عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب در توییتی با انتشار تصویری از آیتالله جنتی در حال نشستن با کمک اطرافیان، آن را به «تصویر واقعی از ساختار قدرت در ایران امروز» تعبیر کرد.
این «تحلیل» عباس عبدی بیانگر یکی از عمیقترین و کلیدیترین ضعفهای عرصه سیاست ایران، یعنی فستفودی اندیشیدن است. تحلیلگری که زیست فکریاش در سیاست فستفودی باشد، گمان میکند با یک عکس میتوان ساختار قدرت در ایران امروز را تحلیل کند. یا با یک برش کتاب از نویسندهای خارجی که احتمالأ هیچ شناختی از ساختارهای بنیادین ایران نداشته است میتواند حرف تام و تمام عرصه سیاست و تصمیمسازی در ایران را بزنند.
اما این مسئله از جهت دیگری نیز قابل بررسی است. استاندارد دوگانه در میان کنشگران و تحلیلگران سیاسیِ شبهروشنفکر، خصوصا اصلاحطلبان از نکات عجیب و قابل توجه است. برای مثال پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ (که دولت منتخب اصلاحات آن را تبدیل به مسئله مرگ و زندگی کرد)، انتخاب شدن بایدن موج شعف حیرتانگیزی در میان رسانههای زرد اصلاحات ایجاد کرد.
جو بایدن که سن بالایی نیز دارد و پیری او، به طرز زمخت و آزاردهندهای، به چشم مردم آمریکا آمده است. او بارها در اتمام جملات خود ناموفق بوده است، چند باری هنگام راه رفتن یا بالا و پایین رفتن پلهها زمین خورده است؛ بایدن عملا به اذعان کارشناسان نقش زیادی در تصمیمسازی دولتش ندارد و بیشتر تحت تاثیر کابینه و معاونین خود است.
حال چنین رییسجمهوری فاجعهای در بسیاری از نظرسنجیها از رقیبان احتمالی خود در آمریکا یعنی «ران د سانتیس» و «دونالد ترامپ» پیش است. آیا چنین وضعیت کمدی سیاهی، با منطق عباس عبدی نمیتواند تصویری واقعی از ساختار قدرت در آمریکای امروزی باشد.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که هر کسی بتواند چنین انتقاد و ادعایی کند، یک تحلیلگر اصلاحطلب نمیتواند به علت کهولت سن از سیاستگذاری ایراد بگیرد. آیا چهرههایی همچون محمد خاتمی که همچنان از تاثیر گذارترین سیاستمداران اصلاحطلب است شرایط سنی مناسبی برای چنین جایگاهی دارد؟ جریان اصلاحات پس از بدنه سیاسی که در اواسط دهه هفتاد تربیت کرد؛ هیچگونه رویشی نداشته و کمتر سیاستمدار حتی میانسالی در این جریان سیاسی حضور دارد چه برسد به جوان.
عباس عبدی بهتر است دفعه بعد که تصمیم گرفت ساختار واقعی قدرت در ایران امروزی را تحلیل کند، به نقش سیاستمداران مورد علاقهاش در شکلگیری آن دقت بیشتری کند. البته اگر چنین کند، نقش دوستان و رفیقان خود را در مشکلات و ضغفهای قابل توجه آن میبیند، شاید هم دیده است و علاقهای ندارد دیگران ببینند.
ایشان باید یک نگاهی هم به ساخنار پیر و پاتیل احزاب اصلاح طلب بیندازند. با دیکتاتوری این پیرمردها ،حزب ندا ، از خودشون ، مگر منحل نشد؟