِ صاحب آسمان‌ها و زمین، رسول پادشاه آسمان‌ها و زمین. با این مفهوم شما در کتاب‌ها نگاه کنید.

در طی ۱۴۰۰ سال گذشته شما چند کتاب پیدا می‌کنید که این موضوع را توضیح داده باشد.

البته بی‌انصافی نکنیم بعضی از دانشمندان فحوای کلامشان حاکی از این موضوع هست، به خصوص مرحوم شهید دستغیب. شهید دستغیب در آثار قلمی‌اش و آثار کلامی‌اش که بعداً چاپ شد، برای شما صحبت نمی‌کرد، شما را می‌برد در صحنه. وقتی از قیامت صحبت می‌کرد، وقتی از اهل‌بیت (علیهم ‌السّلام) صحبت می‌کرد، شما را می‌برد.

چرا؟

چون خودش رونده بود.

چرا؟

چون خودش سالک الی الله بود!

و این قبیل آدم‌ها بوده‌اند، این نیست که نبوده‌اند؛ اما به صورت منسجم، به صورت یک بحث علمی، به صورت یک بحث قرآنی، این موضوع را شما کجا پیدا می‌کنید؟ رسول مالک آسمان‌ها و زمین، رسول پادشاه آسمان‌ها و زمین،

در قبال هردو موضوع خداوند می‌فرماید آمِنُوا. لحن، لحن آمرانه است، من ایمان بیاورم، من به رسول صاحب آسمان‌ها و زمین .

ایمان بیاورم طبق آیه۱۷۰ سوره نساء، یعنی اعتقاد پیدا کنم که اعتقادی که به تبعه‌اش به عمل کشیده بشوم، اعتقاد پیدا کنم که صاحب آسمان‌ها و زمین یک شخص بزرگواری را بعنوان نماینده فرستاده که چه؟ برای این که معنای مطلب را بفهمیم، با همدیگر همراه بشویم،

مثال درباره مالک بودن و ملک بودن

وقتی خداوند می‌فرماید:

فَإِنَّ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

صحبت از صاحب بودن ومالک بودن است.

مثالی بزنیم: بزرگ‌ترین ملّاک کشور، کسی که زمین بیشتر از همه دارد، کسی که پولش از پارو بالا می‌رود، ساختمان‌ها، برج‌ها، زمین‌ها، کارخانه‌های زیادی در کشور دارد، از همه بیشتر دارد، می‌گویند این آقا یک نماینده فرستاده.

نماینده بزرگ‌ترین ملّاک کشور پیش شما می‌خواهد بیاید. ملّاک یعنی کسی که مِلک دارد. این جمله را بشنوید می‌گویند نماینده بزرگ‌ترین ملّاک کشور پیش شما می‌خواهد بیاید. چه ذهنیتی در شما ایجاد می‌شود؟

کسی که بیشترین ملک‌ها را در کشور دارد، نماینده تام‌الاختیارش دارد می‌آید، مسلماً او با املاک سروکار دارد، مسلماً او می‌خواهد از املاک صاحب صحبت بکند، مسلماً می‌خواهد بگوید که شما نیازتان چیست؟

مسلماً می‌خواهد بگوید که من با یک بسته پیشنهادی آمدم، من از جانب او آمدم بسوی شما. شما که درخواست نکردی، در ابتدا می‌خواهم این امتیازها را برای شما قرار بدهم. هنوز با او مواجه نشدی، کلی ذهنیت‌ها در ذهن شما ایجاد می‌شود.

آیا ما رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را به این عنوان می‌شناسیم؟

نه، تا به حال اصلاً فکر نکردم، هیچ‌وقت این مقوله برای ما مطرح نبوده. ما همیشه در ذهنمان بوده یک خدایی هست، همه چیز از آنِ اوست، یک آدم خوبی را در مکه به دنیا آورده، بعد از چند وقت به او فرموده که شما پیغمبر باش، شما رسول باش، یک کتاب آسمانی هم به او داده و ایشان دارد برای مردم مطرح می‌کند و مردم را تعلیم و تربیت می‌کند.

این بوده تلقّی ما مسلمان‌ها، تلقّی ما مؤمنین، از رسالت رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)

وقتی در آیه ۱۷۰ سوره نساء می‌آییم، تلقّی ما در این آیه نمی‌گنجد.

وقتی‌که ما در آیه۱۵۸ سوره اعراف می‌آییم، تلقّی ما، تصوّر ما از رسالت رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در این آیه نمی‌گنجد، با این دو آیه هم‌خوانی ندارد. پس ما باید خودمان را اصلاح بکنیم. حال چه کنیم؟

فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ (بعنوان رفتار درقبال)

در آیه۱۷۰ خدا می‌فرماید فَآمِنُوا، فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ.

در آیه۱۵۸ سوره اعراف فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ

 یعنی به نظر می‌رسد آیه۱۵۸ سوره اعراف یک مقدار در این زمینه بیشتر مطلب دارد. در هر دو آیه خدا چه می‌فرماید؟

ایمان بیاورید به این رسول.

