«… پس از آن که شاه خود را رفتنی دانست، دست جنایتکار خود رااز آستین درآورد و کشتارهای پیدرپی جمعه سیاه به بعد را آغاز کرد و خود را در تمام جوامع رسوا نمود و اخیراً در مشهد مقدس جنایتکاریها را به حد اعلا رساند و ما را بر آن داشت که
روز 29 محرم را عزای عمومی اعلام کنیم. برای سالگرد کشتار بیرحمانه قم و چهلم کشتار در صحن مطهر مشهد مقدس و نیز کشتار مشهد مقدس و نیز کشتار شهرستانهای دیگر.»
این پیامی بود که حضرت امام خمینی به مناسبت 29 محرم (سالگرد هجری قمری قیام قم در سال 1356) صادر کرده و این روز را عزای عمومی اعلام نمودند. در آن روزها مشهد مقدس هنوز عزادار کشتار مردم توسط مزدوران شاه در بیمارستان شاهرضا (امام رضا علیهالسلام امروز) مشهد بود.
شاه هم مانند اسرائیلیها به بیمارستان حمله کرد
در آن سالها، بیمارستانها محل امن و امان محسوب میشدند. هنوز رژیمهای دیکتاتوری و وابسته جرات حمله به این مراکز را نداشتند، آنچنان که امروز صهیونیستها با قساوت بیمارستانها را در فلسطین بمباران میکنند. رژیم شاه هم تا آن روز جرات حمله به بیمارستانها را پیدا نکرده بود.
اما در 23 آذر 1357 مصادف با سیزدهم محرم پس از اینکه خبر رسید شماری از دانشجویان دانشکده پزشکی در بیمارستان شاهرضا (امام رضا علیهالسلام) مشهد به دلیل همراهی با مردم انقلابی در محاصره نظامیان هستند و دستورِ بازداشت آنها داده شده، روحانیت مبارز مشهد به رهبری آیتالله خامنهای راهی آن بیمارستان شده و با ورود به بیمارستان، حلقه محاصره را شکسته و نظامیان را به عقب راندند اما مزدوران شاه در آن روز سه بار به بیمارستان امام رضا حمله کرده و پس از مقاومت روحانیت و مردم، بیمارستان را به رگبار گلوله بستند و حتی به بخشهای اطفال و داخلی یورش بردند که طی آن دهها نفر شهید و مجروح شدند.
این حادثه بیسابقه، به شدت احساسات مردم را جریحهدار کرد، چنانکه در روزهای بعد تجمعات و راهپیماییها و تحصنهای متعدد از سوی دانشگاهیان و پزشکان و سایر طبقات مردم برگزار شد و بیانیههای مختلف صادر و در سطح گسترده منتشر و توزیع گردید.
روحانیت مبارز و انقلابیون سایر شهرها هم اعلام همبستگی کرده و برای همراهی با متحصنین و راهپیمایان مشهدی، گروههایی به مشهد مقدس اعزام نمودند و کار به جایی رسید که حتی مجلس فرمایشی شاه برای دور ماندن از خشم مردم، هیئتی را برای پیگیری ماجرا به مشهد فرستادند.
راهپیماییهای سرنوشت ساز
در ادامه همین حوادث و به دنبال اعلام عزای عمومی از سوی حضرت امام در روز نهم دی ماه 57، گروههایی از اقشار مختلف مردم ابتدا در بیتهای آیتالله سید عبدالله شیرازی، آیتالله سید حسن طباطبایی قمی و آیتالله سید محمد کاظم اخوان مرعشی اجتماع و بعد از سر دادن شعارهایی علیه حکومت، با هدایت روحانیت مبارز مشهد راهپیمایی خود را آغاز کردند. مغازهها و کلیه ادارات دولتی و بانکها تعطیل بودند، و بازاریان و کارمندان هم به راهپیمایان پیوستند. در برخی منابع، جمعیت تظاهراتکننده بالغ بر یک میلیون نفر ذکر گردید.
