سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / حکایتی حکیمانه از بهلول

حکایتی حکیمانه از بهلول

.

بهلول هارون را در حمام دید و گفت:

به من یک دینار بدهکاری ، طلب خود را می خواهم.

هارون گفت: اجازه بده از حمام خارج شوم، من که این جا عریانم و چیزی ندارم بدهم.

​بهلول گفت: در روز قیامت هم این چنین عریان و بی چیز خواهی بود،

پس طلب دنیا را تا زنده ای بده که حمام آخرت گرم است و دستت خالی.

 

.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/کبکی به دهن گرفت موری

حکایت/ می‌کرد بر آن ضعیف زوری

مهدویت در قرآن _ سوره طه ( ۴)

صوت/نگاهی گذرا به آیات۸۰تا۱۱۳ سوره طه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.