بخشی از نامه ی 31 نهج البلاغه امیرالمؤمنین ارواحنافداه:
پسرم! در وصیّت من درست بیندیش،
بدان که در اختیار دارنده مرگ همان است که زندگی در دست او،
و پدید آورنده موجودات است،
همو میمیراند،
و نابود کننده همان است که دوباره زنده میکند،
و آن که بیمار میکند شفا نیز میدهد،
بدان که دنیا جاودانه نیست،
و آنگونه که خدا خواسته است برقرار است،
از عطا کردن نعمت ها، و انواع آزمایش ها، و پاداش دادن در معاد، و یا آنچه را که او خواسته است و تو نمی دانی.
اگر در باره جهان، و تحوّلات روزگار مشکلی برای تو پدید آمد آن را به عدم آگاهی ارتباط ده،
زیرا تو ابتدا با ناآگاهی متولّد شدی
و سپس علوم را فرا گرفتی،
و چه بسیار است آنچه را که نمی دانی و خدا میداند، که اندیشه ات سرگردان، و بینش تو در آن راه ندارد، سپس آنها را میشناسی.
پس به قدرتی پناه بر که تو را آفریده،
روزی داده،
و اعتدال در اندام تو آورده است،
بندگی تو فقط برای او باشد،
و تنها اشتیاق او را داشته باش،
و تنها از او بترس.