امپراطوری مردگان/ دفترکار امانوئل مکرون صهیون، مدافع آزادی بیان شیاطین انس
شاید باور نداشته باشید که زیر شهر پاریس و در تونلهای قدیمی آن جمجمه و استخوانهای ۶ میلیون نفر نگهداری میشود که قدمت برخی از آنها به ۱۲۰۰ سال قبل میرسد. شاید باور نکنید که جمجمه و استخوانهای 6 میلیون نفر در زیر شهر پاریس وجود دارد، یعنی حدود 3 برابر جمعیت کنونی این پایتخت فرانسه.
این جمجمهها از مقبرههای مربوط به قرن 18 و 19 میلادی بیرون کشیده شده و در تونلهای قدیمی موجود در زیر این شهر جاسازی شدهاند، به گونهای که تاریخ برخی از این جمجمهها به انقلاب فرانسه میرسد و قدیمیترین آنها دارای تاریخی 1200 ساله است. این جمجمهها و استخوانها از آن افرادی مجهولالهویه و ناشناس است که روی برخی از آنها نشانههای بیماری و حوادث روزگار مانند شکنجه به چشم میخورد.
……
( ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ )بخشی از گفتو شنودی دکتر موسی فقیه حقانی درباب تاریخچه و کارکرد جریان ماسون ها .
زمانی اکبر گنجی در نشریه «راه نو» بحث خداپرستی بدون دین و وحی را مطرح میکرد. امروز خود خداپرستی را هم زیر سؤال برده است! اینها از حوزه فرهنگ شروع میکنند تا به حوزه سیاسی، یعنی نفی حکومت دینی و ولایی و در زمینه اعتقادی به نفی امامت و مهدویت و وحی برسند و وحی را تجربه شخصی تلقی کنند! اکثر این انگارهها، در تعالیم ماسونی وجود دارند
بسم الله الرحمن الرحیم. نفوذ فراماسونری در ایران از زمانی آغاز شد که ما با غرب درگیر شدیم. به طور مشخص از شروع جنگهای ایران و روس است که سر و کله غربیها در کشور ما پیدا میشود و یکی از مهمترین اهداف آنها، ترویج تفکر ماسونی در ایران و تأسیس لژ فراماسونری در کشور ماست. سرگوراوزلی اولین سفیر رسمی انگلستان در ایران، با دو مأموریت مشخص به ایران آمد. یکی مأموریت رسمی سفارت که البته خیلی مهم نبود و در لوای آن در واقع مأموریت فرهنگسازی را به عهده داشت و دیگر مأموریت جاسوسی. در حکمی که جورج سوم برای سرگوراوزلی و سایر سفرای انگلیس صادر میکند، به طور آشکار آمده است: سفرا مأموریت دارند نقشه، خبر و اطلاعات جامعی را از کشور هدف تهیه و به لندن گزارش کنند!
اطلاعات درباره وضعیت عشایر ایران، استعداد نظامی کشور، مناسبات اجتماعی مردم، وضعیت اقتصادی، منابع، راهها، شناسایی آثار باستانی و اشیای عتیقه و آثار مکتوب ایرانی اسلامی که بعدها بخش اعظمی از اینها به شکل بسیار زیرکانهای از کشور خارج شدند. در کنار همه این فعالیتها، سرگوراوزلی مأموریت داشت تشکیلات فراماسونری را در ایران راهاندازی کند. البته او به نظر خودش نتوانست این تشکیلات را راه بیندازد، اما موفق شد اغلب اطرافیان فتحعلیشاه را وارد جرگه فراماسونری کند!
از زمان میرزا فتحعلی آخوندزاده که به نوعی از روشنفکران صدر دوره قاجار است. او آشکارا اعلام میکند: اگر میخواهید آزادی را درک کنید و به مقام انسانیت برسید، باید لژهای ماسونی و فراموشخانه را راه بیندازید! این شیوه تفکر در واقع مبنای تفکر اومانیستی است.
به نظر من لژهای ماسونی، دو کارکرد اصلی داشتند. اول نفوذ در ساختار حکومتی و دیگر جاسوسی! در مورد نفوذ در ساختار حکومتی، از آنجا که جریان فراماسونری یک جریان پنهانکار و نخبهگر است، نفوذ در ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور را به عنوان نخستین وظیفه خود در دستورکار قرار داد. در مورد جاسوسی، این جریان با دراختیار گرفتن قدرت نخبگان، به تغییرات اجتماعی در کشور و ایجاد حاکمیت دوگانه پرداخت.
نفوذ فرهنگ صهیونیسم در تشکیلات فراماسونری را چگونه ارزیابی میکنید؟
فرهنگ ماسونی و تفکر صهیونیستی هم ذات یکدیگرند. هر چند تشکیلات ماسونی پیش از تأسیس رژیم صهیونیستی به وجود آمد، اما آموزههای آن دقیقاً منبعث از تفکر صهیونیستی و مسیحیت صهیونیستی است. فراماسونری در واقع معجونی است از افکار کابالیستی که همان تفکر صهیونیستی است. تعالیم و درجات فراماسونری هم صهیونیستی هستند. در تاریخ میبینیم که میرزا ملکمخان زمانی که در فرانسه است، با خانواده روچیلد (یهودی صهیونیست) ارتباط نزدیک دارد و دنبال گرفتن زمین برای اسکان یهودیان در خاورمیانه است! حتی میرزا ملکمخان در سفری که ناصرالدین شاه به اروپا میکند، روچیلد را به او معرفی میکند و روچیلد از ناصرالدین شاه میخواهد تا برای تأسیس یک کشور یهودی کمک کند و شاه هم با شوخطبعی، جواب دندانشکنی به او میدهد! بنابراین ارتباط ریشهدار و وثیق فراماسونری و صهیونیسم، امر پنهانی نیست. بعدها که میرزا حسین خان سپهسالار صدراعظم ایران میشود، با فراماسونها و خانوادههای روچیلد و پاسون – که هر دو صهیونیستهای با نفوذی هستند- ارتباط نزدیک دارد.
اسلامستیزی به خصوص در دوره رضاخانی، محور کار سیاسی و فرهنگی قرار میگیرد. علی دشتی در همان ابتدای کودتای رضاخانی در روزنامه «شفق سرخ» مینویسد: همه چیز ما منحط است و باید عوض و غربی شود! اینگونه است که قوانینی با مبنای سکولار تدوین میشوند و در این زمینه از مستشاران غربی، از جمله موسیو فرنی ماسون استفاده میشود. در پی درخواست مشیرالدوله پیرنیا از لژ ماسونی فرانسه که دادگستری ما نیاز به تغییر دارد و مستشار میخواهیم، به ایران میآید. از سوی دیگری موج ناسیونالیسم شووینیستی در راستای تفکر ماسونی توسط امثال پیرنیا و تقیزاده در ایران راه میافتد که مبنای آن طرد دین اسلام و سیطره تفکر غربی است. برخی معتقدند لژ بیداری در اوایل حکومت رضاخان بساط خود را جمع کرد. برخی هم معتقدند فعالیت این لژ تا سال ۱۳۱۹، یعنی سال کشته شدن ارباب کیخسرو- که دبیر لژ بود- ادامه پیدا کرد. اما فعالیت بقایای لژ بیداری توسط فروغیها، تقیزادهها، حسین علاها و ابراهیم حکیمیها، حتی تا سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد هم ادامه پیدا کرد و مهمترین و مؤثرترین دولتمردان و مدیران فکری و سیاسی جامعه متعلق به این طیف بودند.. منبع: روزنامه جوان