سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / صوت / قرآن کریم / درمحضر قرآن _ ماه رمضان شب و روز هفدهم

درمحضر قرآن _ ماه رمضان شب و روز هفدهم

شب هفدهم رمضان شب بسیار مبارکی است، در آن شب سپاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با کافران قریش در منطقه بدر روبرو شدند و فردای آن جنگ بدر رخ داد و خدا سپاه آن حضرت را بر مشرکین پیروز کرد و آن پیروزی از بزرگ ترین فتوحات اسلام بود، 

شب هفدهم رمضان؛ شب معراج رسول خدا سال دهم و از جمله فضیلت های این شب ماجرای جنگ بدر است؛در سال دوم هجری.

آیات نازله

سوره حج آیه ٣٩

أُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَديرٌ 

به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه‌ي جهاد داده شده است؛ چراكه مورد ستم قرارگرفته اند و به يقين خدا بر يارى آن‌ها تواناست

سوره انفال آیات ٧ تا ۱۲

آیه ۷ سوره انفال

وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّها لَكُمْ وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَ يُريدُ اللهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرينَ 

و [به ياد آريد] هنگامى را كه خداوند به شما وعده داد كه يكى از دو گروه (كاروان تجارى، يا لشكر مسلّح قريش) نصيب شما خواهد بود و شما دوست مى‌داشتيد كه كاروان [غير مسلّح] براى شما باشد؛ ولى خداوند مى‌خواهد حق را با دستورات خود تقويت، و ريشه كافران را قطع كند [ازاين‌رو شما را برخلاف ميلتان، با لشكر قريش درگير ساخت].

آیه ۸سوره انفال

 لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ 

تا حق را تثبيت كند، و باطل را از ميان بردارد، هرچند مجرمان كراهت داشته باشند.

آیه ۹ سوره انفال

 إِذْ تَسْتَغيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفينَ

[به‌ خاطر بياوريد] زمانى را [كه از شدّت ناراحتى در ميدان بدر] از پروردگارتان كمك مى‌خواستيد و او خواسته‌ی شما را پذيرفت [و گفت]: من شما را با هزار فرشته، كه پياپى فرود مى‌آيند، يارى مى‌كنم.

آیه ۱۰  سوره انفال

 وَ ما جَعَلَهُ اللهُ إِلاَّ بُشْرى وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللهِ‌ إِنَّ اللهَ‌ عَزيزٌ حَكيمٌ 

ولى خداوند، اين را تنها براى شادى و اطمينان قلب شما قرار داد و پيروزى جز از طرف خدا نيست؛ زيرا خداوند توانا و حكيم است.

آیه ۱۱ سوره انفال

 إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَ يُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَ يُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطانِ وَ لِيَرْبِطَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَ يُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ

و [يادآوريد] هنگامى را كه خواب سبكى كه مايه آرامش بود از سوى خدا، شما را فرا گرفت؛ و آبى از آسمان برايتان فرستاد، تا شما را با آن پاك كند؛ و پليدى شيطان را از شما برطرف سازد و دل‌هايتان را محكم، و گام‌ها را با آن استوار دارد.

آیه ۱۲ سوره انفال

 إِذْ يُوحي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذينَ آمَنُوا سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْناقِ وَ اضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنانٍ

و [به ياد آر] هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان وحى كرد: «من با شما هستم كسانى را كه ايمان آورده‌اند، تقويت كنيد. به‌زودى در دل‌هاى كافران ترس و وحشت مى‌افكنم، ضربه‌ها را بر بالاتر از گردن [بر سرهاى دشمنان] فرودآريد و همه‌ی انگشتانشان را قطع كنيد»!

سوره روم آیه ۴۷

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ رُسُلاً إِلى قَوْمِهِمْ فَجاؤُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَانْتَقَمْنا مِنَ الَّذينَ أَجْرَمُوا وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ 

و پيش از تو پيامبرانى را به‌سوى قومشان فرستاديم، آن‌ها با دلايل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولى [هنگامى‌كه اندرزها سودى نداد] مجرمان را مجازات كرديم، [و مؤمنان را يارى نموديم] و يارى مؤمنان، همواره حقّى است بر عهده‌ی ما.

