محمود علی البناء از قاریان نامدار جهان اسلام است تلاوتی شامل سور قصار تقدیم میشود.
محمود علی البناء قاری نامدار جهان اسلام متولد ۱۹۲۶ و درگذشته ۱۹۸۵ کشور مصر است.
تلاوتی شامل سور (القارعه تا الناس) به مدت 27 دقیقه
[القارعة ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[القارعة1 ] – الْقارِعَةُ
کوبنده،
[القارعة2 ] – مَا الْقارِعَةُ
چيست کوبنده؟
[القارعة3 ] – وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَةُ
و تو چه داني که کوبنده چيست؟
[القارعة4 ] – يَوْمَ يَکُونُ النّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ
روزي که مردم چون پروانه[هاي] پراکنده گردند،
[القارعة5 ] – وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ
و کوه ها مانند پشم زده شده رنگين شود.
[القارعة6 ] – فَأَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ
اما هر که سنجيده هايش سنگين برآيد،
[القارعة7 ] – فَهُوَ في عيشَةٍ راضِيَةٍ
پس وي در زندگي خوشي خواهد بود!
[القارعة8 ] – وَ أَمّا مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ
و اما هر که سنجيده هايش سبک بر آيد،
[القارعة9 ] – فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ
پس جايش «هاويه» باشد.
[القارعة10 ] – وَ ما أَدْراکَ ما هِيَهْ
و تو چه داني که آن چيست؟
[القارعة11 ] – نارٌ حامِيَةٌ
آتشي است سوزنده.
[التکاثر ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[التکاثر1 ] – أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ
تفاخر به بيشترداشتن، شما را غافل داشت.
[التکاثر2 ] – حَتّي زُرْتُمُ الْمَقابِرَ
تا کارتان [و پايتان] به گورستان رسيد.
[التکاثر3 ] – کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ
نه چنين است، زودا که بدانيد.
[التکاثر4 ] – ثُمَّ کَلاّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ
باز هم نه چنين است، زودا که بدانيد.
[التکاثر5 ] – کَلاّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ
هرگز چنين نيست، اگر علم اليقين داشتيد!
[التکاثر6 ] – لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ
به يقين دوزخ را مي بينيد.
[التکاثر7 ] – ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ
سپس آن را قطعاً به عين اليقين درمي يابيد.
[التکاثر8 ] – ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ
سپس در همان روز است که از نعمت [روي زمين] پرسيده خواهيد شد.
[العصر ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[العصر1 ] – وَ الْعَصْرِ
سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل]،
[العصر2 ] – إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفي خُسْرٍ
که واقعاً انسان دست خوش زيان است؛
[العصر3 ] – إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ
مگر کساني که گرويده و کارهاي شايسته کرده و همديگر را به حق سفارش و به شکيبايي توصيه کرده اند.
[الهمزة ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[الهمزة1 ] – وَيْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ
واي بر هر بدگوي عيبجويي،
[الهمزة2 ] – الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ
که مالي گرد آورد و برشمردش.
[الهمزة3 ] – يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ
پندارد که مالش او را جاويد کرده،
[الهمزة4 ] – کَلاّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
ولي نه! قطعاً در آتش خردکننده فرو افکنده خواهد شد.
[الهمزة5 ] – وَ ما أَدْراکَ مَا الْحُطَمَةُ
و تو چه داني که آن آتش خردکننده چيست؟
[الهمزة6 ] – نارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ
آتش افروخته خدا[يي] است.
[الهمزة7 ] – الَّتي تَطَّلِعُ عَلَي اْلأَفْئِدَةِ
[آتشي] که به دلها ميرسد.
[الهمزة8 ] – إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ
و [آتشي که] آنان را در ميان فرا ميگيرد،
[الهمزة9 ] – في عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ
در ستون هايي دراز.
[الفيل ] ص – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[الفيل1 ] ص – أَ لَمْ تَرَ کَيْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفيلِ
مگر نديدي پروردگارت با فیل داران چه کرد؟
[الفيل2 ] ص – أَ لَمْ يَجْعَلْ کَيْدَهُمْ في تَضْليلٍ
آيا نيرنگ شان را بر باد نداد؟
[الفيل3 ] ص – وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبابيلَ
و بر سر آنها، دسته دسته پرندگاني «اَبابيل» فرستاد.
[الفيل4 ] ص – تَرْميهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ
[که] بر آنان سنگهايي از گل [سخت] مي افکندند.
[الفيل5 ] ص – فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ
و [سرانجام، خدا] آنان را مانند کاه جويده شده گردانيد.
[قريش ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[قريش1 ] – ِلإيلافِ قُرَيْشٍ
براي الفت دادن قريش،
[قريش2 ] – إيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّيْفِ
الفت شان هنگام کوچ زمستان و تابستان، [خدا فیل داران را نابود کرد.]
