سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / مسئله‌ی غدیر ،از نگاه امام خامنه ای

مسئله‌ی غدیر ،از نگاه امام خامنه ای

بسم الله الرّحمن الرّحیم. متقابلاً این عید سعید را به همه‌‌ی ملّت عظیم‌‌الشّأن ایران و به سایر مسلمین در سرتاسر عالم و به شما برادران و خواهران صمیمانه تبریک عرض میکنم. علاوه بر اینکه امسال به مناسبت آغاز پانزدهمین قرن اعلام ولایت در غدیر خم یک خصوصیّتی دارد در بزرگداشت عید مبارک غدیر، تمام سالهای بعد از انقلاب [هم]، عید غدیر معنای روشن‌تر و مفهوم زیباتر و شیرین‌‌تری را برای ملّت ما داشته است و دارد.

اوّلاً عید غدیر حقیقتاً یکی از عظیم ‌‌ترین اعیاد اسلامی است و بنا بر بعضی از روایات، بزرگ‌تر از اعیاد دیگر است و در این باب که فضیلت عید غدیر نسبت به دیگر اعیاد چقدر افزون‌‌تر است، روایات معتبری هم داریم. علّت اهمّیّت عید غدیر مسئله‌‌ی ولایت است و ما در ماه ذی‌ حجّة‌الحرام، هم عید غدیر را داریم، هم بیست‌‌ و چهارم ذی‌حجّه، روز مباهله(مباهله به معنی درخواست لعن و نفرین الهی برای اثبات حقّانیّت است و اشاره دارد به ماجرایی که پیامبر (ص) پس از مناظره با مسیحیان نجران و عدم پذیرش دعوت پیامبر از سوی آنان، پیشنهاد مباهله دادند و آنان پذیرفتند، امّا در روز موعود که هنگامی که دیدند پیامبر (ص) همراه با امیرالمؤمنین، فاطمه‌ی زهرا و حسنین (علیهم السّلام) آمدند، از انجام مباهله خودداری کردند. آیه‌ی ۶۱ سوره‌ی آل‌عمران اشاره به این واقعه دارد) را، که آن هم اشاره‌‌ی روشنی است به  مسئله‌‌ی ولایت؛ و به ‌خاطر این دو خاطره که هر دو مربوط به ولایت است، بعضی از بزرگان این ماه را «شهرالولایه» و افضل ماه ‌‌ها دانسته‌‌اند.

وقتی برای یک ملّت، قضیّه‌‌ی ولایت و حکومت حل شود، آن هم به شکلی که در غدیر خم حل شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملّت عید است؛ چون مهم‌ترین و حسّاس‌ترین مسئله‌‌ی هر ملّتی، همین مسئله‌‌ی حکومت و ولایت او است؛ مسئله‌‌ی مدیریّت و حاکمیّتِ والای بر آن جامعه است؛ این تعیین‌‌کننده‌‌ترین مسئله برای هر ملّتی است و ملّتها هر کدام به یک نحوی این قضیّه را حل کرده‌اند و غالباً نارسا، ناتمام، حتّی زیان‌بخش؛ پس اگر یک ملّتی توانسته باشد این مسئله‌‌ی اساسی را به نحوی حل کند که در آن همه چیزِ آن ملّت -کرامت او، معنویّت او، توجّه او به خدا، حفظ سعادت دنیایی او و بقیّه‌‌ی چیزهایی که برای یک ملّت مهم است- رعایت شده باشد، واقعاً آن روز و آن لحظه برای آن ملّت عید است و در اسلام این اتّفاق افتاد.

روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه‌‌ای(چکّه، قطره) و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و لذا بود که دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد. مسئله‌‌ی ولایت در اسلام این ‌جور مسئله‌‌ای است؛ ولایت یعنی حاکمیّت و سرپرستی در جامعه‌‌ی اسلامی، چیزی است طبیعتاً جدا از ولایت و سرپرستی و حکومت در جوامع دیگر. در اسلام سرپرستی جامعه متعلّق به خدای متعال است. هیچ انسانی این حق را ندارد که اداره‌‌ی امور انسانهای دیگر را به ‌عهده بگیرد؛ این حق مخصوص خدای متعال است که خالق انسانها و مُنشئ(آفریننده) انسانها و عالِم به مصالح انسانها و مالک امور انسانها است، بلکه مالک امور همه‌‌ی ذرّات عالم وجود است. خود این احساس در جامعه‌‌ی اسلامی چیز کم‌‌نظیری است. هیچ قدرتی، هیچ شمشیر برّایی، هیچ ثروتی، حتّی هیچ قدرت علم و تدبیری به کسی این حق را نمیدهد که بشود مالک سرنوشت انسانهای دیگر و تصمیم‌‌گیرنده‌‌ی درباره‌‌ی سرنوشت آنها؛ اینها ارزش هستند، امّا حقّ تولیت امور و زمامداری مردم را به کسی اعطا نمیکند؛ این حق مال خدا است. خدای متعال این ولایت و حاکمیّت را از مجاری خاصّی اِعمال میکند؛ یعنی آن وقتی هم که حاکم اسلامی و ولیّ امور مسلمین بر اساس تعیین شخص -آن ‌چنان ‌که طبق عقیده‌‌ی ما در مورد امیرالمؤمنین و ائمّه (علیهم‌ السّلام) تحقّق پیدا کرد- و بر اساس معیارها و ضوابط [تعیین میشود] و این اختیار به کسی داده میشود که او اداره‌‌ی امور مردم را بکند، باز این ولایت، ولایت خدا است؛ این حق، حقّ خدا است؛ این قدرت و سلطان الهی است که اِعمال میشود بر مردم. آن انسان -هر که و هر چه  [باشد]- منهای ولایت الهی، منهای قدرت پروردگار، هیچ‌ گونه حقّی نسبت به انسانها و مردم دیگر ندارد که خود این یک نکته‌‌ی بسیار مهم و تعیین‌‌کننده‌‌ای است در سرنوشت جامعه‌‌ی اسلامی.

و امّا آن کسی که این ولایت را از طرف خداوند عهده‌‌دار میشود، باید یک نمونه‌‌ی ضعیفی، یک پرتویی، یک سایه‌‌ای از آن ولایت الهی را تحقّق ببخشد و نشان بدهد، یا بگوییم در او باشد؛ که [منظور از] خصوصیّات ولایت الهی قدرت است، حکمت است، عدالت است، رحمت است. آن شخصی یا آن دستگاهی که اداره‌‌ی امور مردم را بر عهده میگیرد، باید مظهر قدرت خدا و عدالت خدا و رحمت خدا و حکمت الهی باشد. این فارقِ(جداکننده، متمایزکننده) بین جامعه‌‌ی اسلامی و همه‌‌ی جوامع دیگری است که به شکلهای دیگری اداره میشوند. جهالت‌ها، شهوات نفسانی، هوا و هوس، سلایق شخصیِ متّکی به نفع و سود شخصی یا گروهی، هیچ ‌کدام از اینها این حق را ندارند که زندگی مردم و مسیر امور مردم را دستخوش خود قرار بدهند؛ لذا در جامعه‌‌ی اسلامی و نظام اسلامی عدالت باید حاکم باشد، علم باید حاکم باشد، دین باید حاکم باشد، رحمت باید حاکم باشد، خودخواهی نباید حاکم بشود، هوا و هوس نباید حکومت بکند، از هر کسی و در رفتار و گفتار هر شخصی و شخصیّتی. سرّ عصمت امام در شکل غایی و اصلی و مطلوب هم در اسلام همین است که هیچ ‌گونه امکان تخطّی و تخلّفی وجود نداشته باشد؛ آنجایی هم که عصمت وجود ندارد و میسّر نیست، دین و تقوا و عدالت و مانند این چیزها باید حکومت کند بر مردم که نمونه‌‌ای از ولایت الهی محسوب میشود.

پس روز عید غدیر روز ولایت است، روز تعیین‌‌ کننده‌ای در سرنوشت جامعه‌‌ی اسلامی است.

