سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / خاطره عبرت آموز دوران دفاع مقدس

خاطره عبرت آموز دوران دفاع مقدس

در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده شده بود.
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد!
چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.

اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.
الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.

نتیجه: بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت.

اما بعضی ها توی زندگی و سیاست هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن سواری میدهند!

و قصد برگشتن هم ندارند!

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

ویژگی‌های خاص شهید صیاد شیرازی

 امیر سرتیپ احمد آرام

کتاب عزیز زیبای من

نقشه‌ای که حاج قاسم برای شهید احمدکاظمی کشید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.