سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / با حقوق گوناگون آشنا شویم

با حقوق گوناگون آشنا شویم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک علی ابن حسین یا زین العابدین علیه السلام

منتخب “رساله ی حقوق” امام سجاد علیه السلام.

مقدمه : در این مکتوب شریف و این چشمه هدایت، امام سجاد علیه السلام با ظرافت خاص و دقت در خور یک دست پرورده ی مکتب قرآن و عترت علیهم السلام، حقوق پنجاه گانه ای را که بر عهده ی یک انسان مومن است،  معرفی میفرمایند و او را نسبت به رعایت این حقوق توجه و تذکر میدهند.
در بخش مقدماتی، پس از معرفی فهرست این حقوق، میفرمایند :
خوشا بحال کسی که خدایش بر انجام حقوق واجب بر او، یاری اش نموده و در این کار توفیق داده و استوارش ساخته است.
از میان این حقوق پنجاه گانه، با قصد معرفی، ان شاءالله تعدادی از آنها ارائه خواهند شد.

منبع: تحف العقول

1- حق خداوند بر انسان:
و اما بزرگترین حق خدا بر تو این است که او را بپرستی و هیچ چیز را با او شریک قرار ندهی؛پس چون حق خدای را بی شائبه به جای آوردی، خداوند بر عهده ی خویش گرفته که امور دنیا و آخرت تو را تامین کند و آنچه را که از دنیا و آخرت دوست داری برایت نگهدارد.

2- حق خودت بر خویشتن:
این است که خویش را به بندگی خدای در آوری؛ پس حق زبانت را ادا کنی و حق گوشت و حق چشمت و حق دستت و حق پایت و حق شکمت و حق عورتت را ادا نمایی ؛و بر ادای این حق از خدای یاری طلبی .

3- حق زبان:
و اما حق زبان آن است که (آن را )از دشنام دادن برتر داری وبر نیک گفتاری عادت دهی و همراه ادب به کارش گیری و در کام نگاهش داری مگر در جایگاه نیاز و سود برای دین و دنیا ………. و زبان ،گواه دانایی و نشانه ی خرد است؛ و آراستگی عاقل به عقل،به نیک روشی او در زبان است.
4- حق چشم :
و اما حق چشم تو این است که از آن چه بر تو حلال نیست فرو نهی و به کارش نگیری جز در جایگاه عبرت (پند ) گیری که بدان بینا شوی؛ یا دانشی به دست آوری. همانا چشم دروازه عبرت است.
5- حق پاها
و اما حق پاهایت این است که با آنها به محل ناشایست نروی ؛و آنها را مرکبی برای راه پویی به راهی که خوارکننده ی راه پوی آن است نسازی، به خاطر این که پاهایت، بار بر تو و پیماینده ی تو به راه دین و (موجب) پیشروی در آن هستند. و لا قوه الا بالله …….

6 – حق نماز:
و اما حق نماز آن است که بدانی: به راستی ،نماز ،رهسپاری به سوی خداست و تو در محضر خدای ایستاده ای؛ پس چون بر این (مطلب ) دانا شدی، در جایگاه بنده ی خوار مشتاق ترسان امیدوار و درمانده و گریان باشی که با آرامش، سر فرو هشته، با فروتنی تمام وجود و سبکبال ، بزرگ دارنده ی اویی که در محضرش هستی؛ و از دل با او به نیکی نیایش میکنی و آزادی خودت را از گناهانی که احاطه ات کرده اند، و خطاهایی که به نابودی ات کشانده اند، خواستار میشوی. و لا قوه الا بالله.

7 – حق روزه :
و اما حق روزه این است که بدانی روزه حائل و (پوششی ) است که خداوند بر زبان و گوش و چشم و عورت و شکمت نهاده تا ترا از آتش دوزخ در امان دارد . و این گونه در حدیث آمده است که : روزه سپر آتش است……..

8 -: حق صدقه :
و اما حق صدقه این است که آگاه باشی که به راستی، صدقه، پس انداز تو نزد پروردگار توست؛ و امانتی است که بی نیاز از گواه آوری است. پس چون بر این ( مطلب ) آگاه شدی، بر سپرده گذاری (صدقه دادن ) در نهان، بیشتر از سپرده گذاری آشکارا، اعتماد کن …….. سپس با صدقه ات بر هیچکس منت مگذار چرا که صدقه برای خود توست. …و چنانچه صدقه را برای خودت میخواهی بر کسی منت مگذار. و لا قوه الا بالله

9 – حق قربانی
و اما حق قربانی این است که با قربانی، تنها (فقط) پروردگارت را بخواهی؛ و رحمت او و پذیرفتنش را خواستار شوی ، و برای جلب نظر دیگران نباشد…….

