سرخط خبرها
خانه / صراط عشق / متون / ماجرای جدایی قائم مقام رهبری از انقلاب/بخش اول؛

ماجرای جدایی قائم مقام رهبری از انقلاب/بخش اول؛

نامه‌ای که قرار بود خواب را به چشمان امام خمینی حرام کند!/وقتی رهبر انقلاب برای مظلومیت امام خمینی اشک ریخت.

ز آنجایی که ماجرای سید مهدی هاشمی مرحوم منتظری را به تقابل با امام خمینی و انقلاب اسلامی کشاند، این تقابل مرحوم منتظری پس از اعدام سید مهدی هاشمی با شدت بیش تری ادامه یافت. تا جایی که آیت الله منتظری در 22 بهمن 1367، طی سخنانی چه دست آورد‌های انقلاب اسلامی و چه خون پاک شهدای دفاع مقدس را زیر سوال برد
گروه تاریخ-رجانیوز: امروز 29 آذر ماه، سالروز درگذشت آیت الله منتظری، شاگرد دل به خون کرده امام خمینی است. از همین رو رجانیوز به مرور تاریخ و بازخوانی عواملی که مرحوم منتظری را از مسیر امام و انقلاب اسلامی جدا کرد، می‌پردازد.
اولین زمزمه‌های مهدی هاشمی
به گزارش رجانیوز، همزمان با ایام انتخابات دوره چهارم ریاست جمهوری اسلامی ایران، اعلامیه ها و شب‌نامه های پر از توهین و افترا علیه جمهوری اسلامی و شخصیت‌های تراز انقلاب اسلامی نیز پخش می‌شد. حجت الاسلام ری شهری که در آن مقطع مسئولیت وزارت اطلاعات را عهده دار بود، در کتاب «خاطرات سیاسی» اش، درباره عاملین این نامه ها می‌نویسد: «این اعلامیه ها با عنوان‌های مختلف و از جمله با امضای جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی پخش شد. پس از پیگیری‌های اطلاعاتی، تهیه کنندگان و پخش کنندگان اعلامیه ها شناسایی شدند. آنان کسانی نبودند جز مهدی هاشمی و دوستان او.»
ری شهری در همین رابطه به اقدامات دیگر مهدی هاشمی و همراهانش نیز اشاره می‌کند: «پس از بررسی های مقدماتی دیگر، معلوم شد که دست اندر کاران این اعلامیه به اقدامات مشعشع دیگری، مانند جمع آوری و پنهانسازی سلاح نیز دست می‌زنند.»
مسئله دار بودن سید مهدی هاشمی، برادر داماد مرحوم منتظری به سالها قبل از انقلاب بر می‌گردد و ریشه در اقداماتی دارد که وی در زمان رژیم پهلوی انجام داده بود؛
1-مسئولیت در قتل مرحوم شمس آبادی
2-همکاری با ساواک
مهدی هاشمی در اعترافات اش در ارتباط با رابطه‌ای که با ساواک داشت می‌گوید: «من به حمایت ساواک امیدوار شده بودم و سعی می‌کردم به هر نحوی که شده نظر آنان را جلب کنم.»
اما این تنها مربوط به اقدامات و سوابق مهدی هاشمی پیش از انقلاب بود. جمع آوری سلاح، ایجاد خانه‌های تیمی، تخریب شخصیت‌های انقلابی تنها گوشه‌ای از کارهایی بود که مهدی هاشمی پس از انقلاب اسلامی مرتکب شده بود.به همین دلیل مسئولین دلسوز انقلاب و دوستداران آیت الله منتظری، در صدد این بودند که به هر نحوی که شده مرحوم منتظری را نسبت به اتفاقات درحال وقوع هشیار کنند. تا جایی که حتی به وزیر اطلاعات وقت نیز توصیه می‌کردند که به پیگیری پرونده مهدی هاشمی ادامه ندهد.
ری شهری می‌گوید: «تعدادی از مسئولان، عمدتاً به سبب ضربه‌ای که از این ماجرا(پرونده مهدی هاشمی) متوجه آقای منتظری می‌شد، موافق پیگیری جدی آن نبودند.»
اولین توصیه، اولین نامه
پس از این قضایا امام خمینی از روی نگرانی‌شان بابت آیت الله منتظری، با ارسال نامه‌ای مرحوم منتظری را به قطع ارتباط با مهدی هاشمی و جریان حامی‌اش توصیه می‌کند و از وی می‌خواهد که در برخورد با موضوع مهدی هاشمی، احساسی برخورد نکند و اجازه دهد به پرونده هاشمی رسیدگی شود.
نامه امام خمینی خطاب به مرحوم منتظری بدین شرح است:
«بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین فقیه عالیقدر آقای منتظری دامت برکاته پس از اهداء سلام و تحیت، علاقه اینجانب به جنابعالی بر خود شما روشن‌تر از دیگران است به حسب قاعده طول آشنایی صمیمانه و معاشرت از نزدیک، مقام ارجمند علمی و عملی شما، مجاهدت با ستمگران و قلدران و رنج‌های فراموش نشدنی جنابعالی در سالهای طولانی برای اهداف اسلامی، قداست و وجاهت و وارستگی کم نظیر آن جناب، و بالاتر، حیثیت بلند پایه‌ای که دنباله این امور به خواست خداوند تعالی برای شما فعلا حاصل است….این حیثیت مقدس باید از هر جنبه محفوظ و مصون باشد حفظ این حیثیت به جهات عدیده بر شما و همه ماها واجب و احتمال خدشه دار شدن آن نیز منجز است برای اهمیت بسیار آن. با این مقدمه باید عرض کنم این حیثیت واجب‌المراعات به احتمال قوی بلکه ظن نزدیک به قطع در معرض خطر است. این خطر بسیار مهم از ناحیه انتساب آقای سید مهدی هاشمی است به شما.من نمی‌خواهم بگویم که ایشان حقیقتاً مرتکب چیزهایی شدند، بلکه می‌خواهم عرض کنم که ایشان متهم به جنایات بسیار از قبیل قتل، مباشرتاً یا تسبیباً، و امثال آن می‌باشند و چنین شخصی ولو مبری باشد ارتباطش موجب شکستن قداست مقام جنابعالی است که بر همه حفظش واجب موکد است. آنچه مسلم است و در آن پافشاری دارم، رسیدگی به وضعیت و موارد اتهام اوست. رسیدگی به خانه تیمی و انباشتن اسلحه آنهم با پول ملت به اسم کمک به سازمانهای به اصطلاح آزادیبخش. اصولا یک همچو اعمالی بدون دخالت دولت جرم است و ایشان صلاحیت این امر را ولو واقعاً برای این سازمانها باشد، ندارد و دخالت در حکومت است. جواب به این امر قطعی است و آنچه از شما می‌خواهم در رتبه اول پیشنهاد مستقیم شما به دخالت وزارت اطلاعات و رسیدگی به این امر است و اگر برای شما محذور دارد به طوریکه تکلیف شرعی از شما ساقط است، سکوت است. حتی در محافل خصوصی دفاع از یک همچو شخصی که خطر برای حیثیت شما است، باید تمام فعالیت ها که به اسم کمک به سازمانهای باصطلاح آزادیبخش است، قطع شود و تمام کسانی که در این امور دخالت داشته اند، محاکمه شوند و آنچه مسلم است و مایه تاسف، حسن ظن جنابعالی به اعمال و افعال و گفته‌ها و نوشته ها است که به مجرد وصول، شما ترتیب اثر می‌دهید. و من از شما که دوست صمیمی سابق و حال من هستید و مورد علاقه ملت، تقاضا می‌کنم که با اشخاص صالح آشنا به امور کشور مشورت نمایید، پس از آن ترتیب اثر بدهید تا خدای نخواسته لطمه به حیثیت شما که برگشت به حیثیت جمهوری است، نخورد. آزادی بی رویه چند صد نفر منافق به دستور هیئتی که رقت قلب و حسن ظنشان واقع شد، آمار انفجار ها و ترور ها و دزدی ها را بالا برده است، ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسفندان.
من تاکید می‌کنم که شما دامن خود را از ارتباط با سید مهدی پاک کنید که این راه بهتر است. و الا هیچ عکس‌العملی در رسیدگی به امر او از خود نشان ندهید که رسیدگی به امر جنایت مورد اتهام، حتمی است. سلامت و توفیق جنابعالی را خواستارم.»
هرکسی که بدون غرض این نامه امام خمینی را بخواند، برایش روشن خواهد شد که لحن امام خمینی در این نامه نه تنها پدرانه و از روی دلسوزی بوده است، بلکه نشان از  دغدغه امام خمینی در آن مقطع که حفظ قداست و حیثیت آیت الله منتظری بوده است، دارد.
اما آیت الله منتظری این نصیحت پدرانه امام خمینی را غرض ورزانه برداشت کرده و در پاسخ به نامه و نگرانی‌های امام خمینی، برای رهبر انقلاب در دفاع از سید مهدی هاشمی نامه‌ای نوشت که به گفته ری‌شهری «در قسمتی از آن مطالبی است که قلم از نقل آن شرم دارد.»
