روایات ما گویای آن است که ماجرای امام حسین و شهادت ایشان همواره بین خوبان درگاه الهی از انبیاء و رسولان و اوصیاء مطرح بوده است،
امام جواد علیهالسلام در روایتی فرمود «أوَّلُ ما جَری بِهِ الْقَلَمُ عَلَی اللَّوْحِ قَتْلُ الْحُسَیْنِ»؛ یعنی اولین چیزی که توسط قلم بر لوح نوشته شد، شهادت امام حسین بود.
از این جهت همهی آن بزرگواران توسط پیک وحی یعنی جبرئیل علیهالسلام از این امر آگاه بودند و حتی گاهی از خداوند درخواست میکردند
ماجرای زندگانیشان به زندگی اباعبدالله علیهالسلام گره بخورد و مانند آن پیش رود؛ از جملهی این رسولان، حضرت زکریا علیهالسلام است که از خداوند خواست به او فرزندی دهد که مانند او به دنیا بیاید و مانند او کشته شود تا در غم پیامبر آخرالزمان شریک شود و خداوند نیز به او یحیی را بخشید که 6 ماهه به دنیا آمد و توسط فردی زنازاده کشته شد و سرش را در تشتی نزد پادشاه ظالم زمانه بردند.
(بحار الانوار، ج44، ص223)
در یکی از این داستانها میخوانیم صفیه دختر عبد المطلب فرمود زمانی که حسین علیهالسلام متولد شد، او را به پیامبر صلی الله علیه و آله دادم.
پیامبر زبان خود در دهانش نهاد و حسین شروع به مکیدن کرد و من فهمیدم که گویا رسول خدا شیر و عسل به او میخوراند.
(صفیه) گفت حسین بول کرد و پیامبر میان دو چشمش را بوسید و به من داد و میگریست و تا سه بار فرمود خدا لعنت کند مردمى را که قاتل تو هستند.
عرض کردم پدر و مادرم قربانت چه کسی او را میکشد؟
فرمود بقیه گروه گناهکار از بنىامیه که خداوند آنها را لعنت کند.
قَالَ بَقِیَّةُ الْفِئَةِ الْبَاغِیَةِ مِنْ بَنِی أُمَیَّةَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ.
(الأمالی( للصدوق)، النص، ص: 136)
امام صادق علیهالسلام فرمودند: جبرئیل بر محمد صلى الله علیه و آله نازل شد و گفت: اى محمد، خدا تو را مژده میدهد به مولودى که از فاطمه متولد شود
و امت تو او را بعد از تو میکشند؛
إِنَّ جَبْرَئِیلَ ع نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ص فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِمَوْلُودٍ یُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِک.
پس از آنکه پیامبر دو مرتبه از چنین رویدادی ابراز نگرانی میکند، جبرئیل مجدد هبوط کرده و فرمود: اى محمد، پروردگارت به تو سلام میرساند و تو را مژده میدهد
که امامت و ولایت و وصیت را در ذریه آن مولود قرار میدهد؛
یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یُبَشِّرُکَ بِأَنَّهُ جَاعِلٌ فِی ذُرِّیَّتِهِ الْإِمَامَةَ وَ الْوَلَایَةَ وَ الْوَصِیَّة.»
در این زمان بود که پیامبر فرمود: راضی شدم؛ قَدْ رَضِیتُ. آن حضرت همین ماجرا را به حضرت زهرا سلامالله علیها تعریف کرد.
آن بانوی بزرگوار پیغام داد که مرا به مولودى که امت تو او را پس از تو بکشند، نیازى نیست.
پیامبر پیغام داد که خدا امامت و ولایت و وصیت را در ذریه او قرار داده است. او هم پیغام داد که من راضى شدم.
وامام صادق علیهالسلام به این آیه استناد کردند «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً»؛ مادرش او را با کراهت باردار شد و او را با رنج و زحمت زایید» (احقاف ۱۵ ) بعد فرمود: چرا که او مقتول است.