10- حق مادر:
و اما حق مادرت این است که: بدانی او تو را حمل کرده، آنگونه که کسی،کس دیگری را حمل نکند و از شیره جانش تو را خورانده، آنگونه که کسی، کس دیگری را نخوراند؛ و به راستی، او با گوش و چشم و دست و پا و پوست و تمام اندامش تو را نگهداری کرده و به این نگهداری، خوشنود و شاد بوده است. ….
تو را به دنیا آورده و آنگاه خوشنود بوده که تو سیر باشی و او گرسنه باشد، تو پوشیده باشی و او برهنه ماند؛ تو را بنوشاند و خود تشنه ماند؛تو را در سایه نگهدارد و خود در آفتاب باشد. …. گرم و سرد دنیا را برای تو و بخاطر تو بجان خریده است. پس به اندازه این همه (تلاش مادر) سپاس دار ؛(و بدان که ) جز به یاری و توفیق خداوند، تو را یارای آن سپاسگزاری نباشد.

11 – حق پدر:
و اما حق پدرت این است که : بدانی براستی او ریشه ی ( وجود ) توست و تو شاخه ی (درخت وجود ) اویی، و چون او نبود تو نیز نبودی؛ پس هرگاه در خویش چیزی دیدی که پسندیده آمد، پس آگاه باش که این نکویی در تو،ریشه در پدرت دارد. پس خدای را ستایش نما و به اندازه ی آن نکویی ،سپاسش دار. و لا قوه الا بالله.

12 – حق فرزند:
و اما حق فرزند تو این است که : بدانی او از توست؛ و در پسند و ناپسند دنیای زودگذر دنباله رو توست. و به درستی که تو مسئول تربیت و ادب نیکوی و راهنمایی او به سوی پروردگارش هستی. ….
پس اگر وظیفه ات را به انجام رسانی پاداش( نیکو) گیری و چون در انجام وظیفه کم کاری کنی، باز خواست خواهی شد….

13 – حق برادر :
و اما حق برادرت این است که : بدانی او به منزله ی دست به کار گرفته شده ی توست؛ و پشتیبانی است که به او پناه می بری؛ و نیروی توست که به او اعتماد میکنی و توان توست که با آن میتازی و در هم میکوبی؛ پس او را وسیله ی طغیان بر خدا و تجاوز به حق خداوند قرار مده. از کمک به او و یاری کردن او در برابر دشمنش….. خودداری مکن. پس اگر (برادرت) فرمانبردار خدا باشد و فرمان خداوند را به نیکی پاسخ دهد که (چه خوب). و گر نه باید خداوند در نزد تو از برادرت برگزیده تر و گرامی تر (مقدم ) باشد.

14- أما حق کسى که از تو نصیحتى جوید اینست که باندازه استحقاقش و تحملش باو اندرز دهى و از راهى وارد سخن شوى که بگوشش خوش آید، و باندازه عقلش با او سخنگوئى زیرا هر عقلى را یک نحو سخن باید که آن را بفهمد و درک کند و باید روشت مهربانى باشد.

15- و أما حق ناصح اینست که نسبت باو تواضع کنى باو دل بدهى و گوش فرا دارى تا اندرز او را بفهمى، و سپس در آن تأمل کنى و اگر درست گفته خدا را بر آن حمد کنى و از او بپذیرى، و نصیحت او را قدر بدانى، و اگر درست نگفته باو مهربان باشى و او را متهم نسازى و بدانى که در خیر خواهى تو کوتاهى نکرده جز اینکه خطا کرده مگر اینکه در نظر تو مستحق تهمت باشد که بهیچ سخن او اعتناء مکن در هر حال.

16- و أما حق کبیر اینست که سن او را احترام کنى و اسلامش را تجلیل نمائى اگر از أهل فضیلت در اسلام باشد باینکه او را مقدم دانى و با او طرفیت نکنى و در راه جلو او نروى و از او پیش نیفتى و باو نادانى نکنى و اگر بتو نادانى کرد تحمل کنى و او را گرامى دارى براى حق مسلمانى و سن او، زیرا حق سن باندازه مسلمانی است.

17 -و أما حق خردسال، مهرورزى به او است، و پرورش و آموزش و گذشت از او، و پرده پوشى و نرمش با او، و کمک او و پرده پوشى خطاهاى کودکى او زیرا آن سبب توبه است، و مدارا کردن با او و تحریک نکردن او زیرا که این به رشد او نزدیکتر است.