(روم/ ۴۷)

الرّسول (صلی الله علیه و آله)- مَا مِنِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ یَرُدُّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ إِلَّا کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ أَنْ یَرُدَّ عَنْهُ نَارَ جَهَنَّمَ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ ثُمَّ قَرَأَ وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- هر مسلمانی که از عرض و آبروی برادر ایمانی خود دفاع و حمایت نماید حقّی بر خدا پیدا می‌کند که در روز قیامت آتش دوزخ را از او برطرف می‌نماید. سپس این آیه را قرائت فرمود: وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ المُؤْمِنِینَ.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۴۹۲

در روایات بسیار وارد شده که در آن شبِ بَدْر (شب هفدهم رمضان) حضرت رسول صلى الله علیه و اله وسلم با اصحاب فرمود: کیست امشب براى ما برود از چاه آب بکشد بیاورد؟

اصحاب سُکوت کردند و هیچ کدام اِقدام بر این کار نکردند حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مشکى برداشت به طلب آب، بیرون رفت و آن شب، شبى بود سرد و باد مى آمد و ظلمت داشت.

پس رسید به چاه آب و آن، چاهى بود بسیار گود و تاریک، و آن حضرت دَلْوى نیافت تا از چاه آب کشد لاجَرَم به چاه پایین رفت و مشک را پر کرد و بیرون آمد.

رو کرد به آمدن که ناگاه باد سختى برخورد به آن حضرت که آن جناب از سختى آن نشست تا برطرف شد پس برخاست و حرکت فرمود که ناگاه باد سختى دیگر مانند آن آمد، آن حضرت نشست تا او نیز ردّ شد.

دیگر باره برخواست برود برود مرتبه سوم نیز همان نحو بادى رسید و آن حضرت نشست و چون ردّ شد، برخاست و خود را به حضرت رسول صلى الله علیه و اله رسانید حضرت پرسید که یا اَبَاالحسن براى چه دیرآمدى؟

مولا عرض کرد که سه مرتبه بادى به من رسید که بسیار سخت بود و مرا لرزه فراگرفت و مَکْثَم به جهت برطرف شدن آن بادها بود.

حضرت فرمود: آیا دانستى آنها چه بود یا على علیه السلام؟

مولاعرض کرد: نه.

حضرت فرمود: آن اوّل، جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و دیگرى میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند، و پس از آن اسرافیل بود با هزار ملائکه که سلام کرد بر تو و سلام کردند و اینها فرود آمدند به جهت مَدَدِ ما.

جنگ بدر نخستین برخورد جدی مسلمانان با کفار / ماهیت دفاعی جنگ «بدر» /  نصرت الهی در جنگ بدر / پیروزی سپاه اسلام در جنگ بدر / حضور پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم در خط مقدم نبرد / غزوه بدر، کلید فتوحات پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم‌

هفدهم ماه مبارک رمضان سال دوم هجرى، سال روز پیروزى لشکریان اسلام بر مشرکین در جنگ‏ بدر است.[1]

لذا باید فشرده ‏اى از جریان این جهاد اسلامى که نخستین درگیرى مسلحانه مسلمانان با دشمنان سرسخت و خون آشام بود، از نظر بگذرانیم،[2] تا مسلمانان این حقایق را که در گذشته نزدیک تجربه کرده بودند براى همیشه به خاطر بسپارند و در همه عمر از آن الهام بگیرند.[3]

«جنگ بدر» نخستین برخورد جدی مسلمانان با کفار

طبق آنچه تاریخ نویسان و محدثان و مفسران آورده ‏اند، غزوه بدر از اینجا آغاز شد که «ابو سفیان» بزرگ «مکه» در رأس یک کاروان نسبتا مهم تجارتى که از چهل نفر با 50 هزار دینار مال التجاره تشکیل می شد از شام به سوى مدینه باز می گشت، پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به یاران خود دستور داد آماده حرکت شوند و به طرف این کاروان بزرگ که قسمت مهمى از سرمایه دشمن را با خود حمل می کرد بشتابند و با مصادره کردن این سرمایه، ضربه سختى بر قدرت اقتصادى و در نتیجه بر قدرت نظامى دشمن وارد کنند.[4]

یاران ابوسفیان در مدینه که از این جریان آگاه شدند موضوع را به او رساندند. او پیکى با شتاب به مکه فرستاد و آن ها را از خطر بزرگى که سرمایه ‏هاى آنان را تهدید می کرد آگاه ساخت. در مدت کوتاهى 950 نفر از رزمندگان و سران قریش با هفتصد شتر و یکصد رأس اسب با فرماندهى ابوجهل به حرکت در آمدند و مسأله تا آن حد جدّى تلقى شد که سران مکه تهدید کردند کسانى که بتوانند به میدان روند و خوددارى کنند، خانه هاى آن ها را ویران خواهیم ساخت.[5]