اما ما به چه کسی ایمان داریم؟

به رسول‌اللّهی که ۱۴۹۹ سال پیش خداوند ایشان را در مکه به دنیا آورده ، ایشان آدم خوبِ جامعه‌اش بود، خداوند ایشان را بعنوان رسول مبعوث کرد، کتاب آسمانی به ایشان داد، اما صحبت خداوند در این دو آیه چیز دیگری است.

خداوند در این دو آیه می‌فرماید به رسول مالکِ آسمان‌ها ایمان بیاورید، طبق آیه ۱۷۰ سوره نساء و طبق آیه ۱۵۸ سوره اعراف خداوند می‌فرماید به رسول پادشاه آسمان‌ها و زمین ایمان بیاورید.

این با آن ایمانی که ما داریم تفاوت دارد. ایمان ما نسبت به رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به ایمانی که در کتب تاریخی درباره حضرت مطرح می‌شود، نزدیک‌تر است تا به قرآن. مقداری به این موضوع، فکر بکنیم ، به چه جنبه‌هایی از ایشان ایمان داریم، ، ایمان چیزی است که شما پایش بایستید، اعتقادی است که پایش بایستید. چه جنبه‌ای از رسول‌الله (صلّی‌الله‌ علیه‌وآله‌وسلّم) را من ایمان دارم؟

یعنی اعتقادی که من پایش بایستم. این را اگر بنویسیم بعد عرضه کنید به آیه۱۷۰ سوره نساء، می‌بینید که تفاوت دارد. وقتی عرضه کنیم به آیه ۱۵۸ سوره اعراف می‌بینید تفاوت دارد.

فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ،  امر به ایمان , هم به این خدا و هم به این رسول

طبق آیه۱۵۸ سوره اعراف نگاه کنیم فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، ایمان بیاورید به الله و رسولش، کدام الله؟

همان اللّهی که الَّذي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، پادشاه مطلق آسمان و زمین است.

فَآمِنُوا بِاللَّهِ ایمان بیاورید به الله به خاطر پادشاهی مطلقش در آسمان‌ها و زمین.

پادشاهی مطلق خدا؟ اگر او پادشاه مطلق باشد، پس من باید رعیت مطلق او باشم. من که در زندگی‌ام هر کار دلم می‌خواهد انجام می‌دهم. اینکه هر کار در زندگی‌ام می‌خواهم انجام می‌دهم، این به پادشاه مطلق آسمان‌ها و زمین ارتباط ندارد. او در حیطه خودش هر کار دلش می‌خواهد انجام می‌دهد، منم در حیطه خودم هر کار دلم می‌خواهد انجام می‌دهم، هر کاری به فکرم می‌رسد انجام می‌دهم. نه عبد او هستم نه رعیت او هستم، در حالیکه در قبال پادشاه آدم‌ها باید رعیت باشند، من رعیت او نیستم، چه می‌شوم ؟ غاصب.

وقتی خداوند می‌فرماید به چنین اللّهی ایمان بیاورید یعنی یک تغییراتی در افکار و در رفتار و در زندگی من باید واقع بشود.

از این قسمت عبور می‌کنیم. فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، به رسولِ این فرد بزرگوار ایمان بیاورید، رسول چه کسی؟ کسی که پادشاه مطلق آسمان‌ها و زمین است.

این را در قالب مثال بیاوریم چه می‌شود؟ پادشاه مطلق کشور، نماینده تام‌الاختیار را فرستاده، این نماینده می‌خواهد بیاید پیش شما. کسی که همه اختیارات در دست اوست، کسی که همه تصمیمات از جانب اوست، نماینده تام‌الاختیار را فرستاده بسوی ما. چه تصوّری باید در ذهن ما باید ایجاد بشود؟ آیا شده در عمرمان یک بار به رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه ‌وآله‌وسلّم) از این جنبه نگاه کنیم؟ این‌گونه اعتقاد داشته باشیم، به تبعش با حضرت این‌گونه رفتار کنیم.

ای نماینده تام‌الاختیار پادشاه مطلق آسمان‌ها و زمین.

وطبق آیه ۱۷۰ سوره نساء، ای فرستاده صاحب مطلق آسمان‌ها و زمین

من هیچ‌وقت به این جنبه از رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فکر نکردم، چه برسد بخواهم از این جنبه به ایشان بپردازم  اولین باره که دارم این واژه‌ها را می‌گویم و تازه باید فکر کنم یعنی چه؟ من در طول عمرم اصلاً به این موضوع نپرداخته ام.

ما مسلمانها باندازه لازم به این درجه از رسالت نپرداخته ایم

بله این‌ها جنبه‌هایی از رسالت رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) هست که ماها نپرداختیم. در دین‌مان ، در قرآن‌مان ، در احادیث متعدد هست.

در کتاب احتجاج طبرسی نگاه می‌کنیم، بارها اهل‌بیت (علیهم‌ السّلام) در فرمایشات‌شان در این راستا صحبت کردند.

شما عبارت رسول رب‌العالمین را وقتی دنبال می‌کنید، می‌بینید بارها در احادیث صحبت شده از این عبارت. ما توجه نکردیم، ما غافل بودیم.

