ردّی از فاطمه سلام الله علیها
ما به هر جا که رسیدیم
ردّی از فاطمه دیدیم
ما زمانی که شکستیم
دل فقط بر او ببستیم
ما همه بی خانه بی کَس
فاطمه هم مادر هم کَس
من نمی دانم چه کردم
شب تا صبح گریه کردم
فاطمه آمد به خوابم
داد انگشتر نشانم
رهنمای راه من بود
تک چراغ خانه ام بود
چشم ها بر بی قراری
باز هم زد مهر خالی
هر دمی چشم انتظاریم
تا بَرَد این بی قراری
نرگس رفیعی
۱۰ . ۱۲ . ۱۴۰۰
روز مبعث