1- بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست / بگشای لب که قند فراوانم آرزوسـت
۲- ای آفتاب حســــــن برون آ دمی ز ابر / کان چهره مشعــشع تابانم آرزوسـت
۳- گفتی ز ناز بیش مـــرنجان مـــرا برو / آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
۴- زین همرهان سستعناصر دلم گرفت / شیر خدا و رســتم دســتانم آرزوست
۵- دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر / کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوسـت
۶- گــفتند یافت مینشود جــستهایم ما / گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست
۷- پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست / آن آشکــار صنعت پنهــانم آرزوست
غزلیات نغز شمس تبریزی