به: حاج قاسم
حاج قاسم شهید!
سلام!
خدارا شکر می کنیم که شیعیان و محبان اهل بیت ع را گلهایی قرار داد، یکی از یکی زیباتر و باشکوه تر. اما تا زمانی که این گل ها، هرقدر هم قیمتی، ریشه در خاک داشته و متصل به زمین باشند، زمینی اند و سالک سبکبال نخواهند بود… باید در بین تمام آن ها، قاصدکی بود تا با کوچکترین تلالوء نور و وزش نسیمی از آسمان، به پرواز درآمد…
حاج قاسم آسمانی!
چگونه شد که قاصدکی رها شدی و با زیبایی هرچه تمامتر پر کشیدی؟! چگونه به پرواز درآمدی که جانها و دلها در پی رفتنت بی قرار شد!
ای سردار آسمانی!
راز آزاد بودنت از غیر، و توجهت به صاحب آسمان چه بود؟
چگونه زندگی کردن را در کدام ورق از زندگی ات بیاموزم؟ در رشادتها و دلاوری هایت در نبرد با دشمن بیرونی؟! یا در رشادتهای جانانه ات در برابر نفس درون؟!
خدارا شکر که شما را بعنوان نمونه ای برجسته در صفات و اعمال و رفتار در برابر دیدگانمان قرار داد تا باور کنیم که می توان آسمانی شد! می توان اسارت دنیا را پس زد و پرواز را سرلوحه ی زندگی قرار داد!
چگونه به جایگاه قرب درآمدی که هر پاک طینتی با نزدیک شدن به شما، نور را در می یابد… و آنچنان لطیف می شود که گویی با دنیا میانه ای ندارد…
تو را قسم به صاحب نوری که تو را اینچنین پرورش داد، دعا کن برایمان، و نزد مادری که خود گواهی می دهی بر دستگیری اش از شیعیان، شفیعمان باش تا هیچگاه از او جدا نباشیم و ما نیز همچون قاصدکانی از جنس شما، هرزمان که او اراده کند به پرواز درآییم و در جوار نورانی اش سکنی گزینیم…