از سوى دیگر ابوسفیان براى رهایى از چنگ مسلمانان مسیر خود را تغییر داد و از بى راه حرکت کرد تا خود را از منطقه خطر دور سازد.[6]

پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم با 313 نفر از یاران خود، با ساز و برگ جنگى مختصر ولى دل هایى مملو از ایمان و عزم و اراده به نزدیک سرزمین بدر که یکى از منزلگاه‏ هاى نزدیک میان مکه و مدینه بود رسیدند. در اینجا بود که پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم از حرکت لشکر نیرومند قریش از مکه به سوى مدینه آگاه شد.[7]

در این هنگام با یاران خود مشورت کرد که آیا به تعقیب کاروان ابو سفیان و مصادره اموال کاروان بپردازد و یا براى مقابله با سپاه آماده شود جمعى مقابله با سپاه دشمن را ترجیح دادند ولى گروهى از این کار اکراه داشتند، ولى پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نظر گروه اول را پسندید،[8] لذا فرمان حرکت به سوى دشمن را داد و لشکر کوچک اسلام به سرزمین بدر[9] رسید.[10]

ماهیت دفاعی جنگ «بدر»

طبق عقیده برخی از محقّقان و اندیشمندان و مورّخان اسلامى، تمام جنگ هاى صدر اسلام جهاد دفاعى بوده و هیچ کدام از آن ها جنبه جهاد ابتدایى نداشته است.[11]

در سال دوم هجرت، دو حادثه به نام جنگ‏ بدر رخ داد، که یکى به «بدر صغرى» و دیگرى به «بدر کبرى» معروف شد، و آغاز آن توسّط دشمنان اسلام بود. به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله خبر رسید که عدّه اى از سران مشرکان مکه به اطراف مدینه آمده و شتران و گوسفندان و سایر اموال مسلمانان را به تاراج برده، در حال فرار به سوى مکه هستند. پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم سربازان اسلام را به تعقیب آن ها فرستاد. سربازان، دشمن را تا سرزمین بدر تعقیب کردند، ولى از دست یافتن به دشمن ناامید شدند. این حادثه بدون درگیرى پایان یافت، و به «بدر صغرى» مشهور شد. جنگ «بدر کبرى» که پس از چندى در همان سال رخ داد، در حقیقت پاسخى به همان تجاوز آشکار سران مکه بود و جهاد دفاعى محسوب می شد.[12]

از سوی دیگر پیامبر و یارانش حق داشتند دست به چنین حمله اى بزنند زیرا اولاً با هجرت مسلمانان از مکه به مدینه بسیارى از اموالشان به دست مکیان افتاد و خسارت سنگینى به آن ها وارد شد و آن ها حق داشتند چنین خسارتى را جبران کنند.

 از این گذشته مردم مکه در طى 13 سال اقامت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و مسلمین در آنجا کاملاً نشان داده بودند که از هیچگونه ضربه و صدمه به مسلمانان فروگذار نخواهند کرد و حتى آماده کشتن شخص پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نیز شدند. چنین دشمنى با هجرت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به مدینه بیکار نخواهد نشست، و مسلما نیروى خود را براى ضربه قاطع ترى بسیج خواهد کرد، پس عقل و منطق ایجاب می کند که مسلمانان به عنوان یک اقدام پیشگیرانه با مصادره کردن سرمایه عظیم کاروان تجارتى آن ها ضربه سختى بر آنان وارد سازند، و هم بنیه اقتصادى و نظامى خود را براى دفاع از خویشتن در آینده قوى کنند، و این اقدامى است، که در همه برنامه‏ هاى جنگى دنیا، در امروز و گذشته بوده و هست.[13]

جنگ بدر؛ نبردی نابرابر

در اوّلین برخورد نظامى اسلام با لشکر کفر و شرک، یعنى جنگ‏ بدر،[14] مسلمانان از نظر موازنه قوا به ظاهر در وضع بسیار بدى قرار داشتند؛ تعداد مسلمانان 313 نفر و سپاه دشمن سه برابر آن ها بود.[15]