18- و أما حق سائل اینست که اگر صدقه آماده دارى باو بدهى، و نیاز او را بر طرف کنى و براى رفع فقر او دعاء کنى، و به خواست او کمک کنى، و اگر در صدق او شک کنى و او را متهم بدانى ولى بدان یقین ندارى بسا که شیطان برایت دامى نهاده و میخواهد تو را از بهره ات باز دارد،و میان تو و تقرب بپروردگارت حایل شود. او را بحال خود واگذار و بخوشى جواب کن و اگر هم با این حال باو چیزى بدهى کار بجائى است.

19- و أما حق کسى که از او چیزى خواهند اینست که اگر چیزى داد با تشکر ازو پذیرفته شود و قدردانى گردد، و اگر نداد او را بخوشى معذور دار و باو خوشبین باش و بدان که اگر دریغ کرد مال خود را دریغ کرده، و نسبت بمال خود ملامتى ندارد و اگر چه ظالم باشد زیرا انسان ظلوم کفار است.

20 – و أما حق کسى که وسیله شادى تو شده اینست که اگر مقصود او شادى تو بوده خدا را حمد کنى و او را شکر کنى به اندازه اى که سِزَد، او را پاداش بدهى و در مقام عوض به او باشى، و اگر مقصود او نبوده خدا را حمد کنى و شکر کنى و بدانى که از اوست و او مایه شادى تو شده و او را بعنوان اینکه یکى از اسباب نعمت خدا براى تو شده دوست بدارى، و خیر او را بخواهى زیرا اسباب نعمتها برکت است هر جا باشند و اگر چه او قصد نداشته باشد.

21- حق آن کس که به تو نیکی کرده است این که :
سپاسگزار او باشی و نیکی اش را یاد کنی و سخنان پسندیده را درباره او شایع (منتشر ) کنی؛ و در خلوت خود با خدای سبحان، او را خالصانه دعا کنی؛ چون این گونه عمل کنی ،
به راستی در نهان و آشکار، سپاسش گزارده ای. سپس اگر توان جبران نیکی او را داری، تلافی نما، وگرنه در صدد جبران باش و برای تلافی ،خود را آماده کن.

22- حق همسایه:
و اما حق همسایه، نگاهداری از ( حق و اموال ) او در غیابش، و تکریم او در حضور و غیابش میباشد. برای آگاهی از بدی او جستجو نکن؛ پس اگر ناخواسته و بدون تلاش ، بر بدی اش آگاهی یافتی، بر دانسته ی خویش ،حصاری استوار و پرده ای پوشاننده باش…… در سختی او را رها مکن و بر نعمت و مکنت او حسد مورز. از لغزش او گذشت کن و نادرستی اش را ببخش. اگر با تو جاهلانه رفتار کرد،بردباری خویشتن را از او مضایقه نکن.و با او سازگاری کن تا بدزبانی را از او دور سازی. …

23 – حق شریک:
این است که در نبودش،کارش را انجام دهی و چون حضور داشته باشد پا به پای او تلاش کنی و بدون توجه به خواسته ی او تصمیم نگیری و بدون نظر خواهی از او (خواسته ات ) را به انجام نرسانی، و دارایی اش را نگهداری و در فزون و اندک به او خیانت نکنی چرا که به ما رسیده (ابلاغ شده) : “تا آن زمان که دو شریک به یکدیگر خیانت نکنند، دست خداوند با آنهاست”

24 – و اما حق آن کس که با او نشست و برخاست داری این است که : او را فریب ندهی و غش (نا راستی) نداشته باشی. به او دروغ نگویی و مکر نورزی و در راه او سنگ اندازی نکنی (مثل دشمن بی ملاحظه ) و چون به تو اعتماد کرد تا میتوانی برای او تلاش نمایی؛ و بدانی که :مکر ورزیدن با کسی که به تو اطمینان نموده همچون رباخواری است.
انشاءالله ادامه دارد.

آنچه تقدیم‌ شد ترجمه ی منتخبی از رساله حقوق امام سجاد علیه السلام بود، ان شاءالله بتوانیم در عمل به این‌فرمایشات پیشرو باشیم و این رهنمود های حیاتبخش را به جهان تشنه، معرفی کنیم.

والسلام

 

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

  از امام سجاد تا امام عسکری علیهم‌السلام؛ خط واحد مبارزه در مقابل وابستگان به قدرت 

کتاب همرزمان حسین علیه‌السّلام

معجزه ای از امام سجاد علیه السلام

معجزات/ مرد بلخی و معجزه ی زنده شدن همسرش

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.