زرتشتی‌ها به ما إلقاء کردند

اعتقادی که ماها داریم بیشتر به آن چیزی نزدیک است که زرتشتی‌ها به ما إلقاء کردند، زرتشتی‌ها چه به ما القاء کردند؟ رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را می‌گویند پیغمبر تازی، تازی یعنی عربی. ما هم قبول کردیم، بله ما پیرو پیغمبر عربی هستیم. به قرآن می‌گویند تازی‌نامه، یعنی عربی‌نامه. بله، این کتابی که عربی هست. آقا رسول تازی چیست؟

رسول تازی، اما ما نباید به حرف آن‌ها گوش کنیم. خب ما چه فکری بکنیم؟ چه داریم جایگزینش کنیم؟

آن فکر جایگزین و آن اندیشه برتر را از کجا آوردی؟ از قرآن؟ از حدیث؟یا نه اصلاً خالی‌الذهن هستیم، چیزی در ذهنمان نیست، نپرداخته ایم.

پس إن‌شاءالله با توکل به خدا، از قراأت این نوشتار به بعد این دو آیه برای ما جلب‌توجه بکند. بگوییم که من با توکل به خدا باید این دو آیه را در وجودم بیاورم. از جنبه این بحثی که مطرح می‌کنیم این دو آیه یکی است.

این دو آیه دو دریای عظیم هست، این دو آیه حاکی از یک مطلب است. ما باید به چنین رسولی ایمان بیاوریم.

وقتی مؤمنی از دنیا می‌رود، فقط کافی است یک جمله به او گفته بشود، آن مقداری که به رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه ‌وآله‌وسلّم) ایمان داری از آنِ شما. شما می‌گویید طبق آیه ۱۷۰ سوره نساء، رسول صاحب آسمان‌های هفت‌گانه و زمین ؟

شما در طی زندگی‌ات در دنیا چه طور به این مطلب پرداختی؟ هر چقدر پرداختی مال شما. در چه وسعتی شما رسول صاحب آسمان‌ها و زمین را قبول داری و ایمان داری؟ در هر وسعتی قبول داری، مال شما. به اندازه یک باغچه این اعتقاد را داری، به اندازه یک باغچه مال شما. به اندازه یک جو زمین ایمان داری، به اندازه جو زمین مال شما. به اندازه دو آسمان ایمان داری، دو آسمان مال شما.

تاثیر این درجه از ایمان در زندگی آخرتی مومنین

اینجا عنایت بفرمایید می فرماید: فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ، این را بعد از فوت برای خودت بخوان. اگر به چنین رسولی ایمان بیاوری برای شما بهتر است. آدم‌ها بعد از فوتشان چون هیچ موقع به این دو آیه نپرداختند، می‌ایستند فقط نگاه می‌کنند. چه می‌بینی؟ هیچی. خدا را صدا کن. خدا؟

مدام دارم صدایش می‌کنم، صدایی نمی‌شنوم، جوابی نمی‌شنوم، چیزی احساس نمی‌کنم. پیغمبرش را صدا کن. صدا می‌کنم، جوابی نمی‌شنوم. یعنی خدا نیست؟ فلانی مگر در زندگی‌ات بارها نخواندی که او صاحب آسمان‌ها و زمین هست، او پادشاه آسمان‌ها و زمین است، چرا نمی‌توانی با آن ارتباط برقرار کنی؟ او صاحب آسمان‌ها و زمین هست، چون می‌بینی این نظمی که در آسمان‌ها و زمین است، این را باید یکی ساخته باشد. این نظم خودساخته نیست، یک کسی این نظم را ایجاد کرده، یک کسی این حسن را ایجاد کرده، من نمی‌توانم با او ارتباط برقرار کنم. چرا؟ چون در طی زندگی‌ام به ایمان به او نپرداختم, با اینکه خدا راه را به سویم بازکرده بود، با اینکه خداوند در قرآن توضیح داده بود، من نپرداختم، یعنی کفر ورزیدم.

همان کفر الآن جلوی چشم فرد را گرفته، هر طرف نگاه می‌کند خدا را نمی‌بیند، خدا را احساس نمی‌کند، هر طرف را که می‌بیند اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را احساس نمی‌کند.

فرض کنید بعد از فوت در آسمان اول، یکی از اهالی آسمان پنجم به عنوان میهمان پایین بیاید.

ساکنان آسمان اول می‌گویند سال‌هاست که ما فوت کردیم اما هیچ دسترسی به اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) نداریم. می دانیم هستند، می دانیم وجود دارند، همه ما در ابتدای فوت‌مان با امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) مواجه شدیم.

ایشان جایگاه ما را تعیین کردند. به همان نشانی هم باشد مطمئنیم که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) هستند اما دیگر نشانی از ایشان نمی‌بینیم. فرمودند فلانی جایگاه تو اینجا، از این امکانات استفاده کن. تا فرمودند من کشیده شدم به اینجا، مثلاً صدساله، دویست‌ساله فوت کردم الآن اینجا هستم، هر چه صدا می‌کنم جوابی نمی‌شنوم، به هر سمتی نگاه می‌کنم ردی از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نمی‌بینم، درحالی‌که نیازهایی دارم، نسبت به مولا سر تا پا نیاز هستم.