اهمّیّتی که به این روز داده‌‌اند -چه خود نبیّ ‌اکرم (صلّی الله‌ علیه و آله و سلّم) که بنا به وحی الهی یک موقعیّت استثنائی را، روز گرمی را، جایگاه سختی را انتخاب کرد تا اهمّیّت قضیّه را نشان بدهد و چه روایات ما و ائمّه‌ی اطهار (علیهم ‌السّلام) که این روز را این‌ قدر اهمّیّت دادند- به‌ خاطر این است که مسئله‌‌ی ولایت مهم است؛ مسئله‌‌ی حکومت در اسلام مسئله‌‌ی اساسی است.

اگر اسلام که دین خدا است و زندگی مردم را بر اساس ارزش های الهی می خواهد اداره بکند، در امر حکومت دچار یک وضعیّت دنیایی شد، دچار همان چیزی شد که جوامع دیگر دچار آن هستند، بکلّی مصالحِ مترتّب بر نظام اسلامی از آن سلب خواهد شد. یک نظام معنوی و الهی باید در دستگاه اداره‌‌ کننده و مدیریّت و حاکمیّت، الهی و معنوی باشد.

اینکه علمای اسلام و ملّت انقلابی ما و دلسوزان جامعه روی مسئله‌‌ی ولایت فقیه عادل، این ‌قدر تکیه میکنند و امام بزرگوار ما (رضوان الله‌ تعالی علیه) آن را آن‌ قدر مهم می شمردند، به‌ خاطر همین بود که اگر ما این مسئله‌‌ی معنوی را از جامعه‌‌ی اسلامی‌مان سلب بکنیم – همچنان‌ که آن کسانی که دل ‌سپرده‌‌ی به روشهای غربی بودند و ارزش های غربی برای آنها اصل بود، در سالهای اوّل می خواستند به همان شیوه‌‌های غربی در باب حکومت در جامعه‌‌ی اسلامی عمل بکنند- و اگر ما این اشتباه را میکردیم و بکنیم که در مسئله‌‌ی حکومت و مدیریّت جامعه ملاک و معیار اسلامی را فراموش بکنیم و برویم در همان فرم‌های رایج دنیایی، معنای جامعه‌ی اسلامی ما از بین خواهد رفت. این نقطه، تعیین‌‌کننده است.

شاید این حدیث را بارها ماها گفته‌ایم و شنیده‌ایم و نقل کرده‌ایم: لَاُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الاِسلامِ اَطاعَت اِماماً جائِراً لَیسَ مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِن کانَتِ الرَعِیّةُ فِی اَعمالِها بَرَّةً تَقیَّةً وَ لَاَعفُوَنَّ عَن کُلِّ رَعِیّةٍ فِی الاِسلامِ اَطاعَت اِماماً هادِیاً مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اِن کانَتِ الرَّعِیّةُ فی اَعمالِها ظالِمَةً مُسیئَة؛(بحار‌الانوار، ج ۲۵، ص ۱۱۰) حاصل اینکه اگر دستگاه مدیریّت جامعه صالح و سالم باشد، خطاهای متن جامعه قابل اغماض است و در مسیر جامعه مشکلی به ‌وجود نخواهد آورد؛ امّا اگر مدیریّت جامعه و رأس جامعه از صلاح و سلامت و عدل و تقوا و ورع و استقامت دور باشد، ولو در میان مردم صلاح هم وجود داشته باشد، آن صلاح بدنه‌‌ی مردم نمیتواند این جامعه را به سرمنزل مطلوب هدایت کند؛ یعنی تأثیر رأس قلّه و رأس هرم و مجموعه‌‌ی مدیریّت و دستگاه اداره‌‌کننده در یک جامعه این ‌قدر فوق‌‌العاده است. این است که ما روی مسئله‌ی غدیر این ‌قدر تکیه میکنیم.

مسئله‌ی غدیر یعنی گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکاری در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه‌ی بر روی اینها در تشخیص و تعیین مدیریّت جامعه؛ قضیّه این است.

مسئله‌ی غدیر، یک قضیّه‌‌ی ارزشی است و به این معنا غدیر نه برای شیعیان بلکه برای همه‌‌ی مسلمانان آموزنده است، حاوی درس است، می تواند مورد تجلیل و تکریم قرار بگیرد که حالا وارد بحث‌های فرقه‌‌ای و طایفه‌‌ای در این زمینه‌‌ها نمی خواهیم بشویم و نباید بشویم.

