[المعارج ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[المعارج1 ] – سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ
پرسنده اي از عذاب واقع شونده اي پرسيد،
[المعارج2 ] – لِلْکافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ
که اختصاص به کافران دارد [و] آن را بازدارندهاي نيست.
[المعارج3 ] – مِنَ اللّهِ ذِي الْمَعارِجِ
[و] از جانب خداوند صاحب درجات [و مراتب] است.
علامه طباطبایی در المیزان در ذیل آیه نخست سوره معارج، روایتی آورده است بدین شرح:
بعد از آنكه رسول خدا (ص) على (ع) را به خلافت نصب كرد و فرمود:” من كنت مولاه فعلى مولاه- هر كه من مولاى او هستم على مولاى او است“، خبر به شهرهاى عرب رسيد از آن جمله خبر به گوش نعمان بن حارث فهرى رسيد.
از ديار خود حركت نموده به نزد رسول خدا (ص) مشرف شد و عرضه داشت: به ما دستور دادى كه به” لا اله الا اللَّه” اعتراف كنيم و نيز به اينكه تو رسول خدايى شهادت دهيم و دستور دادى جهاد كنيم، حج بجاى آوريم، روزه بگيريم، نماز بخوانيم، و ما هم قبول كرديم.
آيا به اين مقدار راضى نشدى تا اينكه اين پسر را به خلافت نصب نموده و گفتى: ” من كنت مولاه فعلى مولاه“.
حال بگو بدانم اين از ناحيه خودت بود و يا از ناحيه خداى تعالى؟
حضرت فرمود: به آن خدايى سوگند كه به جز او معبودى نيست، اين دستور از ناحيه خدا بود.
نعمان بن حارث برگشت، در حالى كه مى گفت:” بار الها اگر اين سخن حق است و از ناحيه تو است پس سنگى از آسمان بر سر ما ببار” همين كه سخنش تمام شد خداى تعالى با سنگى آسمانى بر سرش كوبيد و او را در جا كشت،
و اين آيه را نازل فرمود:” سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ”.
(ترجمه المیزان، ذیل آیه 1 معارج)
نکته:
طبق روایتی که جناب علامه از مجمعالبیان نقل کردند، حارث بن نعمان مدعی است که به همه دستورات الهی گردن نهاده و تنها زیر بار حکم ولایت کسی همچون علی علیهالسلام نمیرود. در آیه2 میخوانیم که از وی به عنوان “کافر” یاد شده میفرماید: لِّلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِع.
از این آیه فهمیده میشود که اگر کسی اهل نماز، روزه، جهاد، خمس، زکات و … هم باشد اما معتقد به ولایت حضرتش نباشد، باز کافر است (و البته کفر، مراتب دارد).