سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / برای خنده و عبرت

برای خنده و عبرت

شخصی تعریف می کرد وقتی از نماز جماعت صبح برمیگشتم جماعتی را دیدم که به زورقصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند.گاو مقاومت می کرد و حاضر نبود سوار ماشین بشود،من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم ؛گاو مطیع شد و سوار شد.من مغرور شدم و پیش خودم گفتم《این از برکت نماز صبح است》
وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم گریه و زاری می کند،علت را که جویا شدم گفت 《گاومان را دزدیدند》
گاو مرا شناخته بود ولی من او را نشناختم.

به عبادتهاي نا چيزمان مغرور نشويم

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

نماهنگ وقت اذان، با صدای هلالی و اسداللهی

گروه ابناءالحسن علیه السلام 

حس جالب یک تازه مسلمان فرانسوی از ماه رمضان

تلاوت قرآن

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.