[قريش3 ] – فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ
پس بايد خداوندِ اين خانه را بپرستند؛
[قريش4 ] – الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ
همان [خدايي] که در گرسنگي غذايشان داد، و از بيم [دشمن] آسوده خاطرشان کرد.
[الماعون ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[الماعون1 ] – أَ رَأَيْتَ الَّذي يُکَذِّبُ بِالدِّينِ
آيا کسي را که [روز] جزا را دروغ ميخواند، ديدي؟
[الماعون2 ] – فَذلِکَ الَّذي يَدُعُّ الْيَتيمَ
اين همان کس است که يتيم را بسختي ميراند،
[الماعون3 ] – وَ لا يَحُضُّ عَلي طَعامِ الْمِسْکينِ
و به خوراک دادن بينوا ترغيب نمي کند.
[الماعون4 ] – فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ
پس واي بر نمازگزاراني
[الماعون5 ] – الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ
که از نمازشان غافلند،
[الماعون6 ] – الَّذينَ هُمْ يُراؤُنَ
آنان که ريا ميکنند،
[الماعون7 ] – وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
و از [دادن] زکات [و وسايل و مايحتاج خانه] خودداري مي ورزند.
[الکوثر ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[الکوثر1 ] – إِنّا أَعْطَيْناکَ الْکَوْثَرَ
ما تو را [چشمه] کوثر داديم،
[الکوثر2 ] – فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ
پس براي پروردگارت نماز گزار و قرباني کن.
[الکوثر3 ] – إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ
دشمنت خود بي تبار خواهد بود.
[الکافرون ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[الکافرون1 ] – قُلْ يا أَيُّهَا الْکافِرُونَ
بگو: «اي کافران،
[الکافرون2 ] – لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ
آنچه مي پرستيد، نمي پرستم.
[الکافرون3 ] – وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ
و آنچه مي پرستم، شما نمي پرستيد.
[الکافرون4 ] – وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ
و نه آنچه پرستيديد من مي پرستم.
[الکافرون5 ] – وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ
و نه آنچه مي پرستم شما مي پرستيد.
[الکافرون6 ] – لَکُمْ دينُکُمْ وَ لِيَ دينِ
دين شما براي خودتان، و دين من براي خودم».
[النصر ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[النصر1 ] – إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ
چون ياري خدا و پيروزي فرا رسد،
[النصر2 ] – وَ رَأَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ في دينِ اللّهِ أَفْواجًا
و ببيني که مردم دسته دسته در دين خدا درآيند،
[النصر3 ] – فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوّابًا
پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش و از او آمرزش خواه، که وي همواره توبه پذير است
[المسد ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[المسد1 ] – تَبَّتْ يَدا أَبي لَهَبٍ وَ تَبَّ
بريده باد دو دست ابولهب، و مرگ بر او باد.
[المسد2 ] – ما أَغْني عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ
دارايي او و آنچه اندوخت، سودش نکرد.
[المسد3 ] – سَيَصْلي نارًا ذاتَ لَهَبٍ
بزودي در آتشي پرزبانه درآيد.
[المسد4 ] – وَ امْرَأَتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ
و زنش، آن هيمه کش [آتش فروز]،
[المسد5 ] – في جيدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ
بر گردنش طنابي از ليف خرماست.
[الإخلاص ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[الإخلاص1 ] – قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ
بگو: «اوست خداي يگانه،
[الإخلاص2 ] – اللّهُ الصَّمَدُ
خداي صمد [ثابت ـ متعالي]،
[الإخلاص3 ] – لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ
[کسي را] نزاده، و زاده نشده است،
[الإخلاص4 ] – وَ لَمْ يَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ
و هيچ کس او را همتا نيست».
[الفلق ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[الفلق1 ] – قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
بگو: «پناه ميبرم به پروردگار سپيده دم،
[الفلق2 ] – مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ
از شرّ آنچه آفريده،
[الفلق3 ] – وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ
و از شرّ تاريکي چون فراگيرد،
[الفلق4 ] – وَ مِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِي الْعُقَدِ
و از شرّ دمندگان افسون در گره ها،
[الفلق5 ] – وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ
و از شرّ [هر] حسود، آنگاه که حسد ورزد».
[الناس ] – بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
[الناس1 ] – قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ
بگو: «پناه مي برم به پروردگار مردم،
[الناس2 ] – مَلِکِ النّاسِ
پادشاه مردم،
[الناس3 ] – إِلهِ النّاسِ
معبود مردم،
[الناس4 ] – مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ
از شرّ وسوسه گر نهاني؛
[الناس5 ] – الَّذي يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النّاسِ
آن کس که در سينه هاي مردم وسوسه مي کند،
[الناس6 ] – مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ
چه از جنّ و [چه از] انس».