سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / اشعار / اشعار معارفی / یک آسمان نگاه خدا بود و مادرم

یک آسمان نگاه خدا بود و مادرم

 

یادش به خیر کربُبلا بود و مادرم
یک آسمان نگاه خدا بود و مادرم

از آن فراز قله ی شش گوشه ی ضریح
جاری دو چشمه سار بقا بود و مادرم

یادش به خیر سمت حرم کوچه ها چه تنگ
از ازدحام چلچله ها بود و مادرم

هر گوشه ای نوای مناجات می رسید
یک آسمان خروش صدا بود و مادرم

گنجشک های فاطمه در زیر چادرش
گویم کجا به سوی کجا بود و مادرم

زمزم ترینِ چشمه ی عالم که خلق شد
سعی عجیب صفا و مروه بود و مادرم

یادش به خیر موکبش اندر زمین نبود
هر گوشه ای ز عرش و سما بود و مادرم

بر هر هزار و چارصد و پنجاه و دو عمود
گل واژه های سبز بیا بود و مادرم

یادش به خیر هر طرفی موکبی عجیب
از هر طرف دو دست عطا بود و مادرم

من غرق مهر و عاطفه بودم و آسمان
یکسر سرود نور خدا بود و مادرم

وقتی که سیل حادثه می ریخت بر زمین
در پیش و پس دعا و دعا بود و مادرم

یک لشکر از شهید به خون خفته می رسید
در جاده ای که نور هُدا بود و مادرم

 

محمد جواد عسکری/ شاعر

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شعر/ نور، نَار، دَرخت

غرق نورِ رحمت و فضل و وجود

درمحضر قرآن _ تفسير آيات الولاية

نعمت های آسمانی بر بنی اسرائیل

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.