نفر اول این را می‌گوید، نفر دوم در همین حال و هوا صحبت می‌کند، نفر سوم، نفر صدم، این فردی که از آسمان پنجم آمده، متعجب به این‌ها نگاه می‌کند. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) که اینجا هستند . در آسمان اول دارند تردد می‌کنند. بعضی وقت‌ها فاصله‌شان بیشتر می‌شود، بعضی وقت‌ها فاصله‌شان کمتر می‌شود. تک‌تک اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) که هستند، این‌ها اطراف هستند، دارند حرکت می‌کنند، کارهایی دارند انجام می‌دهند. چون حجاب از این فرد آسمان پنجمی بیشتر کنار رفته ایمان بر او غلبه دارد و حجاب در او کمتر هست، به وضوح اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را می‌بیند، حتی در آسمان اول.

نه تنها وجود مقدس اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را می‌بیند، بلکه موقعیت‌های‌شان را و تأثیرگذاری اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را مدام رصد می‌کند. تعجب می‌کند، چطور اهالی آسمان اول ایشان را نمی‌بینند؟ این‌ها مؤمن هستند، صدسال است که از دنیا رفته اند، دویست‌ساله از دنیا رفته اند ،  مثلاً یکی می‌گوید من 500 ساله از دنیا رفته ام، چطور می‌گویند ما دسترسی نداریم؟

در آیه ۱۷۰ سوره نساء آمده بود که فَآمِنُوا خَيْراً لَكُمْ، ایمان بیاورید این برای‌تان بهتر است. این افراد مؤمن هستند، اما در طی زندگی مسیری را حرکت نکردند که از آن‌ها رفع حجاب بشود. مشکل ماانسانها این هست. اعتقاد داریم که رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) آقای بزرگواری هستند، از جانب خدا فرستاده شدند، خداوند کتاب آسمانی به ایشان داد.

اولاً نوع اعتقادمان، به پیغمبر تازی نزدیک‌تر است، به القاء زرتشتی‌ها نزدیک‌تر است تا به آیه ۱۷۰ سوره نساء.

ثانیاً نوع پرداختن‌مان، همان میزانی که اعتقاد داشتی، دل دادی به ایشان، به اهل‌بیت ایشان دل دادی، اما چرا در زندگی هر طور دلت خواست زندگی‌ات را ساختی؟

طرف می‌بینی که ۵۰ سالش شده، این اخلاق چیست برای خودت درست کردی؟ می‌گوید : دانشگاه می‌طلبید که این اخلاق را داشته باشم. تا دیروز شما این اخلاق را نداشتی؟

می‌گوید تا دیروز من دانشجو بودم الآن دیگر من استاد شدم در دانشگاه، ایجاب می‌کند که اخلاق خاصی را بورزم. چرا این‌قدر با تکبر راه میری؟ چرا بعضی وقت‌ها نیستی؟ نوع کلامت هم عوض‌شده؟ می‌گوید : به هرحال استادی دانشگاه می‌طلبد که آدم این‌گونه صحبت بکند. این‌ها چیست؟

خودش برای خودش ساخته. ببینید ما رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌ وآله‌وسلّم) را قبول داریم، ولو در حدی که زرتشتی‌ها به ما القاء کردند، گفتند پیغمبر تازی. ولو آن حد ضعیف را، دل دادیم به ایشان، اما نمی‌رویم سراغ مکتب‌شان که آقاجان من چه باشم؟ من چگونه زندگی کنم؟

من چه اخلاقی داشته باشم؟ من چه رفتاری داشته باشم؟ من چه تفکری داشته باشم؟

در دنیا هم اعتقادمان را نسبت به اهل‌بیت علیه‌السلام قرآنی کنیم، اعتقادمان به رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را طبق آیه۱۷۰ سوره نساء و آیه۱۵۸ سوره اعراف کنیم، نه آن‌طور که زرتشتی‌ها به ما القاء کردند، نه آن‌طور که در کتب سیره به ما گفتند. عمده ما مسلمان‌ها اعتقادمان به رسول‌الله آن چیزی است که در کتب سیره است. آقای بزرگواری که این تاریخ به دنیا آمدند، کودک بودند، این‌طور شد، آن‌طور شد، نوجوان شدند، بعد جوان شدند، به جوانی رسیدند، این کارهای اقتصادی انجام دادند.

دقت بفرمایید ما اعتقادمان به رسول‌الله را از آیه۱۷۰ سوره نساء و آیه۱۵۸ سوره اعراف نگرفتیم. اگر بخواهیم ‌درصد بگیریم، شاید بشود گفت نود درصدمان اعتقادمان به رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) طبق کتب سیره است. هفت، هشت درصدمان، اعتقادمان به رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) طبق آن چیزی است که زرتشتی‌ها به ما القاء کردند. نزدیک به صفر درصدمان اعتقادمان آن چیزی است که خدا در قرآن می‌فرماید و این درست نیست.

