واقعیت این است که هر چه به آخرالزمان نزدیکتر میشویم لزوم یادگیری و فهم معارف قرآنی بیشتر میشود؛ چرا که سرعت و شامل بودن حوادث، فرصت شناخت علت وقوع آنها را از ما میگیرد. به نظر میآید که بجای تحلیل تکتک حوادثی که به دنبال هم رخ میدهند، باید با نظام حاکم بر عالم آشنا شویم تا بر اساس آنها، فهم بهتری از علل شکلگیری حوادث و مسیر پیش رو داشته باشیم.
در طول قرون گذشته، تنها بخش بسیار، بسیار کوچکی از معارف قرآنی برای اهل علم هویدا شده است، ولی با هجمه دشمن و اجماع آنان برای خاموش کردن نور خدا، آیه ۸ سوره صف در حال تحقق یافتن است. (یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ. مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش افتد- نور خود را کامل خواهد گردانید).
ازدیاد نور که چهل سال است با آن روبهرو هستیم، فرصتی را ایجاد کرده تا اهل علم در درون این نور، مفاهیم عظیم قرآنی را دیده و آنها را استخراج نمایند. لذا برای مواجه شدن با مفاهیم عظیم و گسترده قرآنی باید تغییراتی در ساختار ذهنی خود ایجاد نماییم و حتیالامکان خود را با ساختاری که خداوند در قرآن ایجاد نموده، هماهنگ کنیم. از جمله مباحثی که با درک آن میتوان یسیرتر با مفاهیم قرآنی همراه شویم، فهم فضای سه بعدی مفاهیم است.
وقتی منظر خود را از محدوده دنیا بالا آورده و دور میشویم و تلاش میکنیم تا بیشترین وسعت عالم را تصور کنیم، متوجه میشویم که درک ما از مفاهیم، در یک سطح دو بعدی محصور شده و این باعث گردیده تا راه ما برای فهم بسیاری از مفاهیم الهی مسدود شود.
عموماً ما مفاهیم را در سطح دنیا جستجو میکنیم و بر مبنای آن حرکت خود را تنظیم مینماییم. اگر هم از دنیا فاصله گرفته، ارتفاع میگیریم، این ارتفاع بسیار کم میباشد؛ به نظر میرسد بسیار از آنهایی که ادعا میکنند که در ارتفاعات عالم حرکت کرده و کار انجام میدهند، تصوری از عظمت عالم دارند که با حقیقت مطابقت ندارد.
یک پشه و یک عقاب هر دو از زمین فاصله میگیرند، ولی ارتفاع آنها بسیار با هم تفاوت دارد. یک شهابسنگ نیز با زمین فاصله دارد، اما مقایسه پرواز و فاصله گرفتن آن با یک پشه و یا عقاب، اصلاً جایگاه ندارد و اساساً فعل آنها را، نمیتوان فاصله گرفتن از زمین نامید. وقتی به معارف قرآنی رجوع میکنیم، ارتفاعی که خداوند توصیف میکند و توقع دارد تا ما در طول زمان زندگی در دنیا به آن ارتفاعات کوچ کنیم، بسیار عظیمتر از توصیفاتی است که برای ما نقل شده و مؤمنین سعی در رسیدن به آن دارند.
میتوان گفت که معارف موجود در سطح جامعه مؤمنین، با معارفی که قرآن از آن سخن گفته، فاصله زیادی دارد. به عبارت دیگر، ما در یک فضای دو بعدی، سعی می کنیم مفاهیم را بررسی کرده و فهم کنیم و این در حالی است که معارف قرآنی، در یک فضایی سه بعدی مطرح شده و برای درک آن، باید این فضای عظیم را درک کنیم و هر مفهوم را در جایگاه خود قرار داد و در آن جایگاه بررسی نمود و ظرایف آن را شناسایی کنیم. فهم تفاوت فضای دو بعدی با فضای سه بعدی بسیار مهم است، مخصوصاً زمانی که ما با مفاهیمی روبرو هستیم که در آیندهی ما تأثیرگذار خواهد بود.