در قسمتی از نامه مرحوم منتظری خطاب به امام خمینی آمده است:« و اما مسئله نهضتها و سید مهدی هاشمی و خانه تیمی و انباشتن اسلحه. اولاً مؤسس نهضت‌های اسلامی در ایران یعنی تبلیغ انقلاب اسلامی در جهان و تقویت نیروهای انقلابی در کشورها، شخص من و مرحوم محمد منتظری بودیم و مردم هم با عشق و علاقه به اسم نهضتها کمک کرده اند و هنوز هم می کنند، و به عقیده بنده از اوجب واجبات بوده و هست، و بزرگترین خدمت را هم تا حال به اسلام و انقلاب کرده است، و در این میان وزارت خارجه ما فقط شعار و پز آن را می دهد…آقای احمد حسنی با این همه سوابق خدمت به انقلاب در زندان جمهوری اسلامی است به اتهام حمایت از نهضتها…در دانشگاه‌های نیجریه شعار امام خمینی رهبر جهان اسلام می دهند و پیامهای حضرتعالی را ترجمه و پخش می کنند و نماینده می فرستند در قم که با من به نیابت امام خمینی بیعت کنند، غافل از اینکه اصلا امام خمینی نهضتهای اسلامی را جرم می دانند. وثانياً حدود هشت ماه قبل آقای حسنی می رود نزد آقای فلاحیان معاون آقای ری شهری و مواد و وسائل را که زیاد هم بوده به ایشان تحویل می دهد و رسید می گیرد و فقط به کارهای فرهنگی و تبلیغی در خارج اکتفاء می کند. خانه هم با اجازه دادستانی و کمیته و با اطلاع اطلاعات کشور بوده و جائی که صدها کیلو مواد وجود داشته، دویست و پنجاه گرم مواد باقیمانده ته مانده از سابق چیزی به حساب نمی آید، سلاح هم فقط يك سلاح مجاز برای حفظ خودش بوده و حالا تعبير اطلاعات و القاء در همه محافل و بحضرتعالی خانه تیمی شده و انبار اسلحه، غرض چه بود خدا می داند….او(سید مهدی هاشمی)در خانه نشسته مشغول مطالعه و نوشتن است…»
سید مهدی هاشمی درباره این نامه مرحوم منتظری، در بازجویی‌هایش می‌نویسد: «روز آخری که قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم آقا مرا احضار کردند و گفتند حضرت امام نامه‌ای برای من نوشته‌اند قسمتی از آن را که درباره من بود، خواندند. بعد اضافه کردند که من هم یک نامه‌ای برای امام نوشتم و آن قسمتی که درباره من بود برایم خواندند. بعد گفتند امام با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفته‌اند. من هم نامه‌ای نوشتم که خواب را از امام بگیرد.»
نامه سید احمد خمینی به مرحوم منتظری
پس از بالا گرفتن موضوع سید مهدی هاشمی و مقاومت امام خمینی و وزارت اطلاعات در مقابل فشارهای طرفداران مهدی هاشمی، اعتصاب ها و لجاجت‌های مرحوم منتظری نیز بالا گرفت. تا آنجایی که در برهه‌ای از زمان، اکثر مسئولین جمهوری اسلامی نمی‌توانستند با مرحوم منتظری بعنوان قائم مقام رهبری، ملاقات و دیداری داشته باشند.
برای چاره جویی امر و خاتمه دادن به این غائله، جلسه‌ای به دعوت امام خمینی و با حضورخود امام، سران قوا و مرحوم منتظری در منزل سید احمد خمینی برگزار شد که خود سید احمد خمینی درباره آن جلسه خطاب به مرحوم منتظری می‌نویسد: «امام با کمال بزرگواری شما را خواستند و شما در جلسه‌ای در منزل اینجانب که سران قوا و نخست وزیر بودند، شرکت کردید. از ابتدا معلوم بود که به شما گفته‌اند زیر بار هیچ پیشنهادی نروید تا آقا مهدی را آزاد کنند، چرا که با همه با خشونت برخورد کردید. امام در این جلسه با تواضع بسیار از شما خواستند که اعتصاب خود علیه نظام را بشکنید. به شما گفتند: آیا شما ماها را دشمن خود می‌دانید؟ یقیناً این را نمی‌توانید بگویید. بعد با حالت بسیار صمیمی و گرم فرمودند: من از شما خواهش می‌کنم که این کار ها را کنار بگذارید و مشغول کار خود شوید. قبول نکردید.  