اعتقادات مؤمنین در جامعه نسبت به رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌ وآله‌وسلّم) خیلی ضعیف است. تقریباً بدون استثناء کسانی که می‌آیند از حضرت در تلویزیون صحبت می‌کنند، می‌گویند ایشان مقامات بالایی دارند و اما…، یک ماجرای تاریخی از ایشان نقل می‌کنند، یک ماجرای اخلاقی از ایشان نقل می‌کنند. این نوع گویش با قرآن جور درنمی‌آید.

بله، ما آیاتی از قرآن داریم که خداوند می‌فرماید به رسول ام‌القری ایمان بیاورید، به رسولی که به قوم عرب ارسال‌شده است ایمان بیاورید، اما خدا نفرموده است فقط در این محدوده فکر کنید.

رسالت رسول‌الله (صلی‌الله علیه و آله و سلم) را وقتی در قرآن دنبال می‌کنیم، حداقل دوازده درجه رسالت حضرت در قرآن مطرح است. یکی از درجات رسالت حضرت این حرف مشترک بین آیات ۱۷۰ سوره نساء و ۱۵۸ سوره اعراف است.

اوج رسالت حضرت این جمله رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ در آیه۱۵۸ سوره اعراف است، من چند درجه از رسالت حضرت را آشنا هستم؟

چند درجه از رسالت حضرت را دنبال می‌کنم؟ ایمان دارم؟ یعنی اعتقادی که به تبعش، زندگی‌ام را بگذارم. این‌ها برایمان جلب‌توجه کند.

موقع فوت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نماینده تام‌الاختیار رسول‌الله(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)هستندورسول‌الله(صلّی‌الله‌علیه‌ وآله‌وسلّم) نماینده تام‌الاختیار صاحب آسمان‌ها و زمین، نماینده تام‌الاختیار پادشاه مطلق آسمان‌ها و زمین هستند.

موقع فوت آدم‌ها خدمت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌رسند. آقا می‌فرمایند شما در زندگی‌ات چنین و چنان رفتار کردید، وقتی شخص مؤمن است مولا از او تشکر می‌کنند، تقدیر می‌کنند.

بعضی از اموات را نگه می‌دارند تا عیدی برسد، مثلاً عید ولادت رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) ، آن موقع امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) آن اموات مؤمن را به حضور می‌طلبند. چرا؟ در زمانی که شادتر هستند، نماینده تام‌الاختیار صاحب آسمان‌ها و زمین هستند به واسطه رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) اما می‌گذارند وقتی شادتر هستند تا راحت‌تر ببخشند. همین که می‌خواهند، فرد میت نزدشان حاضر می‌شود.

سلام و احوال‌پرسی می‌کنند، فلانی یک عمر به یاد ما زندگی کردید، یک عمر در راه ما سعی کردید، من از شما تشکر می‌کنم. کلام مولا را می‌بینید، رفتار مولا را می‌بینید، در عمرتان این‌طور تشکر ندیدید. تشکر حضرت یک لقلقه زبان نیست، انگار با تمام وجودشان دارند احترام می‌گذارند و تشکر می‌کنند.

به حسب اعمالت، شما جایگاهت اینجاست، اما خب امروز عید است مثلاً عید میلاد رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است، حالا تا قیامت، موسم رسیدگی به اعمال زمان زیاد است، الآن که موسم رسیدگی به اعمال نیست، من هستم و شما، جایگاه شما اینجاست اما من دو پله بالاتر برای تو قرار می‌دهم. این نعمات هم برای شما برقرار باشد، راضی می‌شوید؟ می‌گوید بچه‌هایم؟ دوست دارم وقت و بی‌وقت برای بچه‌هایم دعا می‌کنم…. مولا می‌فرمایند، هان، چه بشود؟

می‌خواهم یک ماجرای خوبی برایش اتفاق بیفتد. مولا می‌نویسند پس هر موقع این فرد برای بچه‌هایش دعا می‌کند، دعای این فرد با آمین من توأم باشد. آن فرد مؤمن تعجب می‌کند، هر چه که فکر می‌کند مولا اضافه می‌کنند، خیرات متعدد را مولا برایش قرار می‌دهند. از الآن با این ماجرا آشنا بشویم.

علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السّلام) را با چه عنوان ما می‌شناسیم؟ کسی که برادر رسول‌الله هستند، از لحاظ پیمان برادری، کسی که داماد ایشان هستند، کسی که وصی ایشان هستند، کسی که چنین و چنان. اینها اصلا کافی نیست، بیاییم در چارچوب آیه۱۷۰ سوره نساء ,امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) را بشناس، وقتی فوت کنی دنبال این نگرد داماد رسول‌الله کیست؟

وصی رسول‌الله کیست؟ برادرخوانده رسول‌الله کیست؟ آنجا می‌خواهی چکار کنی این موضوعات را؟ آنجا شما هستی دست‌وبالت بسته، و میلیون‌ها سالی که در پیش‌رو داری، آنجا به شدت محتاج هستی، محتاج چه کسی؟

یا محتاج صاحب آسمان‌ها و زمین یا محتاج نماینده تام‌الاختیار صاحب آسمان‌ها و زمین. بیا از الآن با صاحب آسمان‌ها و زمین آشنا بشو، از الآن با نماینده تام‌الاختیار صاحب آسمان‌ها و زمین آشنا بشو، دل بده، همراه بشو، امیرالمؤمنین‌آشنا بشو. ‌وقتی سرتان را گذاشتی از دنیا رفتی، به پیشگاه مولا رسیدی، دفعه اولی نباشد که با مولا مواجه می‌شوی، نه ازلحاظ ظاهری و قیافه، به قدری با ایشان زندگی کردی که وقتی به پیشگاه مولا می‌رسی، انگار رفیق‌ترین فرد نسبت به شماست، انگار به پیشگاه رفیق‌ترین فرد رسیدی. چند سال در دنیا زندگی کردی؟

می‌گوید شصت سال، هفتادسال. هفتادسال زندگی کردی، شصت سال رفیقت ایشان بوده است.