(کامل الزیارات، ص56)
آیه ۱۵ سوره احقاف
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ
ما به انسان توصيّه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مىكند و با ناراحتى وضع حمل مىنمايد؛ و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است؛ تا زمانىكه به نيرومندى و كمال خود بالغ گردد و به چهل سالگى برسد مىگويد: «پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى به جا آورم و كار شايستهاى انجام دهم كه از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من بهسوى تو باز گشتم [و توبه كردم]، و من از مسلمانانم».
هنگامى که امام حسین علیهالسلام دو ساله شد، براى رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم مسافرتى پیش آمد، ناگهان در یکى از رهگذرها ایستاد و در حالى که اشک از چشمانش سرازیر مىشد، گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ».
یکى از حاضران از علّت ناراحتى پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید، آن حضرت فرمود:
«این جبرئیل است که از زمینى در کنار فرات به نام کربلاست، به من خبر مىدهد که فرزندم حسین در آن کشته مىشود.»
شخصى پرسید: اى رسول خدا، چه کسى آن حضرت را مىکشد؟
فرمود: «مردى که نامش یزید است؛ گویى به قتلگاه و مرقد حسین مىنگرم.»
(اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، ص16)
آیه ۱۵۶ سوره بقره
الَّذينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «… فرشتهای که تربت کربلا را به دست گرفت، جبرئیل بود که آن را به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نشان داد و گفت: این تربت فرزند تو است که بعد از تو به دست امتت کشته میشود؛
أَمَّا الْمَلَکُ الَّذِی أَخَذَهَا فَهُوَ جَبْرَئِیلُ ع أَرَاهَا النَّبِیَّ ص فَقَالَ هَذِهِ تُرْبَةُ ابْنِکَ تَقْتُلُهُ أُمَّتُکَ مِنْ بَعْدِک.
(تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج6، ص75)
خبر شهادت امام حسین علیهالسلام در بیان رسول اکرم صلی الله علیه و آله شنیدیم، تربتی از کربلا است که ایشان نزد همسرشان امسلمه قرار دادند و پس از شهادت سیدالشهداء علیهالسلام به رنگ خون در آمد.
از امام صادق علیه السلام روایت شده که پیامبر در خانه امسلمة بود و به او فرمود کسی بر من وارد نشود.
سپس امام حسین علیه السلام آمدند … و همراه خود شیئی داشته تا اینکه بر پیامبر وارد شد و ام سلمة به دنبال ایشان وارد شد. دید امام حسین علیهالسلام بر سینه پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته و پیامبر مشغول گریه است و چیزی در دستشان بود که آن را می بوسیدند.
سپس به امسلمة گفت: ای امسلمة این جبرئیل است که مرا خبر میدهد که این پسر کشته خواهد شد و این خاکی است که در آن کشته خواهد شد. (این تربت) نزد تو باشد.
(تسلیة المجالس و زینة المجالس (مقتل الحسین علیه السلام)، ج2، ص: 111)
امسلمه یک روز شروع به گریه کرد. به او گفتند چه شده است ثورا؟
گفت فرزندم حسین کشته شد. من از وقتى رسول خدا وفات کرده تا امشب او را به خواب ندیده بودم.
امشب خوابش دیدم و گفتم پدر و مادرم قربانت چرا شما را رنگ پریده میبینم؟
فرمود از اول شب تا کنون قبر حسین و یارانش را میکندم.
ام سلمه همسر پیامبر گوید از وقتى پیغمبر وفات کرده تا امشب نوحه جن را نشنیدم و گویا فرزندم از دست رفته باشد. یک جن آمد و میگفت: «هلا اى دیده کوشش کن بگریه که گرید بر شهیدان بعد از من … بر آن جمعى که مرگ آنها کشانید بر جبارى اندر جامه عید.»
(اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، ص139)
سعید شیری