مقصد راهپیمایی برخلاف روزهای قبل که آستان قدس و یا مقابل صحن موزه بود، این بار استانداری واقع در خیابان بهار تعیین شد. در واقع راهپیمایی در حمایت از کارکنان استانداری بود که از چند روز قبل همبستگی خود را با روحانیت و مردم اعلام کرده بودند.
آیتالله خامنهای که از گردانندگان اصلی راهپیمایی روز نهم دی ماه مشهد بودند، درباره علت انتخاب استانداری به عنوان مقصد راهپیمایی نهم دی مشهد فرمودهاند:
«استاندارى به عنوان مرکز حکومت آخرین سنگر بود. ما براى این که جمعى را که اعلام همبستگى کرده بودند تقویت کنیم و قضیه نیروهاى مبارز را در استاندارى تثبیت بکنیم و این به معناى فتح استاندارى هم محسوب میشد، مقصد راهپیمایى را آنجا قرار دادیم.»
مردم گل دادند و شاه گلوله
راهپیمایان پس از حرکت از بالا خیابان، طی عبور ازخیابان تهران (امام رضای فعلی) با گذشتن از میدانهای برق و بهار وارد محوطه استانداری شدند. پیشاپیش جمعیت، آیتالله خامنهای، شهید حجتالاسلام سید عبدالکریمهاشمینژاد، آیتالله واعظ طبسی و جمعی دیگر از علمای انقلابی و مبارز مشهد حرکت میکردند. آیتالله خامنهای ادامه ماجرا را این طور روایت کردهاند:
«… یک قدرى که از حضور جمعیت گذشت، بیرون یک همهمهاى شروع شد و خبر آوردند که چند ماشین ارتشى که در میان آنها تانک هم هست به داخل جمعیت مىآیند… خبرهایى که پى در پى به وسیله عناصر خودمان، برادران فعال مبارز و انتظاماتى خودمان مىرسید نشان مىداد که اینها مثل این که دارند اعلام همبستگى مىکنند و مىگویند که ما کارى با جمعیت نداریم….
مردم به نفع ارتش شعار مىدادند، در همین حال ارتش وارد باغ استاندارى شد… ناگهان تیرى شلیک میشود… جلوى استاندارى هم تانکها تعرض و حمله به مردم را آغاز نمودند و تیراندازى به سوى مردم شروع کردند…بعد از این که تانکها شروع به تیراندازى نمودند و مردم را زیر مىگرفتند حرکت آنها در خیابانها و اعمال شنیع آنها موجب متفرق شدن مردم گردید.»
هر چند به دستور علما مردم به سرعت محوطه استانداری را ترک کردند، اما با این وجود موجی از خون و آتش محوطه استانداری و خیابانهای اطراف آن را فراگرفت. یکی از شاهدان، شرایط حاکم بر فضای شهر را در آن هنگام اینگونه بیان کرده است:
«صدای گلولهها، غرش تانکها و انفجار نارنجکها ادامه داشت. هنوز آدمکشی چهره مینمود. خون سرخ شهید، انقلاب را سیراب میکرد که نهضت نیازمندش بود. در چنین شرایطی، در لحظات شهادت، رگبارها و آتشسوزیها، روحانیت مبارز در منزل آیتالله سید عبدالله شیرازی جلسهای تشکیل داد و به بررسی نشسته بود. در این جلسه، روحانیت مبارز مذاکرات خود را دنبال میکرد. اخبار و رویدادها در اختیار اعضایش قرار میگرفت و سرنوشت نهضت به بررسی گذاشته شده بود. تلفنها لحظهای قطع نمیشد.»