سپاه دشمن اسب ها و شترهاى فراوان و ابزار جنگى کافى داشتند در حالى که در میان مسلمانان فقط دو نفر اسب سوارى داشتند و مرکب عمده آن ها تعداد هفتاد شتر بود که هر چند نفر به تناوب سوار یکى از آن ها می شدند.[16]

دشمن نتوانست باور کند که مسلمانان با آن نفرات و تجهیزات کم به میدان آمده اند بلکه فکر می کرد قسمت مهم سپاه اسلام در جایى مخفى شده اند تا به موقع حمله خود را به طور غافلگیرانه شروع کنند، لذا شخصى را براى تحقیق فرستادند، اما به زودى فهمیدند که جمعیت همانست که دیده بودند.[17]

نصرت الهی در جنگ بدر

جمعى از مسلمانان در وحشت و ترس فرو رفته بودند، و اصرار داشتند که مبارزه با این گروه عظیم که هیچگونه موازنه ‏اى با آن ها ندارد صلاح نیست، پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم با این وعده الهى آن ها را دلگرم ساخت و گفت: «خداوند به من وعده داده که بر یکى از دو گروه پیروز خواهید شد، یا بر کاروان قریش یا بر لشکرشان، و وعده خداوند تخلف ناپذیر است، بخدا سوگند گویا محل کشته شدن ابو جهل و عده اى از سران قریش را با چشم خود می بینم».[18]

در واقع جنگ بدر نمونه روشنى از [امداد الهی] بود و به تعبیر آیه شریفه «یرَوْنَهُمْ مِثْلَیهِمْ رَأْی الْعَینِ‏؛ آن ها (مشرکان) این گروه (مؤمنان) را با چشم خود دو برابر آنچه بودند مشاهده می کردند»[19] اگر مؤمنان 313 نفر بودند، در چشم کفار بیش از 600 نفر جلوه می کردند تا بر وحشت آن ها بیفزاید.[20]

ماجرای جنگ «بدر» از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

ماجرای جنگ «بدر» از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


«جنگ بدر» نخستین برخورد جدی مسلمانان با کفار / ماهیت دفاعی جنگ «بدر» / جنگ بدر؛ نبردی نابرابر / نصرت الهی در جنگ بدر / پیروزی سپاه اسلام در جنگ بدر / حضور پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم در خط مقدم نبرد / غزوه بدر، کلید فتوحات پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم‌

هفدهم ماه مبارک رمضان سال دوم هجرى، سال روز پیروزى لشکریان اسلام بر مشرکین در جنگ‏ بدر است.[1]

لذا باید فشرده ‏اى از جریان این جهاد اسلامى که نخستین درگیرى مسلحانه مسلمانان با دشمنان سرسخت و خون آشام بود، از نظر بگذرانیم،[2] تا مسلمانان این حقایق را که در گذشته نزدیک تجربه کرده بودند براى همیشه به خاطر بسپارند و در همه عمر از آن الهام بگیرند.[3]

«جنگ بدر» نخستین برخورد جدی مسلمانان با کفار

طبق آنچه تاریخ نویسان و محدثان و مفسران آورده ‏اند، غزوه بدر از اینجا آغاز شد که «ابو سفیان» بزرگ «مکه» در رأس یک کاروان نسبتا مهم تجارتى که از چهل نفر با 50 هزار دینار مال التجاره تشکیل می شد از شام به سوى مدینه باز می گشت، پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به یاران خود دستور داد آماده حرکت شوند و به طرف این کاروان بزرگ که قسمت مهمى از سرمایه دشمن را با خود حمل می کرد بشتابند و با مصادره کردن این سرمایه، ضربه سختى بر قدرت اقتصادى و در نتیجه بر قدرت نظامى دشمن وارد کنند.[4]

یاران ابوسفیان در مدینه که از این جریان آگاه شدند موضوع را به او رساندند. او پیکى با شتاب به مکه فرستاد و آن ها را از خطر بزرگى که سرمایه ‏هاى آنان را تهدید می کرد آگاه ساخت. در مدت کوتاهى 950 نفر از رزمندگان و سران قریش با هفتصد شتر و یکصد رأس اسب با فرماندهى ابوجهل به حرکت در آمدند و مسأله تا آن حد جدّى تلقى شد که سران مکه تهدید کردند کسانى که بتوانند به میدان روند و خوددارى کنند، خانه هاى آن ها را ویران خواهیم ساخت.[5]