رفیق بشویم با اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، تمام زندگی‌مان بشود اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، تمام فکرمان را مشغول کند.

ما این را نیاز داریم. ایمان بیاوریم به نماینده تام‌الاختیار صاحب آسمان‌ها و زمین. ایمان بیاوریم به نماینده تام‌الاختیار پادشاه آسمان‌ها و زمین. با ایشان رفیق بشویم، ایشان هم رفاقتی رفتار می‌کنند. فلانی در دنیا خیلی دوست داشتی برای ما اهل‌بیت کارکنی، اینجا چه؟ در برزخ چه؟

اینجا هم می‌خواهی؟ می‌خواهی بخش‌هایی از برزخ را برای ما اصلاح کنی؟ چه ‌وسعتی را می‌خواهی دست بگیری؟ هرچه مولا بفرمایند حکم خداوندی است.

میل اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) میل صاحب آسمان‌ها و زمین است.

خواسته‌شان، خواسته صاحب آسمان‌ها و زمین است.

حکمشان، حکم صاحب آسمان‌ها و زمین است.

از این غفلت دربیایم.

ما به ظاهر شیعیان، عموماً محبان هستیم، یک اعتقادی، یک حبّی در قلب داریم، زندگی‌مان، اخلاق‌مان، نشست‌ و برخاست‌مان یک چیز دیگر هست. شخصی می گفت :

یک روز در حال رفتن به مدرسه بودم ، یک پیرزنی دولا عصازنان داشت حرکت می‌کرد. به من که رسید با یک لحن خیلی جا افتاده‌ای گفت سلام آقا.

من این‌قدر از لحن این پیرزن خوشم آمد، هی دوست داشتم به این و آن این‌طور بگویم، با همین لحن بگویم، سلام آقا. تا مدت‌ها دنبال صحنه می‌گشتم به کسی که می‌رسم بگویم سلام آقا.

تا اینکه خداوند توفیق عطا کرد یک ذره با مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) آشنا شدیم. دیدیم که رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌ وآله‌وسلّم) فرمودند به کسی می‌رسید تقدم در سلام داشته باشید و بگویید سلام‌علیکم. من فکر کردم در همان عالم بچگی خودم، دیدم آن سلام آقا که پیرزن گفت خیلی قشنگ بود.

من چند وقت دنبال این بودم که این‌طور بگویم، حالا با یک حدیث مواجه شدم که رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌فرمایند که بگویید سلام‌علیکم، سلام‌علیکم آن حس و حال را ندارد.

مدتی در وجودم کلنجار رفتم که حرف آن پیرزن را قبول کنم یا حرف رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را؟ یک ذره به سمت حرف آن پیرزن می‌رفتم یعنی دو قدمی به سمت پیرزن کشیده می‌شدم، یک قدم به رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم).

آرام آرام این ماجرا در وجودم برعکس شد، دیدم من باید خودم را با اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) منطبق کنم، نه آن پیرزنی که نمی‌دانم چه کسی بود، کجا بود، یک بار آدم در کوچه دیده.

تا اینکه تصمیم گرفتم به آدم‌ها که می‌رسم بگویم سلام‌علیکم یعنی رفتاری را که رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌پسندد دنبال کنم.

این را به من نخندید، تمام زندگی همه‌مان همین است. یک جمله از آن پیرزن یاد گرفتیم، یک جمله از فلانی یاد گرفتیم، یک جمله از این فرد، یک جمله از آن فرد، یک رفتار از این، یک رفتار از آن. باید سعی کنیم در وجودمان هی رفتارهای این و آن را پس بزنیم، رفتارهای مدنظر اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را جایگزین بکنیم. از اعتقادات‌مان گرفته تا اعمال‌مان.

بسیاری از اعتقاداتی که ما داریم مال این و آن هست، به اسم مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السّلام). خیلی از اعتقادات‌مان ربطی به مکتب اهل‌بیت(علیهم‌السّلام) ندارد. خیلی از اعتقاداتی که ما داریم ربطی به قرآن ندارد، اعتقادات من‌درآوردی. آقایی در مدرسه‌ای صحبت می‌کرد، معلم تربیتی بود، برای دانش‌آموزان صحبت می‌کرد که به خدا ایمان بیاورید، خدا روح کائنات هست. کل کائنات اگر خدا نباشد میت هست، پس خدا نعوذبالله روح کائنات هست.