یکشنبه خونین مشهد
روز بعد از حادثه، یکشنبه دهم دی ماه 1357 هر چند قرار بود که علما برای تصمیمگیری در مسجد کرامت گردهم آیند، اما حوادث و درگیریها خونینی که بین مأمورین و مردم به وجود آمد باعث شد تا برپایی جلسه علما لغو گردد. علی رغم اینکه فرماندار نظامی مشهد، شب قبل تهدید کرده بود که جوی خون به راه خواهد انداخت. اما مردم با حضور در خیابانها مرتبا شعار میدادند: «توپ،تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد، به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد»
همچنین گروههایی از مردم با تجمع در مقابل بیوت آیات سید عبدالله شیرازی، حسن طباطبایی قمی و سید محمد کاظم اخوان مرعشی به تظاهرات پرداختند.
در روز دهم دی ماه نیروهای نظامی تنها به بازداشت اکتفا نکردند و هر کجا جمعیتی میدیدند، دستور داشتند به طور مستقیم به سوی آنها تیراندازی کنند. چنانکه عدهاى از جوانها که از بالاى پشتبام ساختمانها و عدهاى هم از پشتبام مسجد کرامت شعار میدادند توسط مأمورین به رگبار بسته و تعدادی شهید و مجروح شدند. تانکهای و کامیونهای نظامی در شهر گشت میزدند و مردم را به گلوله میبستند.
صدها تن شهید و مجروح حاصل آخرین نفسهای شاه
در گزارش شیخان، رئیس وقت ساواک خراسان به ساواک مرکز، تعداد کشته شدگان در روز نهم، 20 نفر و روز دهم 170 نفر ذکر گردید همچنین در گزارشی که وی روز نهم دی ماه برای فرمانداری نظامی مشهد ارسال کرد، نوشت که در اثر درگیری بین نیروهای انتظامی با مخالفین، 60 نفر زخمی و مجروح شدند که از این تعداد، سه نفر بر اثر اصابت گلوله فوت کردند و بقیه در اثر ازدحام جمعیت صدمه دیده و در بیمارستان شهناز پهلوی بستری شدند. شهربانی تعداد شهدای دهم دی ماه مشهد را 180 تن و ستاد حکومت نظامی، مجموع شهدای نهم و دهم دی ماه را 300 تن برآورد کرد.
هفتهنامه همبستگی سازمان ملی دانشگاهیان درباره کشتار دهم دی ماه 1357 در مشهد نوشت که صدها کشته توسط کامیونهای ارتشی به مکانهای نامعلومی منتقل شدند.
روزنامهها و رسانههای خارجی هم این حادثه را بازتاب دادند. رادیو بیبی سی به نقل از سخنگوی دولت ایران تعداد کشتهشدگان مشهد را حدود 170 نفر اعلام کرد. خبرگزاری فرانسه و رویتر در گزارشی مخصوص با اشاره به وقایع مشهد در 9 و 10 دی ماه، آمار روز نهم دی را 41 کشته و 250 نفر زخمی اعلام کردند. این خبرگزاریها همچنین نوشتند:
«دیده شده که نیروهای انتظامی اجساد کشتهشدگان را از خیابانها جمعآوری میکنند و برای دفن در گودالها، به خارج از شهر میبرند.»
بعد از حوادث روزهای نهم و دهم دی ماه 1357، نمای ظاهری شهر مشهد هم تغییر کرد، دیوارهای شهر پُر از شعارهایی چون «مرگ بر شاه، درود بر خمینی، استقلال، آزادی حکومت اسلامی، مرگ بر کمونیست شوروی و امپریالیسم آمریکایی، سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن، محصل بهپا خیز معلمت کشته شد، محرم قیام ملت ماست، کارگر، کشاورز اسلام حامی توست» شده بود.
حوادث روزهاى 9 و 10 دی ماه سال 1357 در مشهد تاثیر بسزایی در روند پیروزی انقلاب داشت، 6 روز پس از آن، رفتن شاه قطعی شد و در 26 دی از کشور فرار کرد. حدود یک ماه بعد، امام به وطن بازگشتند و دهه فجر انقلاب آغاز گشت.