از سوى دیگر ابوسفیان براى رهایى از چنگ مسلمانان مسیر خود را تغییر داد و از بى راه حرکت کرد تا خود را از منطقه خطر دور سازد.[6]

پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم با 313 نفر از یاران خود، با ساز و برگ جنگى مختصر ولى دل هایى مملو از ایمان و عزم و اراده به نزدیک سرزمین بدر که یکى از منزلگاه‏ هاى نزدیک میان مکه و مدینه بود رسیدند. در اینجا بود که پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم از حرکت لشکر نیرومند قریش از مکه به سوى مدینه آگاه شد.[7]

در این هنگام با یاران خود مشورت کرد که آیا به تعقیب کاروان ابو سفیان و مصادره اموال کاروان بپردازد و یا براى مقابله با سپاه آماده شود جمعى مقابله با سپاه دشمن را ترجیح دادند ولى گروهى از این کار اکراه داشتند، ولى پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نظر گروه اول را پسندید،[8] لذا فرمان حرکت به سوى دشمن را داد و لشکر کوچک اسلام به سرزمین بدر[9] رسید.[10]

ماهیت دفاعی جنگ «بدر»

طبق عقیده برخی از محقّقان و اندیشمندان و مورّخان اسلامى، تمام جنگ هاى صدر اسلام جهاد دفاعى بوده و هیچ کدام از آن ها جنبه جهاد ابتدایى نداشته است.[11]

در سال دوم هجرت، دو حادثه به نام جنگ‏ بدر رخ داد، که یکى به «بدر صغرى» و دیگرى به «بدر کبرى» معروف شد، و آغاز آن توسّط دشمنان اسلام بود. به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله خبر رسید که عدّه اى از سران مشرکان مکه به اطراف مدینه آمده و شتران و گوسفندان و سایر اموال مسلمانان را به تاراج برده، در حال فرار به سوى مکه هستند. پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم سربازان اسلام را به تعقیب آن ها فرستاد. سربازان، دشمن را تا سرزمین بدر تعقیب کردند، ولى از دست یافتن به دشمن ناامید شدند. این حادثه بدون درگیرى پایان یافت، و به «بدر صغرى» مشهور شد. جنگ «بدر کبرى» که پس از چندى در همان سال رخ داد، در حقیقت پاسخى به همان تجاوز آشکار سران مکه بود و جهاد دفاعى محسوب می شد.[12]

از سوی دیگر پیامبر و یارانش حق داشتند دست به چنین حمله اى بزنند زیرا اولاً با هجرت مسلمانان از مکه به مدینه بسیارى از اموالشان به دست مکیان افتاد و خسارت سنگینى به آن ها وارد شد و آن ها حق داشتند چنین خسارتى را جبران کنند.

 از این گذشته مردم مکه در طى 13 سال اقامت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم و مسلمین در آنجا کاملاً نشان داده بودند که از هیچگونه ضربه و صدمه به مسلمانان فروگذار نخواهند کرد و حتى آماده کشتن شخص پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نیز شدند. چنین دشمنى با هجرت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به مدینه بیکار نخواهد نشست، و مسلما نیروى خود را براى ضربه قاطع ترى بسیج خواهد کرد، پس عقل و منطق ایجاب می کند که مسلمانان به عنوان یک اقدام پیشگیرانه با مصادره کردن سرمایه عظیم کاروان تجارتى آن ها ضربه سختى بر آنان وارد سازند، و هم بنیه اقتصادى و نظامى خود را براى دفاع از خویشتن در آینده قوى کنند، و این اقدامى است، که در همه برنامه‏ هاى جنگى دنیا، در امروز و گذشته بوده و هست.[13]

جنگ بدر؛ نبردی نابرابر

در اوّلین برخورد نظامى اسلام با لشکر کفر و شرک، یعنى جنگ‏ بدر،[14] مسلمانان از نظر موازنه قوا به ظاهر در وضع بسیار بدى قرار داشتند؛ تعداد مسلمانان 313 نفر و سپاه دشمن سه برابر آن ها بود.[15]

سپاه دشمن اسب ها و شترهاى فراوان و ابزار جنگى کافى داشتند در حالى که در میان مسلمانان فقط دو نفر اسب سوارى داشتند و مرکب عمده آن ها تعداد هفتاد شتر بود که هر چند نفر به تناوب سوار یکى از آن ها می شدند.[16]

