بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در قرآن افراد را با اعمالشان می شناسد.
پسر نوح: إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ [1]،
رسول الله ص: رَحْمَةً لِلْعالَمينَ [2]،
حسین ع : وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها [3]،
ابوالفضل ع : وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها [4]
خدایا من را با چه عملی خواهی خواند؟!
وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها [5]،
فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها [6]؟!
خدایا شما مرا نفسی آفریدی که اختیار دارد.
می تواند به سمت فجور میل داشته باشد و اعمالش برآن اساس باشد
و یا در قبال پلیدی ها تقوا ورزیده و خود را از آن ها دور نگه دارد.
خدایا عاقبتم چه خواهد شد؟!
آیا جزء افرادی هستم که با تقوا ورزیدن نفسشان را تزکیه کرده و به فلاح می رسند؟!
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها [7]؟!
و یا در زمره زیانکارانی قرار خواهم گرفت که نفسشان را با فجور آلوده کرده اند؟!
وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها [8]؟!
آیا این نفس سرکش می تواند فجور را تشخیص داده و از آنها دوری کند؟!
آیا می شود جزء قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها قرار گیرم؟!
خدایا چگونه فجور را تشخیص دهم؟!
چگونه در قبالش تقوا بورزم و خود را از آن دور نگهدارم؟!
شاید باید به دنبال نور گشت،
شاید باید خورشید را دنبال کرد، آنگونه که ابوالفضل ع آن را دنبال کرد.
شاید باید همچون ابوالفضل ع وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها شد تا توانست در قبال فجور، تقوا ورزید
و خود را از آن دور نگه داشت.
خداوندا؛ چگونه ماه خورشیدش را دنبال می کند؟!
چگونه قمر الحسین ع، حسین ع را همراهی کرد؟!
چه اعمالی داشته باشم تا از من نیز همچون ابوالفضل ع یاد کنی؟!
شاید باید عالم را محضر خدا دانست و بر آن اساس عمل کرد [9]
و نفس را از هر گونه آلودگی پاک کرد تا به آسمان، به سمت خورشید راه یافت؛
انقدر پاک که حتی منی در آن وجود نداشته باشد
آنگاه پس از کشتن شتر نفس [10] باید با یاد اهل بیت ع،
در بیوتی که اذن رفعت دارند [11] قرار گرفت تا صفاتت اصلاح شده و غل و زنجیرهای وجودت را باز کنند تا سبک شوی، تا آماده پرواز شوی تا در نور خورشید آسمانی رفعتت دهند
و وقتی در محضر اهل بیت ع[12]، در محضر آن خورشیدان عالم تاب قرار داده شدی آداب محضرشان را رعایت کنی و بر آن استمرار کنی[13] تا اینگونه همچون ابوالفضل ع خورشیدت را تلاوت کرده باشی[14].
” اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم ”
[1] . [هود46] قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ [أنبياء107] وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ [3] . [شمس1] وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها (سوگند به خورشيد و تابندگياش) [4] . [شمس2] وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (سوگند به مه چون پي [خورشيد] رود.) [5] . [شمس7] وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها (سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد) [6] . [شمس8] فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (سپس پليدكاري و پرهيزگارياش را به آن الهام كرد) [شمس9] قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكّاها (كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد) [شمس10] وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها (و هر كه آلودهاش ساخت، قطعاً درباخت.)
[9] . [نور37] رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ اْلأَبْصارُ (مرداني كه نه تجارت و نه داد و ستدي، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نميدارد، و از روزي كه دلها و ديدهها در آن زيرورو ميشود ميهراسند.) [10] . [اعراف40] إِنَّ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتّى يَلِجَ الْجَمَلُ في سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمينَ (در حقيقت، كساني كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرفتن] آنها تكبّر ورزيدند، درهاي آسمان را برايشان نميگشايند و در بهشت درنميآيند مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن داخل شود. و بدينسان بزهكاران را كيفر ميدهيم.) [11] . [نور36] في بُيُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ (در خانههايي كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش ميكنند) [12] . [نور36] في بُيُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ (در خانههايي كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش ميكنند) [13] [نور36] في بُيُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فيها بِالْغُدُوِّ وَ اْلآصالِ (در خانههايي كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش ميكنند)
[14] . [شمس2] وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (سوگند به مه چون پي [خورشيد] رود.)
96/11/25