فرمودند من ارادت به شما دارم. من مخلص شما هستم. از این مرید و مخلص خود قبول بفرمایید و به کار خود مشغول شوید. با کمال خشونت گفتید: لایکلف‌الله نفسا الا وسعها. در این هنگام من به دوستان نگاه کردم دیدم همگی از شرم و حیا سرهایشان را پایین انداخته اند و آقای خامنه‌ای اشک در چشمانشان بود. آقای رفسنجانی و من در جلوی امام به شما گفتیم که شما قایل به ولایت فقیه هستید و به قول خودتان 700 صفحه پیرامون آن مطلب نوشته‌اید، چرا گوش به حرف امام نمی‌دهید؟ باز همان جمله را به زبان آوردید و امام با خونسردی به شما نگاه می‌کردند.»
زیر سوال بردن دستاوردهای انقلاب اسلامی!
از آنجایی که ماجرای سید مهدی هاشمی مرحوم منتظری را به تقابل با امام خمینی و انقلاب اسلامی کشاند، این تقابل مرحوم منتظری پس از اعدام سید مهدی هاشمی با شدت بیش تری ادامه یافت. تا جایی که آیت الله منتظری در 22 بهمن 1367، طی سخنانی چه دست آورد‌های انقلاب اسلامی و چه خون پاک شهدای دفاع مقدس را زیر سوال برد.
این سخنرانی مرحوم منتظری که بر ضد ارزش‌های انقلاب اسلامی بود، امام خمینی را بیش از پیش مطمئن کرد که مرحوم منتظری برای رهبری و به دست گرفتن زمام امور جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
صحبت‌های مرحوم منتظری در 22 بهمن 67، امام را بر آن داشت که بخاطر رنجیده شدن خانواده شهدا و جانبازان از صحبت‌های مرحوم منتظری از آنان عذرخواهی کرده و در ادامه به اظهارات مرحوم منتظری پاسخ دهد.
متن سخنان امام خمینی بدین شرح است: «من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت می‌خواهم و از خداوند می‌خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده‌ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده‌ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده‌ها به گونه‌ای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‌اش عدول می‌کند.
تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی‌شود؟! تاخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی‌شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفه‌ایم نه مامور به نتیجه. اگر همه انبیا و معصومین- علیهم السلام- در زمان و مکان خود مکلف به نتیجه بودند، هرگز نمی‌بایست از فضای‌ بیشتر از توانایی عمل خود فراتر بروند و سخن بگویند و از اهداف کلی و بلند مدتی که هرگز در حیات ظاهری آنان جامه عمل نپوشیده است ذکری به میان آورند. در حالی که به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اکثر زمینه‌هایی که شعار داده است به موفقیت نایل شود. ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کرده‌ایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده‌ایم، ما شعار «مرگ بر امریکا» را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی امریکا تماشا کرده‌ایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده‌ایم. البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده‌ایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم.»
این گزارش ادامه دارد

 

ایتابلهسروشآپارات

همچنین ببینید

ما با یک پیچ تاریخی مهم مواجهیم؟؟

ويدئو/ زبیگنیِف برژینسکی

پیشرفت و قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران

ويدئو/ جمهوری اسلامی ایران

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.