بسم الله الرحمن الرحیم
26 مرداد سال 1369 آزادگان سرافراز پس از سال ها رنج و مرارت در زندان های رژیم بعث ، به ایران اسلامی بازگشتند.
آزادگان درنگاه امام خمینی رحمت الله علیه
پاسخ به نامه یک آزاده
من ناراحتی شما عزیزان در بند را احساس می کنم. شما هم ناراحتی پدرتان را که فرزندان عزیزش دور از وطن هستند، احساس کنید. عزیزان من! سید و مولای همه ما، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بیش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند. برای اسلام عزیز، شما صبر کنید. خداوند فرج را اِنْ شاء اللّه تعالی نزدیک می نماید و پدر پیر شما را با دیدن شما شاد می فرماید. به همه عزیزان دربند سلام مرا برسانید. من از دعای خیر فراموشتان نمی کنم.خداوند حافظ شما باشد.
بخشی از پیام امام خمینی رحمت الله علیه خظاب به آزادگان:
پدران و مادران و همسران و خويشاوندان شهداء، اسرا، مفقودين و معلولين ما توجه داشته باشند كه هيچ چيزي از آنچه فرزندان آنان به دست آورده اند كم نشده است. فرزندان شما در كنار پيامبر اكرم و ائمّه اطهارند پيروزي و شكست براي آنها فرقي ندارد
بارالها، اسراي ما اسير جاني ترين دژخيم زمان ميباشند مقاومت آنها دنيا را شگفت زده كرده است هر چه زودتر آنها را براي خدمت به تو و بندگانت آزاد فرما و به خاندان محترم همه صبر و اجر و سلامت و مغفرت عنايت فرما. .
در اقدام شريف مادران بزرگواري كه در دامن هاي مطهّر خود چنين فرزنداني را تربيت كرده اند چه ميتوان نثار كرد؟ و براي اسيراني كه در زندان هاي مخوف دشمن شجاعانه بر سر دشمنان بشريت فرياد ميكشند چگونه ميتوان تعظيم نمود؟ .
اسرا در چنگال دژخيمان خود سرود آزادي اند و احرار جهان آنان را زمزمه ميكنند. مفقودين عزيز محور درياي بيكران خداوندي اند و فقراي ذاتي و دنياي دون در حسرت مقام والايشان در حيرتند. .
شما ما را با فداكاريها و خدمتتان خجل كرده ايد شما حجّت را بر ما تمام كرده ايد. شما با كارهاي خودتان سبب مباهات و افتخار پيامبر اكرم صل الله علیه واله وسلم شده ايد شما امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را رو سفيد كرده ايد. .
شما در پيشگاه خداوند متعال مقامي داريد كه ما بايد به شما غبطه ببريم. .
شما موجب عزّت اسلام و مسلمين و مردم ايران در دنيا گشته ايد. شما تاريخ را با عظمت و معنويت خود زرّين و افتخار آميز كرده ايد. شما را ملائكه الله فراموش نخواهد كرد. .
بخشی از بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از آزادگان سرافراز:
و اما، مطلبی که بخصوص به شما آزادگان میخواهم عرض کنم: برادران عزیز! من مکرّر عرض کردهام: لحظه لحظه دوران اسارت شما، صدقه است. لحظه لحظه، صدقه است! آن لحظههای پررنجی که شما گذراندید، یک سرمایه شد. یعنی شما به عنوان یک آزاده، یازده سال، دهسال، هشت سال، پنج سال – هرچه – که در اسارت بودید، ذخیرهای از رنجها، برایتان فراهم آورد؛ هم از جنبه فردی، هم از جنبه اجتماعی و عمومی. این مطلب، قابل تأمّل است. دو نوع میشود با محصول تجربهها و امتحانهای سخت برخورد کرد. یک نوع اینکه بگوییم: «ما به این زندانِ سخت رفتیم و این همه شکنجه کشیدیم و آمدیم؛ پس دیگر کار خودمان را کردیم. حالا دیگران بکنند.» این، یک منطق. (باز من به پیش ازانقلاب اشاره کنم. بعضی بودند و همین منطق را داشتند. طرف از زندان آمده بود، یا فرض بفرمایید در کاری شرکت کرده بود – عملیاتی، حرکتی – و حالا خسته شده بود و میگفت: «من دیگر کار خودم را انجام دادم. من زن دارم، بچه دارم. بقیهاش هم به عهده دیگران.» غالباً، اینگونه افراد از گردونه خارج شدند و رفتند. قاعدهاش نیز همین است که بروند. طبیعت کار نیز همین است. وقتی که انسان آنچه را که در مجاهدت خود اندوخته، اینطور به رخ خدا و خلق بکشد، خدای متعال، برکتی به اندوخته او نخواهد داد.) این منطق، اساساً منطق درستی نیست. اما منطق دوم، منطق درستی است.
