سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / پیرمرد و جوانى که چراغ به دست ايستاده

پیرمرد و جوانى که چراغ به دست ايستاده

داستان خیلی عالی حتما بخوانید

پيرى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجدمى رفت دريك روز بارانى پير ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد ، خيس وگلى شد به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد .ديد در جلوى در جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اًى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى ؟
جوان گفت نه ، اى پير ، من شيطان هستم
براى بار اول كه بازگشتى الله  به فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم
براى باردوم كه بازگشتى الله  به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم
ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى الله  به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم
براى همين امدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى

گر تو ان پیر خرابات باشی
فارغ ز بد و بنده ی الله باشی
شیطان به رهت همچو چراغی بشود
تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی
بازي فوتبال 90 دقيقه

سريال تلوزيوني 60 دقيقه

فيلم سينمايي 130 دقيقه

نماز 5 دقيقه

و جهنم طول زندگی

برای خردمندان :

درواتساب 300 دوست

دربلاک بیری 500 دوست

درتلفن 80 دوست

درمحله 50 دوست

درسختی ( یک نفر )

درجنازه ات ( خانواده )

درقبرت ( خودت تنها )

تعجب نکن !
این واقعیت زندگی است

( چیزی جز نمازت برایت منفعتی ندارد )

چند دقیقه نشستن بعد از نماز ، بهترین وقتی است که خداوند رحمتش رانازل می کند

استغفار کن و تسبیح بگو وآیة الکرسی بخوان فراموش نکن که تو درمهمانی پروردگارت ھستی

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

حس جالب یک تازه مسلمان فرانسوی از ماه رمضان

تلاوت قرآن

قدردانی وزیر فرهنگ از اجرای طرح «شهر من، شهر نماز»

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.