در این راستا کلی دل به دست آورده بود، کلی اعتقاد ایجاد کرده بود در مدرسه، تا اینکه یک روز رفتیم سراغش. آقا این چه اعتقادی هست شما به دانش‌آموزانت القا می‌کنی؟ خدا روح کائنات هست یعنی چه؟ این را از کجا آوردی؟ آدم سلیم‌النّفسی هم بود، گفت خب کجایش اشکال دارد؟ گفتیم این اصلاً بد هست، درست نیست.

شما وقتی می‌گویی روح کائنات، خدا روح کائنات هست یعنی برای خدا یک تصوّری ایجاد کردی، تصوّری قائل شدی نسبت به خدا. خدا صاحب کائنات هست، خداوند حرکت دهنده کائنات هست، اما نه اینکه بگویی خدا روح کائنات هست. وقتی می‌گویی جسم، جسم یک هویتی دارد، وقتی می‌گویی روح، روح هم هویت خودش را دارد.

وقتی خدا روح کائنات هست یعنی هویتی در کنار هویت جسمانی ایجاد کردی و قائل شدی. بنده خدا پذیرفت و البته جراحی کردن افکارش زمان می‌برد چون سال‌ها در خودش نهادینه شده بود.

خیلی از اعتقاداتی هم که ماها داریم، اعتقادات بی‌خودی هست که یا از سایت‌ها گرفتیم یا از صداوسیما گرفتیم یا از کتاب‌های درسی مدرسه گرفتیم، کتاب‌های درسی مدرسه متأسفانه حتی کتاب‌های دینی‌اش، بعضی اعتقاداتی که در آن نوشته بودند (حالا سال‌های قبل که ما می‌دیدیم) با تشیع، با قرآن همخوانی نداشت. حرف خودشان را به اسم قرآن گفته بودند، به اسم مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) می‌گفتند.

حتی بعضی از کتاب‌های دانشگاهی، در کتب دانشگاهی تعریف امامت را که نگاه می‌کنیم خیلی وقت‌ها با آن چیزی که خداوند در قرآن می‌فرماید تفاوت دارد.

تعریف امامت که در بعضی کتب دانشگاهی هست به تعاریف سنی‌ها نزدیک‌تر هست بلکه تقریباً حدود ۹۰ درصد تعریف سنی‌هاست. تعریف امامت که بسیاری از دانشمندان ما که در جامعه القا می‌کنند به تعریف سنی‌ها نزدیک‌تر هست. رسالتی هم که دارند معرفی می‌کنند تفاوت دارد.

به عنوان نمونه همین آیات ۱۷۰ سوره نساء و ۱۵۸ سوره اعراف را شما معیار قرار بدید، چند تا کتاب در مورد نبوت دسترسی دارید، نگاه بکنید، یک مطالعه میدانی بکنید، یک آمار بگیرید، چند تا کتاب این‌جور صحبت کردند؟ چند تا کتاب طور دیگری دارند صحبت می‌کنند؟

دقیق‌تر خواستید وارد بشوید، درصد بگیرید. چند درصد کلام نویسنده این آقا درباره نبوت، درباره رسالت رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) به این دو آیه نزدیک هست؟ چند درصد متفاوت هست؟ تعجب می‌کنید، در طی هزار و چهارصد سال گذشته اولین کسی که درباره رسالت کتاب نوشت چه کسی بود؟ نفر دوم چه کسی بود؟ نفر دهم، نفر صدم، نفر هزارم؟

چند نفر اعتقادشان به این دو آیه نزدیک هست؟ تعجب می‌کنید. اعتقادمان را از این و آن نگیریم. از منبع صحیح بگیریم یعنی از خود قرآن، از خود احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السّلام). این و آن می‌آیند نقل بکنند، چیزهایی کم‌وزیاد می‌کنند.

آیه را می‌خوانند می‌آیند ترجمه کنند، تعجب می‌کنید که آيه چیز دیگری است، این آقا چیز دیگری ترجمه می‌کند. آقا این آیه را با هم داریم می‌خوانیم،

این دردی هست که همه ما به آن مبتلا هستیم. پس با خود قرآن آشنا بشویم، با ادبیات قرآن آشنا بشویم، با گویش خداوند در قرآن آشنا بشویم. جوان‌ها وقت بگذارید با گویش خداوند در قرآن آشنا بشوید، قرآن آشنا بشوید، حدیث آشنا بشوید. با اصول کافی اُخت بشوید، با تحف‌العقول اُخت بشوید.

یک حدیث بخوانید متن عربی‌اش را بخوانید سعی کنید دقیق بخوانید، اعرابش را دقیق بخوانید، گوشه ذهن‌تان بماند، بعد ترجمه‌اش را بخوانید، درست هست که بسیاری از ترجمه‌ها مشکل دارد اما همان ترجمه‌های احادیث هم غنیمت است، آشنا بشوید.

وقت بگذارید قرآن آشنا بشوید. وقت بگذارید حدیث آشنا بشوید. ۵ جلد کتاب هست احادیث امامت، احادیث امامت بحارالانوار ترجمه شده است، هر روز یک حدیث را بخوانید. بعضی کتاب‌ها هست که حدیث عربی دارد، ترجمه هم دارد، آن‌ها را بخوانید چه بهتر.

