سرخط خبرها
خانه / بایگانی برچسب: در محضر او

بایگانی برچسب: در محضر او

در محضر او/ پایان

سرش را تکان داد، تازه داشت ماجرا را فهم می کرد، سخنان استاد شیرینی خاصی داشت! در عین حال سنگین بود، باید برای فهم مطالب وقت باز می کرد! ببخشید استاد تا حدی بیت و نور و اسم الله را متوجه شدم ارتباط این مطالب با اربعین چیه؟ اگر یادتون باشه دیشب مطلب ما از اربعین شروع شد! خوب!!!! یادت هست گفتم هر سازه ای که زیر ساخت نوری داشته باشه قوام داره و به ثمر میرسه؟ بله استاد!...

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت ششم

بسم الله الرحمن الرحیم قسمت ششم: از منزل استاد که بیرون آمدند حال عجیبی داشت! در دانشگاه با دوستانش گاه به جلسات سخنرانی سر زده بود ولی تابحال کلامی این گونه در دلش جای نگرفته بود! چی شده اخوی؟ خیلی تو فکری! صدای شاد عطا او را از درونش بیرون …

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت پنجم

..در این مدت کوتاه، دگرگونی هایی در درونش اتفاق افتاده بود، دوست داشت بداند این تغییرات پایدار خواهد بود؟ بعد از اتمام ایّام  که دوباره به زندگی خود مشغول می شود! چه اتفّاقی خواهد افتاد؟ حال و هوایی که تجربه کرده بود بی نظیر بود، خداوند به او توفیق عطا کرده بود زمان زیادی به یاد امامش بوده و متوجه ایشان باشد، دوست نداشت این حال و هوا را از دست بدهد! روحش با ارتفاع آشنا شده و از سقوط می هراسید. دلش می خواست دوباره عطا را ببیند و با او گفت و گویی داشته باشد،.یادش آمد قبل از جدا شدن از اکیپ دانشجویان، عطا محل قرارشان را به او گفته بود، به راه افتاد، نزدیک حرم، روبروی در ورودی بین الحرمین زیر پل عابر! از دور نگاه کرد!...

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت چهارم

صبح هنگام که برای نمازچشم گشود لباس هایش شسته و تر و تمیز کنار رختخوابش بود! این خادمان با همه یکسان رفتار می کردند، در این سرزمین غریب و در این ایام، فقیر و غنی ، فارس و عرب معنی نداشت، همه برای آسایش یکدیگر و خدمت...

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت سوم

با تکان دستی از خواب پرید، عطا بود: پاشو اخوی نماز صبحه! اتوبوس برای نماز توقف کرده بود، خمیازه ای کشید و خواب آلوده پیاده شد، صف عریض و طویلی برای تجدید وضو تشکیل شده بود! با کراهت نگاهی به وضوخانه نه چندان تمیز نمود، به دلش نبود در این محیط وضو بگیرد! دستی را بر شانه اش احساس کرد،  باز هم عطا با شادابی همیشگی اش ! چی شده اخوی؟

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت دوم

بخش چهارم: حرکت/ با عجله دنبال انجام کارهایش افتاد! باید گذرنامه اش را تمدید می کرد! با سرعتی عجیب همه کارهایش رو به راه شد! او دستی را احساس می نمود که کارهایش را یکی پس از دیگری ردیف می کرد! شب هنگام پس از دوندگی های روزانه...

ادامه نوشته »

در محضر او/ قسمت اول

در جایی خوانده بود: ارواح فاطمی(س) متعلق به آسمان ها یا برزخ نیستند بلکه ملکوتی یا عرشی هستند، آنها به صورت انوار فاطمی(س) احساس می شوند اما به خاطر این که باعث ایجاد روحیات فاطمی(س) می شوند ارواح فاطمی(س) نامیده می شوند...

ادامه نوشته »