منطق دوم چیست؟ منطق دوم این است که بگوییم: «مگر ما این پنج سال زندان، یا ده سال اسارت را آسان به دست آوردیم؟! من ده سال در اسارت بودم و این ملت، ده سال اسارتم را تحمّل کرد. خانوادهام، پدر و مادرم، دوستانم، شهر و میهنم، همه اینها رنج اسارت مرا تحمّل نکردند که همینطور مفت از دست برود و از آن استفادهای نشود.» اگر رنجی برده شده و محصولی از فضل خدای متعال به دست آمده است، حالا این انسانی که این آزمایش و تجربه بزرگ را انجام داده، مثل آن دانشآموزی است که دورهای را گذرانده است. کسی که دورهای را گذرانده باشد با آن کس که آن دوره را نگذرانده، فرق میکند. حالا که ملت و خانواده شما، شما رادادند، رنج فراق شما را تحمّل کردند و شما یک دوره سخت را گذراندید، قاعده امر چیست؟ قاعده امر این است که از این دوره، استفاده کنیم. حالا وقت استفاده از این رنج است. حالا وقتی است که ملت، از ذخیرهای که با ده سال، یازده سال – کمتر و بیشتر – به دست آمد، استفاده کند. یعنی عناصرِ تجربه دیده و امتحان داده و محنت کشیده دوران اسارت، کسانی هستند که برای خدمت در راه خدا و مجاهدت برای پیشرفت به سمت هدف های انقلاب، آمادهتر از دیگرانند. اینها هستند که رنج کشیدهاند؛ روحشان و ارادهشان قوی، وایمانشان تجربه شده است.
این، آن برداشتِ دوماست. من، این برداشت دوم را قبول دارم. همین هم درست است. من عرض میکنم: آزادگان، بهترین سربازان انقلابند. آزادگان، آزمودهترین فرزندان این ملتند. آزادگان، شایستهترین افراد برای دفاع از انقلاب و نظام جمهوری اسلامیند. آزادگان، مورد امید و اعتماد این نظام به حساب میآیند و باید برای کارهای آینده هم به حساب بیایند.اگر دشمنی، درمقابل انقلاب یا در مقابل نظام جمهوری اسلامی قد عَلَم کند، اوّل کسی که باید مشت بر سینه او بزند، آزاده است؛ چون آزاده بیشتر از همه، برای حفظ این نظام رنج کشیده است. او بیشتر از همه تجربه کرده است؛ خودش را بهتر میشناسد و محنتپذیری خود را در روزهای سخت آزمایش کرده است.
این، آن برداشتِ دوم است. لذاست که آزادگان، هم در میدان سازندگی کشور باید مورد تکیه قرار گیرند و هم در میدان دفاع از انقلاب. این، آن چیزی است که شما به عنوان آزاده و به عنوان یک مسلمان انقلابی، از خودتان باید توقّع داشته باشید. باید در مقابل دشمنان و بدگویان و طعنهزنان انقلاب بایستید. عدّهای خیال میکنند چون از مبداء انقلاب فاصله گرفتهایم، هرچه از مبداء انقلاب دور شویم، انقلابیگری ضعیفتر میشود! این، خطاست. انقلاب که مال یک زمان خاص نیست، تا هرچه از آن زمان دور شدیم، انقلابیگری ما کم شود.
انقلاب، یک ایمان است؛ اعتقاد است؛ دین است. دین که از انسان فاصله نمیگیرد! فاصله انسان با دین، به حسب زمان که کم و زیاد نمیشود!… 1371/05/26