یک مهندس معمار شاید بهتر بتواند این تفاوت را متوجه شود. تصور کنید که یک نقشه از پلان ساختمانی هفت طبقه، پیش روی شماست. نقشهای که تمام کلیات و جزئیات و اشیاء موجود در این ساختمانِ هفت طبقه در آن رسم شده باشد. شاید شما با نگاه به آن، بتوانید هر شیئی را که در آن رسم شده، شناسایی نمایید، که در بسیاری از موارد نمیتوانید، به دلیل تداخل فرمها این تشخیص را دهید، ولی اگر هم بتوانید، قطعاً نخواهید توانست جایگاه آن اشیاء را در طبقات ساختمان بفهمید.
مثلاً در پلانی که از این ساختمان به شما داده شده، در یک سطح دو بعدی، کولری که جایگاه آن در بالاترین نقطه ساختمان است، در کنار دیگِ شوفاژی رسم شده که در زیر زمین جای دارد، لذا نمیتوان تصور درستی از جایگاهها و زیبایی طراحی آن متوجه شد. اما اگر از این ساختمان ماکتی ساخته شود و در اختیار شما قرار گیرد، به دلیل سه بعدی بودن آن خواهید دید که شما بسیار یسیرتر اشیاء و جزئیات آن را شناسایی و درک میکنید. اگر تصویری کلی از فضای سه بعدی مفاهیم عالم داشته باشیم، در این صورت میفهمیم که چرا خداوند برای مفاهیم شأن قائل است.
با نگاه به ترجمه آیات قرآن، این مهم را درک میکنیم که بسیاری از مترجمان قرآن، تفاوتی برای کلمات متشابه در قرآن قائل نیستند. در صورتی که اگر سعی کنیم مفاهیم عظیم الهی را در جغرافیای هر عالم درک کنیم و آن را در فضای سه بعدی گذاشته و به آن بنگریم، شئونات مفاهیم برای ما جلب توجه میکند. در این صورت ما دیگر قرآن را یک مجموعه کلماتی نمیدانیم که بارها تکرار شده است.
مثلا با این منظر میتوان درجات ایمان را فهم کرد و یا درجات اِعمال ولایت در ارتفاعات مختلف را مشاهده نمود. ما با نگاه سه بعدی به عوالم هستی، میتوانیم جایگاه ظهور و مراحل آن را فهم کنیم تا بهتر بتوانیم در راستای آن، با اراده و وعدههای الهی هماهنگ شویم.
متأسفانه نگاه ما به دین، بسیار کم ارتفاع میباشد و با محدود کردن خود، راه بهرهمندی از مواهب دین را به روی خود بستهایم. نهایت ارتفاع ما در دین، در حدّ برزخیات است و در تعالیم خود به گونهای مطرح میکنیم که اوج گرفتن به سوی آسمانها، کاری خطا و مذموم است و این در حالی است که خداوند حتی دربارهی مشرکین، در قرآن میگوید: «چرا ایشان به ملکوت نگاه نمیکنند». همچنین در حدیث «معرفت به نورانیت»، مولی امیرالمومنین(ع) بر هر مرد و زن مسلمان، واجب میدانند که به دنبال معرفت به نورانیتِ اهل بیت باشند تا به این وسیله، حداقل ملکوتی نگاه کنند. فیالواقع دین صرفاً برای اجر بردن در آخرت نیست و باید بتواند دنیای ما را بسازد و ما را در مسیری که میرویم همراهی کند و مشکلات را از سر راه بردارد.
[الأعراف185 ] – أَ وَ لَمْ يَنْظُرُوا في مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ ما خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَيْءٍ وَ أَنْ عَسي أَنْ يَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَديثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
آيا در ملکوت آسمانها و زمين و هر چيزي که خدا آفريده است ننگريسته اند؛ و اينکه شايد هنگام مرگشان نزديک شده باشد؟ پس به کدام سخن، بعد از قرآن ايمان ميآورند؟
عبدالحمید قدیریان
۱۳۹۸/۳/۲۶