دشمن نتوانست باور کند که مسلمانان با آن نفرات و تجهیزات کم به میدان آمده اند بلکه فکر می کرد قسمت مهم سپاه اسلام در جایى مخفى شده اند تا به موقع حمله خود را به طور غافلگیرانه شروع کنند، لذا شخصى را براى تحقیق فرستادند، اما به زودى فهمیدند که جمعیت همانست که دیده بودند.[17]

نصرت الهی در جنگ بدر

جمعى از مسلمانان در وحشت و ترس فرو رفته بودند، و اصرار داشتند که مبارزه با این گروه عظیم که هیچگونه موازنه ‏اى با آن ها ندارد صلاح نیست، پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم با این وعده الهى آن ها را دلگرم ساخت و گفت: «خداوند به من وعده داده که بر یکى از دو گروه پیروز خواهید شد، یا بر کاروان قریش یا بر لشکرشان، و وعده خداوند تخلف ناپذیر است، بخدا سوگند گویا محل کشته شدن ابو جهل و عده اى از سران قریش را با چشم خود می بینم».[18]

در واقع جنگ بدر نمونه روشنى از [امداد الهی] بود و به تعبیر آیه شریفه «یرَوْنَهُمْ مِثْلَیهِمْ رَأْی الْعَینِ‏؛ آن ها (مشرکان) این گروه (مؤمنان) را با چشم خود دو برابر آنچه بودند مشاهده می کردند»[19] اگر مؤمنان 313 نفر بودند، در چشم کفار بیش از 600 نفر جلوه می کردند تا بر وحشت آن ها بیفزاید.[20]

 لذا خبر تازه اى که به وسیله گزارشگران مخفى که از لشکر اسلام شبانه به کنار اردوگاه دشمن آمده بودند، دریافت شد و به سرعت در میان مسلمانان انعکاس یافت این بود که، که لشکر قریش با آن همه امکانات، سخت بیمناکند گویى خداوند لشکرى از وحشت در سرزمین قلب آن ها فرو ریخته است.[21] و این خود یکى از عوامل شکست کفار در جنگ بدر شد.[22]

پیروزی سپاه اسلام در جنگ بدر

فردا صبح لشکر کوچک اسلام با روحیه ‏اى نیرومند در برابر دشمن صف کشیدند. قبلاً پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به آن ها پیشنهاد صلح کرد تا عذر و بهانه اى باقى نماند، بعضى از سران قریش مایل بودند این دستى را که به عنوان صلح به سوى آن ها دراز شده بفشارند و صلح کنند، ولى باز ابو جهل مانع شد.[23]

سرانجام آتش جنگ شعله ور گردید، «حمزه» عموى پیامبر و «على» علیهم السلام که جوان ترین افراد لشکر بودند و جمعى دیگر از جنگجویان شجاع اسلام در جنگ هاى تن به تن که سنت آن روز بود، ضربات شدیدى بر پیکر حریفان خود زدند و آن ها را از پاى در آوردند، روحیه دشمن باز ضعیف تر شد.[24]

لحظات حساسى بود پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به مسلمانان دستور داده بود زیاد به انبوه جمعیت نگاه نکنند و تنها به حریفان خود بنگرند و دندان ها را روى هم فشار دهند و سخن کمتر بگویند و از خداوند مدد بخواهند و از فرمان پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم در همه حال سر نپیچند و به پیروزى نهایى امیدوار باشند، پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم دست به سوى آسمان برداشت و عرض کرد: «یا رَبِّ إِنْ تُهْلَکْ هذِهِ الْعِصابَةُ، لَمْ تُعْبَدْ؛ اگر این گروه کشته شوند کسى ترا پرستش نخواهد کرد».[25]

استقامت و پایمردى و دلاوری هاى آن ها قریش را در تنگنا قرار داده بود، در نتیجه هفتاد نفر از سپاه دشمن که ابو جهل در میان آن ها بود، کشته شدند و در میان خاک و خون غلطیدند و 70 نفر به دست مسلمانان اسیر گشتند ولى مسلمانان تعداد کمى کشته بیشتر نداشتند، و به این ترتیب نخستین پیکار مسلحانه‏ مسلمانان با دشمن نیرومندشان با پیروزى غیر منتظره‏ اى پایان گرفت.[26]

