سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / رضاخان وقت نداشت به شبهات پاسخ بدهد!/ سیلی به گوش سردبیر روزنامه!

رضاخان وقت نداشت به شبهات پاسخ بدهد!/ سیلی به گوش سردبیر روزنامه!

۲۸ شهریور سال ۱۳۰۳ شمسی «میرزا حسین خان صبا» درگذشت. او که بود؟ سردبیر روزنامه «ستاره ایران» بود و چون از رضاخان انتقاد می‌کرد یک سیلی خورد که در آن روزگار به سیلی رضاخان به آزادی بیان تعبیر شد.

رضاخان در مجموع مطبوعات را دوست نداشت؛ در دوره بیداری ایرانیان کلاً با اطلاع‌رسانی و انتقاد و انتشار نظرهای مختلف مشکل داشت. برای این مشکل هم به‌شیوه رضاخانی عمل می‌کرد و خوی قزاقی‌اش را آشکار بروز می‌داد؛ «تنها چیزی که همواره سردار سپه از آن می‌ترسید یکی انتقاد در جراید و دیگری انتقاد در مجلس بود. جراید اقلیت را یکباره توقیف و از قلم آنها راحت شده بود». روزنامه ستاره ایران هم یکی از این نشریات بود که از سال ۱۲۹۴ شمسی به سردبیری و مدیریت «میرزا حسین خان صبا» منتشر می‌شد و به رضاخان گیر می‌داد و انتقاد می‌کرد که به کجا می‌رود واقعا؟ رضاخان هم البته از قبل رابطه‌اش با مطبوعات را مشخص کرده بود و همان‌موقع که وزیر جنگ بود، گفته بود: «چون در ضمن تمام گرفتاری‌های دیگر، برای من غیرمقدور است که هر روز در جراید به مقام رفع شبهات خصوصی برآیم؛ صریحاً اخطار می‌کنم که پس از این، برخلاف ترتیب فوق، در هر یک از روزنامه‌ها از این بابت ذکری بشود، به نام مملکت و وجدان آن جریده را توقیف و مدیر و نویسنده آن را هم هرکه باشد، تسلیم مجازات خواهم نمود». و این یعنی علیه من چیزی ننویسید!

داستان قلدری و زورگویی رضاخان از همان موقع که سردار سپه شد بر سر زبان‌ها افتاد

انتظار نمی‌رود ۱۰ روزنامه هم باقی‌بمانند

با این شرایط، وضعیت آزادی بیان در دوره رضاخان چطوری بود؟ در این حد بود که وابسته نظامی آمریکا در ایران گزارش داد: «چندین روزنامه عمده تهران توقیف شده‌ و برخی دیگر نیز کاملاً ساقط شده‌اند. با سرِ کار بودن رژیم کنونی، انتظار نمی‌رود که از سی و چند روزنامه فارسی‌زبانی که در طول ۲ سال گذشته شروع به کار کرده‌اند بیشتر از ۱۰ روزنامه عمده‌ هم بتوانند به کار ادامه بدهند. می‌توان فرض کرد روزنامه‌هایی هم که باقی می‌مانند فقط به لطف طرفداری از رضاخان یا شاید هم عدم انتقاد از دولت بتوانند به کار ادامه بدهند».

در این شرایط روزنامه ستاره ایران هر روز مستقیم یا غیرمستقیم علیه رضاخان و وضعیت مملکت مطلب می‌نوشت و سخنان امثال شیخ محمد خیابانی را منتشر می‌کرد و اشعار محمد فرخی یزدی را چاپ می‌کرد که زبان تند و تیزی داشت؛ «از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ / از سوی دگر عرصه به ملّیون تنگ / قانون و حکومت نظامی و فشار / این است حکومت شتر گاو پلنگ».

رضاخان وقتی هنوز به سلطنت نرسیده بود مطبوعات را تهدید کرد که علیه او مطلبی ننویسند چون وقت ندارد به شبهات مطرح شده، پاسخ بدهد!

جریان از این قرار بود که…

تا آن موقع توقیف روزنامه‌ها امری عادی بود تا اینکه رضاخان کار جدیدی کرد که در عالم مطبوعات و در جامعه ایران بازتاب گسترده یافت. این کار جدید، سیلی‌زدن به گوش سردبیر نشریه پرطرفدار ستاره ایران بود؛ «جریان از این قرار بود که سردار سپه مدیر روزنامه را احضار کرد و از او درباره دلیل نگاشتن مقاله انتقادیش توضیح می‌خواهد… رضاخان سیلی محکمی به گوش صبا نواخته و او را به محکمه نظامی می‌فرستد». عاقبت چه شد؟ رضاخان که تکلیفش معلوم است و همین‌طوری پیش رفت و عاقبت به خیر نشد و با آن همه ایران ایران که خودش می‌گفت و از قول او می‌گویند حتی نتوانست در ایران بمیرد. رضاخان چند بار هم قانون مطبوعات را تغییر داد تا همه‌چیز به‌قول اداره سانسور «روا» باشد و مهر تأیید بخورد و بعد منتشر شود. بدتر اینکه در دوره رضاخان علاوه بر محتوای مقالات در کلمات مقالات نیز دخالت می‌شد و مشهور است که یک‌بار چون استفاده از واژه «کارگر» ممنوع شده بود و به جای آن باید می‌نوشتند «عمله»، عبارت «تیر نگاهت بر قلبم کارگر افتاد» شده بود «تیر نگاهت بر قلبم عمله افتاد»! میرزا حسین خان صبا هم در سال ۱۳۰۳ شمسی درگذشت و به سلطنت رسیدن رضاخان را ندید وگرنه خیلی بیشتر غصه می‌خورد. ستاره ایران هم تا سال ۱۳۰۶ منتشر شد و تمام! اما سیلی رضاخان به صورت آزادی بیان و قلم در تاریخ ثبت شد.

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

دوران «بزن و در رو» در دزدیدن کشتی‌ تمام شده است

توقیف کشتی آمریکایی توسط ارتش،

راز کودتاهای انگلیس برای ابقای پدر و پسر از زبان رهبر انقلاب

رژیم پهلوی که با کودتای انگلیسی‌ها تاسیس شد و بازهم با کودتای 28 مرداد سال 1332 با کمک این کشور ابقا شد؛ یک حکومت وابسته بود که برای تعمیق بخشیدن به استعمار انگلیس در ایران دستورات فرهنگی و سیاسی بلوک غرب و استعمارگران را عملیاتی می‌کرد.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.