با کلام اهل‌بیت(علیهم‌السّلام) بخصوص در موضوعات امامت و ولایت آشنا بشوید.

پس بیایم سراغ این اعتقاد که رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌ وآله‌وسلّم) فرستاده تام‌الاختیار صاحب مطلق آسمان‌ها و زمین هستند طبق آیه۱۷۰ سوره نساء و طبق آیه۱۵۸ سوره اعراف، رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرستاده تام‌الاختیار پادشاه مطلق آسمان‌ها و زمین هستند.

کل آسمان‌ها و زمین یک پادشاه دارد و خداوند به عنوان صاحب آسمان‌ها و زمین، به عنوان پادشاه آسمان‌ها و زمین، بهترین فرد حریمش را به عنوان نماینده تام‌الاختیار بسوی ما انسان‌ها فرستاده. این یعنی اوج تکریم انسان.

خداوند بهترین مخلوقش را، مقرب‌ترین خلایق در پیشگاه خودش را بعنوان نماینده تام‌الاختیار بسوی ما فرستاده.

 خود رسالت، یعنی خدایا تو ما را تکریم کردی. بهترین فرد را بسوی ما فرستادی. در این صورت باید به مقوله رسالت از منظر وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ نگاه کرد. آقاجان، شما نماینده صاحب آسمان‌ها و زمین هستید، چه‌کار کنیم؟ اجازه می‌دهید ما تو حریم خداوندی وجود داشته باشیم؟ نفس بکشیم؟ در حریم خداوند چه‌کار بکنیم؟

شما نماینده تام‌الاختیار هستید، شما بفرمایید که ما چه باشیم چه‌کار بکنیم؟ مسیر زندگی‌مان چه باشد؟ به کدام سمت‌وسو حرکت بکنیم؟ حکم آنچه تو فرمایی. این منطق را در خودمان تقویت بکنیم. زندگی‌مان را در این راستا قرار بدهیم.

خداوند بعنوان صاحب آسمان‌ها و زمین، می‌خواهد محبت کند، بهترین مخلوقش و مقرب‌ترین افراد نزد خودش را به نزد ما فرستاده، بسوی ما فرستاده. خدایا، تو می‌خواهی محبت کنی که نماینده تام‌الاختیار فرستادی. تو همیشه محبت می‌کردی.

با خدا از این منظر آشنا بشویم و آن موقع همه با هم شهادت بدهیم که إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ. إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ.۲۸ طور

ما همیشه گفتیم، همیشه این‌طوری اعتقاد داشتیم که خداوند متعال از همه بیشتر محبت می‌کند، پیوسته محبت می‌کند و اصلاً دنبال نجات و اصلاح ما است.

چنین خدایی وقتی نماینده تام‌الاختیار می‌فرستد، برای این هدفش این کار را انجام می‌دهد؛ و اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام) نمایندگان هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ هستند.

خداوند متعال کیست؟ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ.

رسولش کیست؟ رسول هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ.

اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) چه کسانی هستند؟

نمایندگان هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ.

از این منظر بشناسید. وقتی گفته می‌شود امام رضا (علیه‌السّلام)، تاریخی صرفاً نشناسید. متأسفانه ماها فقط تاریخی می‌شناسیم.

امام رضا (علیه‌السّلام) چه کسی هستند؟ نماینده تام‌الاختیار الْبَرُّ الرَّحیمُ.

یعنی تمام هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ بودن خداوند، از طریق اهل‌بیت عصمت و طهارت(علیهم‌السّلام) به منصه ظهور می‌رسد.

لذا این آیه إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ را شما هم می‌توانید درباره خدا بگویید، هم درباره تک‌تک اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام).

 نتیجه :

رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) را در چارچوب آیات ۱۷۰ سوره نساء و ۱۵۸ سوره اعراف ببینیم و بشناسیم. اهل‌بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام) را در این راستا بشناسیم. امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) یعنی چه کسی؟ کسی که از جانب نماینده تام‌الاختیار صاحب آسمان‌ها و زمین به عنوان امام قرار داده شدند. تک‌تک اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) را این‌گونه بشناسیم. به تبعش ایمان بیاوریم. ایمان بیاوریم یعنی زندگی‌مان را در این راستا بیاوریم، زندگی‌مان، نوع نشست و برخاست‌مان، نوع حرکات و سکنات‌مان، با این اعتقادمان همخوانی داشته باشد، صددرصد همخوانی داشته باشد.

ان‌شاءالله خداونداز خیرات وبرکات عیدمبعث رسول‌الله (صلّی‌الله‌علیه‌ وآله‌وسلّم)،بهترین خیرات وبرکات رابرای مولای‌ مان امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) قرار بدهد و از قِبَل سفره ایشان ماها را هم متنعم کند.

إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ؛ و صلی‌الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.

اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

سفارش امام رضا(ع) به شیعیان از زبان حضرت عبدالعظیم

دوستان ما نباید فرصت های گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کرده‌ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت‌ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.

آواهنگ/ با نور تو جان دوخته بر مهر وفایت

جان ها همه قربان تو من هم به فدایت

یک دیدگاه

  1. بسیار عالی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.