حضور پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم در خط مقدم نبرد

برخلاف آنچه بعضى می پندارند که پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم شخصاً در میدان جنگ به مبارزه برنمی خاست، مورخان اسلامى نوشته اند که در جنگ‏ هاى فراوانى شخصاً وارد میدان نبرد شد؛ از جمله «ابن اسحاق» در کتاب تاریخ خود می نویسد که پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم در نُه غزوه از غزوات اسلامى شخصاً به نبرد پرداخت. در جنگ بدر، احد، خندق، بنی قریظه، بنی المصطلق، خیبر، فتح، حنین و طائف. و بعضى بیش از این تعداد را شمرده اند.[27]

در بحث شجاعت پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم در جنگ بدر این حدیث از على علیه السلام نقل شده است که فرمود: «لَقَدْ رَأَیتُنِی یوْمَ بَدْرٍ وَنَحْنُ نَلُوذُ بِالنَّبِی صلّى الله علیه وآله وسلّم وَهُوَ أَقْرَبُنَا إِلَى الْعَدُوِّ وَکانَ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ یوْمَئِذٍ بَأْساً؛ من در روز جنگ‏ بدر شاهد و ناظر بودم که ما به پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم پناه می بردیم و او از همه ما به دشمن نزدیک تر و از برجسته ترین جنگجویان در آن روز بود».[28]

سخن آخر: غزوه بدر، کلید فتوحات پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم

در خاتمه باید تأکید کرد این پیروزى از بزرگترین فتوحات اسلام است[29] و اثر بسیار عمیقى در تاریخ اسلام بخشید؛ به طورى که مبارزان بدر، همیشه آن را از افتخارات بزرگ خود می شمردند.[30] از این رو علما گفته اند که در این روز، غسل و صدقه و شکر خدا بجا آوردن مستحبّ است و عبادت در شب هفدهم رمضان فضیلت فراوانى دارد.[31]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

1. تفسیر نمونه

2. پیام قرآن


[1] منتهی الامال، وقایع سال دوم هجرى؛ (كلیات مفاتیح نوین ، ص695).

[2] تفسیر نمونه، ج‏7، ص: 93.

[3] همان، ص92.

[4] همان، ص93.

[5] پیام قرآن ، ج‏8 ، ص320.

[6] همان.

[7] همان، ص321.

[8] تفسیر نمونه ، ج‏7 ، ص95.

[9] (بدر در اصل نام مردى از قبیله«جهینه» بود كه چاهى در آن سرزمین احداث كرد، بعدا آن چاه و آن سرزمین به نام سرزمین بدر و چاه بدر نامیده شد)؛ (تفسیر نمونه ، ج‏7 ، ص96).

[10] پیام قرآن ، ج‏8 ، ص321.

[11] والاترین بندگان ، ص47.

[12] آیین رحمت ، ص69.

[13] تفسیر نمونه ، ج‏7 ، ص93.

[14] داستان یاران: مجموعه بحث هاى تفسیرى حضرت آیت الله العظمى مكارم شیرازى (مدظله) ، ص170.

[15] پیام قرآن ، ج‏8 ، ص322.

[16] همان.

[17] تفسیر نمونه ، ج‏7 ، ص96.

[18] همان.

[19] سوره آل عمران، آیۀ13.

[20] تفسیر نمونه ، ج‏2 ، ص453.

[21] همان، ج‏7 ، ص97.

[22] همان، ج‏2 ، ص453.

[23] همان، ج‏7 ، ص98.

[24]همان.

[25] همان.

[26]تفسیر نور الثقلین، جلد 2 از صفحه 121 تا 136 و مجمع البیان جلد 4 از صفحه 521 تا 523( باختصار و تلخیص و در پاره ‏اى از موارد با توضیح)؛ (تفسیر نمونه ، ج‏7 ، ص99).

[27] شرح نهج‏البلاغه، علّامه شوشترى، ج 2، ص 378؛ ( پیام امام امیر المومنین علیه السلام ، ج‏14 ، ص215)

[28] بحارالانوار، ج 16، ص 232؛ (پیام امام امیر المومنین علیه السلام ، ج‏14 ، ص216).

[29] كلیات مفاتیح نوین ، ص781.

[30] پیام قرآن ، ج‏8 ، ص322.

[31] زاد المعاد، صفحه 179؛ (كلیات مفاتیح نوین ، ص781).

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

شب‌های معراج مومن

بهار معنویت

«تهدمت والله ارکان الهدی»/ مهم‌ترین توصیه‌های امیرالمومنین(سلام الله علیه) پس از ضربت خوردن

روایت رهبرانقلاب

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.