عید غدیر حقیقتاً عید است برای مردم؛ چون به‌‌ یادآورنده‌‌ی یک امر حسّاس و مهم است.

امروز گرفتاری های عمده‌ی ملّت ها در دنیا، گرفتاری ناشی از مدیران و دست های گرداننده‌‌ی جامعه است؛ آنها فاسدند؛ آنها فاسدند که فساد در ملّت ها، ریشه‌‌ی همه‌ی ارزش ها و اصالت ها را می کَنَد و از بین می برد؛ آنها فاسدند که ملّت ها ذلیل و برده و نوکرصفت بار می آیند؛ آنها فاسدند که قدرت های شیطانی بر ملّت هایشان تسلّط پیدا می کنند؛ آنها فاسد و بی‌بند و بارند که در متن جوامعشان ایمان بکلّی رخت می بندد که امروز این بلای عمومی جوامع غربی است: بلای بی‌ایمانی، بلای سردرگمی و عدم تکیه‌ی روحی به یک نقطه‌‌ی مطمئن -که خیلی چیز خطرناکی است و بلای بزرگی است و همین نقطه جوامعی را که به آن دچار هستند و مبتلا هستند، به باد فنا خواهد داد؛ این ظواهر تعیین‌‌ کننده نیست؛ این مهم است که آحاد یک ملّت بر گِرد یک محور ایمانی جمع نشده باشند- و بقیّه‌‌ی انواع فسادهایی که در دنیا هست.

البتّه آقایان، برادران و بخصوص مسئولان این نکته را توجّه داشته باشند که اگر ما بر روی نقش مدیریّت و سرپرستی جامعه در جامعه‌ی اسلامی تکیه میکنیم، آن را تعیین‌کننده معرّفی میکنیم، این قضیّه با یک گزینش تمام نمیشود. این‌ جوری نیست که ما یک نفر را گزینش کنیم و یک شخص در رأس برگزیده بشود و شرایط لازم را داشته باشد، بعد دیگر همه چیز به خودی خود حل خواهد شد! تأثیر مدیران بالا در سرنوشت جامعه هم تا حدود زیادی از این جهت است که مدیر برتر و بالاتر این قدرت را دارد که دستها و ایادی چرخاننده‌‌ی چرخ‌های کشور را سالم انتخاب بکند؛ یعنی سلامت آنها جزو سلامت دستگاه حکومت است.

وقتی امیرالمؤمنین علی‌بن‌‌ابیطالب (علیه الصّلاة و السّلام) در رأس حکومت قرار میگیرد، تمام شاخه‌‌های مدیریّت در جامعه به طرف صلاح حرکت میکند؛ به طوری که اگر یک گوشه از مجموعه‌‌ی این دستگاه مدیریّت، ناسالم و ناپاک و غیر منطبق با معیارها باشد، برای قطع او و قلع ‌و قمع او امیرالمؤمنین جنگ چندین ماهه را بر خودش هموار میکند؛ یعنی مجموعه‌‌ی دستگاه مدیریّت کشور، باید علوی باشد و آن دستگاهی که حکومتش به شکل ولایت است.

ولایت یعنی پیوند؛ یعنی ارتباط و اتّصال؛ یعنی به‌ هم ‌پیچیده ‌شدن دو چیز؛ یعنی به ‌هم ‌جوشیدگی و به‌ هم‌ پیوستگی کسانی که با یکدیگر ولایت دارند؛ این است معنای ولایت؛ و در شکل ولایت و مفهوم ولایت در جامعه‌ی اسلامی و نظام اسلامی، از این جهت کلمه‌‌ی ولایت به حکومت اطلاق می شود که این رابطه بین ولیّ و مردم یک رابطه‌‌ی ولایتی است؛ ارتباط و اتّصالِ غیرقابل انفکاک است؛ تمام اجزای این جامعه با یکدیگر متّصلند، از هم جدا نیستند؛ قضیّه مثل دستگاه‌های سلطنت، دستگاه‌های قدرت، کودتاچی‌هایی که بر یک جامعه‌‌ ای مسلّط می شوند نیست.

در جامعه‌ی اسلامی دستگاه مدیریّت جامعه و حاکمیّت جامعه، همه و همه متّکی به مردم، جزو مردم، همراه با مردم، متّصل به مردم -به تمام معنای اتّصال- هستند و جدا نیستند. آن جاهایی که دستگاه‌های حکومت به راهی میروند و مصالح مردم به راه دیگری، به‌ خاطر همین احساس جدایی است؛ مصالح دستگاه حاکم یک چیز است، مصالح مردم یک چیز دیگر. مصالح دستگاه حاکم پیوند با آمریکا و قدرتهای مسلّط و استعمارگران و غارتگرانِ منابع نفتی و مانند این چیزها است -همچنان که در دوران رژیم منحوس پهلوی در کشور ما بود و امروز در خیلی از کشورهای دیگر هست- مصالح مردم یک چیز دیگر است؛ مصالح مردم در این است که آن دستگاه حاکم را، آن نوکران و پیوستگان بیگانه را از سر راه کمال خودشان بردارند؛ [یعنی] بکلّی مصالح این دو در دو جهت قرار دارد؛ لکن در نظام اسلامی نه، در نظام اسلامی، حاکم، ولیّ است، دوست است، سرپرست است، برادر است، مرتبط است، برای مردم است؛ و این یکی از افتخارات جمهوری اسلامی است که توانسته ولایت اسلامی را پیاده کند.

ما هنوز نتوانسته‌‌ایم خیلی از احکام اسلامی را به‌ طور کامل تحقّق بخشیم و تا یک جامعه به ‌طور کامل اسلامی بشود، زمان زیادی لازم است لکن بحمدالله‌ مسئله‌ی حکومت و مسئله‌ی ولایت در جامعه‌ی اسلامی ما تحقّق پیدا کرد؛ علیرغم طرد و نفی و بغض و عناد قدرتهای جهانی، شکل اسلامی در جامعه‌ی ما پیاده شد که دشمنان اسلام با آن مخالفت هم کردند امّا بحمدالله‌ روزبه‌‌روز این ثابت‌‌تر و درخشان‌‌تر و ماندگارتر شده در جامعه‌ی ما. و ما مسئولین وظیفه داریم ولایت الهی و اسلامی را در جامعه‌ی خودمان در شکل پُرجاذبه‌‌ی آن برای انسانهای مشتاق و محروم هر چه بیشتر تحقّق ببخشیم. قدم اوّل این است که از راه مردم جدا نشویم؛ قدم اوّل این است که فراموش نکنیم که همین مردم، پابرهنه‌‌ها، طبقات ضعیف، این کسانی که در معیارهای مادّی در جوامع چیزی به حساب نمی‌آیند، صاحبان اصلی کشورند و پیروزی‌های این انقلاب و این کشور و عزّت این کشور به خاطر فداکاریهای آنها [محقّق] شده؛ فراموش نکنیم که این مردم بودند که اسلام را برای این کشورِ الهی و اسلامی خواستند و اراده کردند و آن را تحقّق بخشیدند؛ از مردم جدا نشوید. این افتخار نظام اسلامی و جامعه‌ی اسلامی است که قریب دوازده سال از پیروزی این انقلاب میگذرد و مردم با وجود این همه تبلیغات دشمن‌ها، با این همه کارشکنی‌هایی که کردند، به آرمانهای این انقلاب و این نظام اسلامی روزبه‌‌روز علاقه‌‌مندتر و دلبسته‌‌تر شده‌اند؛ و دشمن حقیقتاً در مقابل خواست و اراده‌‌ی این مردم عاجز مانده.۱۳۶۹/۰۴/۲۰بیانات در دیدار کارگزاران نظام

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

تفسیر ساختاری سوره صف و جایگاه شناسی انقلاب اسلامی ایران برپایه آن

تبیین‌ قرآنی‌ از انقلاب اسلامی‌ ایران

 مسلمانان با تخصص‌های بالا فرانسه را ترک می‌کنند

فرانسوا بورگا ، متفکر فرانسوی

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.